- شروع کننده موضوع
- #1
nasrin.z
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 428
- امتیاز
- 1,446
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- قوچان
- دانشگاه
- دانشگاه تهران
- رشته دانشگاه
- مهندسی شیمی( گرایش جداسازی)
آینـده چگونـه ساختـه میشـود؟
حال ما خوب است... وقتی این را میگوییم یعنی این كه ما الانمان خوب است... شاید قبلا خوب نبودهایم و شاید هم بعدا خوب نباشیم. اما الانمان خوب است. اما تقریبا همه ما در حال برنامهریزی برای آینده خودمان هستیم. این آینده را بر حسب شرایط و موقعیت جغرافیایی و اجتماعیمان طراحی كرده و در ذهنمان طرحی از آن میسازیم. مثلا اگر سرپرست یك خانواده ایرانی باشیم برای آینده تصوراتی خاص خودمان را داریم كه با تصوراتی كه مدیر یك شركت فناوری بزرگ در اروپای غربی دارد تفاوت خیلی زیادی خواهد داشت.
حال پرسش این است كه اصولا چگونه میتوانیم آینده را تصویر كنیم؟ آنهایی كه برای آینده برنامهریزی میكنند، آیا رویاپردازان هستند یا دانشورزان و در نهایت شاید هم آنها مدیرانی هستند كه به جای پیشبینی آینده به ساختن آن میپردازند؟
بیایید نگاهی بیندازیم به آنچه در دنیا در زمینه آیندهپژوهی و آیندهكاوی انجام میشود. بسیاری از مدیران فقط آرزو دارندخواستههایشان را در آینده ببینند، اما هستند خیلیها كه برای رسیدن به توانایی دیدن آرزوهایشان در آینده فقط به آرزو كردن بسنده نكرده و كاری میكنند. آنها برای رسیدن به آرزوی بزرگشان آینده را طراحی میكنند و دنیا را با آرزوی محقق نشده خود همراه میكنند. آنها برای این كه بتوانند تصویری خود ساخته از دنیای آینده داشته باشند آن را به شیوهای كه میخواهند میسازند. شاید معروفترین نمونههای مدرن از این مدیران را بتوان بین مدیران صنعت آیتی و كامپیوتر دید. بیل گیتس و مرحوم استیو جابز نمونههای معروفی از اینگونه مدیران هستند. آنها نهتنها صنعتی برای خود دست و پا كردند و سودهای كلانی از آن بردند، بلكه دنیای آینده آیتی و كامپیوتر را هم به گونهای كه خودشان تمایل داشتند، ساختند و به پیش بردند و سودشان را از ساختههای خودشان و بقیه بیرون كشیدند.
اما این همه ماجرا نیست. بسیاری از مدیران میانی قابلیتهای علمی، فنی و اقتصادی این را ندارند كه آینده را براساس طرح خودشان پایهریزی كرده و دنیا را با خود همراه كنند. آنها راهحل میانبری را پیدا میكنند. آنها به جای ساختن راه تازهای برای آینده، راههایی را كه دیگران خواهند ساخت، حدس میزنند و خود را در مسیر آن قرار میدهند تا شاید بتوانند آینده بهتری برای خود و بسیاری دیگر بسازند. این گروه از افراد (برخی مدیر هستند و برخی دانشمند) را آینده پژوه یا آیندهنگر مینامیم. آیندهنگرها همچون فالگیرهایی هستند كه خبر از آینده میدهند. البته نه با شیوههای رمالی و طالعبینی و اسطرلاب و...
آیندهپژوهان نگاهی ژرف به رویدادهای دنیا دارند. آنها حال حاضر دنیا را بخوبی میشناسند و رویدادهای علمی دنیا را دنبال میكنند. آنها میتوانند رابطههای میان علوم و فنون امروزین را بخوبی با هم پیدا كنند و آنها را دنبال كنند. مغز این افراد همچون یك شبیهساز كامپیوتری یا یك ماشین زمان (كه در حال حاضر ماشینی خیالی است) حوادث و رویدادهای علمی و فنی را در زنجیره زمانی قرار میدهد تا به پیش رود و آینده آن را با دقتی در خور توجه بازنمایی كند و در نهایت خود را در حكم پیشگوهای مدرن معرفی نماید.
