no one line(نوشته های نو وان)

[no one]

پاسخ : no one line(نوشته های نو وان)

چندیست عشق را گم کرده ایم، به جایش هوس را یافته ایم! راستی را گم کرده ایم و دروغ را پیدا کرده ایم! بخشش را، خوبی را و خدا را به جایش کینه و بدی و شیطان را !
تا اینک، چند نفری که مانده اند! مانده اند نزد خدا! پیش عشق! هنوز راه را گم نکرده اند...
ولی این روز ها نیز می گذرد و روز هایی خواهد آمد که این چند نفر را نیز نمی یابیم! آن روز خداوند از عرش به زمین خواهد آمد و رو به ما خواهد کرد و خواهد گفت:" آن روز که گوهر عشق را در قصر قلبتان گذاشتم فکر کردم با این قدرت، همواره خوب خواهید ماند و زیبا! ولی اینک فهمیدم هر قدرتی، ضعفی نیز دارد و ضعف قدرت شما در همان گوهر تابناک است، گوهری که همان طور که باعث زیبایی میشود اگر شکسته شود، تاریک ترین و وحشتناک ترین را خلق می کند! آری تنفر را خلق می کند! و امروز همان روزیست که دیگر نوری در دل هایتان نمانده است. پشیمانم از خلقتتان"

آری روزی می رسد که ما فقط به دنبال هوس هستیم، دروغ می گوییم، کینه می ورزیم، بدی میکنیم و خدا را با آن همه خوبی فراموش میکنبم!
متنفر می شویم! از خودمان و از همدیگر!
آن روز حتی شرمگین نمی شویم زیر نگاه های مجنون، پشت نقاب لیلی، کنار تیشه فرهاد، رو به روی شیرین! چون دیگر نمی فهمیم! آنها چه بودند؟!
فقط می دانیم باید کشت دل ها را....