- ارسالها
- 198
- امتیاز
- 8,509
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- بندرعباس
- سال فارغ التحصیلی
- 1402
- رشته دانشگاه
- برق
ای بخت
همانند ماه
دگرگون میشوی،
همواره در حال کامل شدنی
یا هلال باریک شدن؛
زندگی نفرتانگیز
نخست ستم میکند
سپس تسکین میدهد
برای اینکه با ذهن بازی کند،
تنگدستی،
و قدرت
مانند یخ آب میشود.
سرنوشت دیوسرشت
و توخالی،
تو ای چرخ گردون،
بدنهاد هستی،
آسایش بیمعنیست
و همیشه محو میشود،
در سایه
و حجاب
به من سرایت میکنی؛
اکنون از روی سرخوشی
پشت برهنهٔ خود را
به پیشگاه پلید تو خم میکنم.
در تندرستی
و معنویت
اکنون علیه من هستی،
همیشه اول میدهی
سپس بازپس میگیری
مانند یک برده.
در این ساعت
بیدرنگ
ساز زهی خود را برمیدارم؛
زیرا که سرنوشت
نیرومند را به زمین میزند،
همه با من اشک بریزید!
ملم نمی دی-مهدی قاسمیعزیزم اگه دونه عشقی بکاری، چطو میشه؟ تو کنجو دلت جایی
ور من بذاری، چطو میشه؟ تو ناز در نیاری چطو میشه؟ بگی
موندگاری چطو میشه؟ تو باغا که میرم تو ذهنم تویی به صحرا
که میرم تو ذهنم تویی کلوتا که می رم تو ذهنم تویی تو ذهن
تو باشم، چطو میشه؟ تو چله زمستون ولم می کنی تو برفا،
تو بارون ولم می کنی تو می ری به تهرون ولم میکنی بمونی
تو کرمون، چطو میشه؟ تونازدرنیاری چطو میشه؟ ادادرنیاری
چطو میشه؟ کلمپای چارسو، تو یادت میا؟ کماچای ننو، تو یادت
میا؟ نشستیم تو پستو، تو یادت میا؟ بیادم تو باشی، چطو
میشه؟ قدیما چه بال و پری می زدی! چه حرفای شیرین تری
می زدی! تو مطبخ به ننجان سری می زدی بشی مث قدیما، چطو میشه
دو تا آهنگ با لهجه کرمانیسه چار پن روزیه ملم نمیدی عزیزم ورگلیدی، ورگلیدی اگه ملم ندی، وامیسرنگم
حلالم کن شتر دیدی، ندیدی مکن از زندگونی ناامیدم به لطف ومهر تو دارم امیدی
دل ما ناگرون وقفل بسته ولی توباخودت داری کلیدی منم آدور و تو برگ درختی
شب تاریکم وصبح سپیدی گلی وسبزه و چون اسپریچو بهار اومد تو هم از راه
رسیدی سه چار پن روزیه ملم نمیدی عزیزم ورگلیدی، ورگلیدی اگه ملم ندی،
وامیسرنگم حلالم کن شتر دیدی، ندیدی مکن از زندگونی ناامیدم به لطف ومهر
تو دارم امیدی دل ما ناگرون وقفل بسته ولی توباخودت داری کلیدی منم آدور و
تو برگ درختی شب تاریکم وصبح سپیدی گلی وسبزه و چون اسپریچو بهار اومد
تو هم از راه رسیدی نمیدی عزیزم ورگلیدی، ورگلیدی اگه ملم ندی چون بهار اومد