زبان این پیشگوها هم جالب توجه است، برخی از آنها كه كلاسیكترینشان هم هستند زبان داستان را انتخاب میكنند. ژولورن را میتوان معروفترین این نوع آیندهنگرها نامید. داستانهای علمی ـ تخیلی یا فانتزیهای علمی یكی از شیوههای بیان این آینده است. برخی از آیندهنگرها این آیندهبینی را با مقالات علمی یا حتی پیچیدهتر به شیوه گزارشهای رمزنگاری شده و محرمانه برای سازمانهای متبوع خود بیان میكنند. آینده، كالایی است گرانبها و آنهایی كه به آن تجهیز شوند برنده بسیاری از بازیها خواهند بود. پول، قدرت، ثروت...همه اینها در پیشگویی آینده پنهان شده است.
پیشگوی عصر حاضر
دنیا به هنگام تولد او در نیمه قرن بیستم، انقلاب دیجیتالی را هنوز آغاز نكرده بود و زمانی كه در اوایل قرن 21 از دنیا رفت دنیا با انقلاب دیجیتالی عجین شده بود. او را نمیتوان یك پیشگوی واقعی آیندهنگر دانست، اما بیشك در دنیای دیجیتالی، او را میتوان نمونه كاملی از یك آیندهساز دانست. او از آنگونه آیندهپژوهانی بود كه به جای پیشبینی آینده به ساخت آینده براساس ایدههای خود میپرداخت. او اپل و نكست و پیكسار را پایهگذاری كرد و با ایدههایش همه دنیای دیجیتالی را به سوی فعالیتهای خود فراخواند. شرکت اپل همواره به لطف نگاه آینده نگرانه جابز، رهبر فناوری های نوین در دنیای دیجیتال بوده است.
حال ما خوب است... وقتی این را میگوییم یعنی این كه ما الانمان خوب است... شاید قبلا خوب نبودهایم و شاید هم بعدا خوب نباشیم. اما الانمان خوب است. اما تقریبا همه ما در حال برنامهریزی برای آینده خودمان هستیم. این آینده را بر حسب شرایط و موقعیت جغرافیایی و اجتماعیمان طراحی كرده و در ذهنمان طرحی از آن میسازیم. مثلا اگر سرپرست یك خانواده ایرانی باشیم برای آینده تصوراتی خاص خودمان را داریم كه با تصوراتی كه مدیر یك شركت فناوری بزرگ در اروپای غربی دارد تفاوت خیلی زیادی خواهد داشت.
حال پرسش این است كه اصولا چگونه میتوانیم آینده را تصویر كنیم؟ آنهایی كه برای آینده برنامهریزی میكنند، آیا رویاپردازان هستند یا دانشورزان و در نهایت شاید هم آنها مدیرانی هستند كه به جای پیشبینی آینده به ساختن آن میپردازند؟
بیایید نگاهی بیندازیم به آنچه در دنیا در زمینه آیندهپژوهی و آیندهكاوی انجام میشود. بسیاری از مدیران فقط آرزو دارندخواستههایشان را در آینده ببینند، اما هستند خیلیها كه برای رسیدن به توانایی دیدن آرزوهایشان در آینده فقط به آرزو كردن بسنده نكرده و كاری میكنند. آنها برای رسیدن به آرزوی بزرگشان آینده را طراحی میكنند و دنیا را با آرزوی محقق نشده خود همراه میكنند. آنها برای این كه بتوانند تصویری خود ساخته از دنیای آینده داشته باشند آن را به شیوهای كه میخواهند میسازند. شاید معروفترین نمونههای مدرن از این مدیران را بتوان بین مدیران صنعت آیتی و كامپیوتر دید. بیل گیتس و مرحوم استیو جابز نمونههای معروفی از اینگونه مدیران هستند. آنها نهتنها صنعتی برای خود دست و پا كردند و سودهای كلانی از آن بردند، بلكه دنیای آینده آیتی و كامپیوتر را هم به گونهای كه خودشان تمایل داشتند، ساختند و به پیش بردند و سودشان را از ساختههای خودشان و بقیه بیرون كشیدند.
