به نقل از M. Honari :
فرق دارند چون ابن سینا در یک جدل داره حالات مختلف جواب سوفسطایی رو رد می کنه و در نهایت برای طرف این حالت رو قائل می شه که بگه شاکم و در شکم شاکم و ... و برای اون جوابی از نوع دیگه می گه.
در حالی که دکارت به خیال خودش داره با منطق قضایای فلسفیش رو اثبات می کنه و فکر می کنه که این که شک کنه نشانه ی وجودشه که چنین استدلالی در فلسفه ی اسلامی وجود نداره.
این سینا هم هیچ این رو به کار نبرده تو این عبارات، که چون فعل بی فاعل متصور نیست، پس فاعلی وجود داره.
ابن سینا هم در باره ی وجودیت شک حرف نمی زنه. در مورد صحت گزاره ها حرف می زنه و می گه اگه شما مطلقاً در صحت هر گزاره ای شاکید، پس آیا در همین گزاره هم شاکید یا نه. که اگه نباشند متناقض با حرف خودشونه. نمی گه اگه شاکید پس شکی هست و شما هم هستید.
ابن سینا این جا وجود هیچ چیزی رو نمی خواد نشون بده. فقط داره حالات سوفسطایی بودن رو بررسی می کنه.
گفتم از چه نظر. ظاهراً منظورت از بی جا، مهمله. آره؟ پس به نظرت این استدلال اشتباهه. نه؟