پاسخ : made in china تیشه به ریشه اقتصاد
اقتصاد کلان، مبحث international trading قسمت comparative advantage
ببینید این به یک فاکتور به نام comparative advantage مربوطه که میگه کشوری که میتونه یک جنس رو با هزینه فرصت [nb]opportunity cost[/nb] (!) کمتر تولید کنه باید وظیفه تولید اون محصول رو به عهده بگیره
این opportunity cost محاسبش به این شکل هست:
فرض کنید توی ایران یک کارگر میتونه یا 10 واحد کفش تولید کنه، یا 40 واحد پنیر (oc تولید کفش میشه 40 تقسیم بر 10 = 4 یعنی برای هر واحد کفش باید از 4 واحد پنیر چشم پوشی کنیم)
و توی چین یک کارگر میتونه 30 واحد کفش تولید کنه یا 10 واحد پنیر (oc تولید کفش میشه 10 تقسیم بر 30 = 1/3 یعنی برای تولید هر واحد کفش باید 1/3 پنیر رو از دست بده)
توی این شرایط مسلما منطقی نیست چین یا ایران هم پنیر رو تولید کنه هم کفش!
در نتیجه کشوری که oc کمتری (در تولید کفش) داره، کفش رو صادر می کنه به کشوری که oc بیشتری داره
اگه مثلا ایران کفش رو تولید کنه، هم قیمت تمام شده کفش زیاد میشه هم پنیر، در نتیجه CPI[nb]consumer price index[/nb] یا همون شاخص قیمت مصرف کننده زیاد میشه، نتیجه => تورم زیاد میشه، نتیجه => Actual interest rate کم میشه، نتیجه => سرمایه گذاری تو ایران کم میشه، نتیجه => همه چی داغون میشه
(هرچند نمیدونم اوضاع چجوری میتونه داغون تر از تورم 25% و بیکاری 17% که شاخص فلاکت
وحشتناک 37% رو میده بشه
)
حالا اینجا نمیخوام فرمول بازی کنم و جدول international trading بکشم، اما درکل این برای این بود که بفهمید چرا یک کشور نباید هم کفش رو تولید کنه هم پنیر (البته میشه ها، ولی در صورتی که oc هردو کشور اندازه هم باشه (این اندازه هم بودن یعنی مثلا حداکثر 8-9 میلیون دلار تفاوت کنه که رقم کمیه
چون درباره کلی واحد حرف میزنیم)
اما این حالت دیفالت قضیه هست و چیزایی مثل کیفیت جنس و... به خود تصمیم گیرندگان ربط داره که کدوم رو انتخاب کنن
درباره ایران و چین، ما مسائلی مثل ارزش پایین ارز ایران، تحریم ها و... رو داریم که باعث میشه دستمون برای انتخاب باز نباشه، فرض کنید سه نوع کفش چینی باشه: درجه یک و درجه 2 و درجه 3 که به ترتیب قیمتشون 300 و 200 و 100 میلیون تومن (به ازای هر 10000 تا) باشه
اگه ایران بخواد کفش درجه یک رو به تعداد 10000 تا وارد کنه، کفشی که میاد تو بازار مصرف قیمتش درحد کفشی که خودمون تولید می کنیم (یا حتی بیشتر) خواهد بود، در نتیجه CPI میره بالا که تورم و... بالطبع میره بالا
پس منطقا برای این که یک جنس در حد توانایی خرید بازار مصرف داشته باشیم و تورم زیاد نشه، کفش درجه 2 یا 3 رو وارد می کنیم
یک نکته جالب هست، که طبق نمودار Philips curve توی کوتاه مدت تورم و بیکاری رابطه عکس دارن، یعنی هرچی تورم زیاد بشه بیکاری کم میشه (که منطقیه، تورم زیاد نیاز به تولید زیاد داره، تولید نیاز به اشتغال داره و...)
ولی خب این برای کشوریه که مثلا با تورم 5% بیکاری 3% داره، که تورم رو میکنه 10% عوضش بیکاری میشه مثلا 1%
اما توی ایران ما رکود تورمی داریم با تورم 25 و بیکاری 17! یعنی اگه تورم رو به 60 هم برسونیم تازه شاید بیکاری بشه 5%، که احمقانست اگه این کار انجام بشه!
چون نرخ بهره حقیقی = نرخ بهره اعلام شده - تورم
یعنی الان که نرخ بهره 15% (همین حدوداست) و نرخ تورم 25% ـه، اگه توی بانک سرمایه گذاری بشه یا وامی گرفته شه درواقع سالی 10% ضرر می کنیم
حالا فرض کنید تورم بشه 60%!
گاد ایران میترکه
×
ای کسی که این پست را تا اینجا خوانده ای! خدایی چجوری تونستی؟
خلاصه برای همینه که تولید داخلی همیشه خوب نیست
به نقل از armin1272 :
میدونین چرا؟چون آقازاده ها سود کنن
عبارت "آقا زاده ها" رو با بازرگانا عوض کنی حرفت رو تایید می کنم
(بازرگان بازرگانه، چه آقازاده باشه چه خانم زاده) و خب طبیعیه که بازرگان همیشه دنبال سوده! نمیشه سرزنشش کرد که چرا از بازار استفاده می کنه برای سود