اما این همه ماجرا نیست. بسیاری از مدیران میانی قابلیتهای علمی، فنی و اقتصادی این را ندارند كه آینده را براساس طرح خودشان پایهریزی كرده و دنیا را با خود همراه كنند. آنها راهحل میانبری را پیدا میكنند. آنها به جای ساختن راه تازهای برای آینده، راههایی را كه دیگران خواهند ساخت، حدس میزنند و خود را در مسیر آن قرار میدهند تا شاید بتوانند آینده بهتری برای خود و بسیاری دیگر بسازند. این گروه از افراد (برخی مدیر هستند و برخی دانشمند) را آینده پژوه یا آیندهنگر مینامیم. آیندهنگرها همچون فالگیرهایی هستند كه خبر از آینده میدهند. البته نه با شیوههای رمالی و طالعبینی و اسطرلاب و...
آیندهپژوهان نگاهی ژرف به رویدادهای دنیا دارند. آنها حال حاضر دنیا را بخوبی میشناسند و رویدادهای علمی دنیا را دنبال میكنند. آنها میتوانند رابطههای میان علوم و فنون امروزین را بخوبی با هم پیدا كنند و آنها را دنبال كنند. مغز این افراد همچون یك شبیهساز كامپیوتری یا یك ماشین زمان (كه در حال حاضر ماشینی خیالی است) حوادث و رویدادهای علمی و فنی را در زنجیره زمانی قرار میدهد تا به پیش رود و آینده آن را با دقتی در خور توجه بازنمایی كند و در نهایت خود را در حكم پیشگوهای مدرن معرفی نماید.
زبان این پیشگوها هم جالب توجه است، برخی از آنها كه كلاسیكترینشان هم هستند زبان داستان را انتخاب میكنند. ژولورن را میتوان معروفترین این نوع آیندهنگرها نامید. داستانهای علمی ـ تخیلی یا فانتزیهای علمی یكی از شیوههای بیان این آینده است. برخی از آیندهنگرها این آیندهبینی را با مقالات علمی یا حتی پیچیدهتر به شیوه گزارشهای رمزنگاری شده و محرمانه برای سازمانهای متبوع خود بیان میكنند. آینده، كالایی است گرانبها و آنهایی كه به آن تجهیز شوند برنده بسیاری از بازیها خواهند بود. پول، قدرت، ثروت...همه اینها در پیشگویی آینده پنهان شده است.
پیشگوی عصر حاضر
دنیا به هنگام تولد او در نیمه قرن بیستم، انقلاب دیجیتالی را هنوز آغاز نكرده بود و زمانی كه در اوایل قرن 21 از دنیا رفت دنیا با انقلاب دیجیتالی عجین شده بود. او را نمیتوان یك پیشگوی واقعی آیندهنگر دانست، اما بیشك در دنیای دیجیتالی، او را میتوان نمونه كاملی از یك آیندهساز دانست. او از آنگونه آیندهپژوهانی بود كه به جای پیشبینی آینده به ساخت آینده براساس ایدههای خود میپرداخت. او اپل و نكست و پیكسار را پایهگذاری كرد و با ایدههایش همه دنیای دیجیتالی را به سوی فعالیتهای خود فراخواند. شرکت اپل همواره به لطف نگاه آینده نگرانه جابز، رهبر فناوری های نوین در دنیای دیجیتال بوده است.