پیشنهاد آهنگ

  • شروع کننده موضوع AynaazNh
  • تاریخ شروع

نرگسیوم

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
643
امتیاز
4,486
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرِ هرت
سال فارغ التحصیلی
1406
Counting Stars-One Republic
 

AYili

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
11
امتیاز
156
نام مرکز سمپاد
حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
گوش بدید اینو حتما
blue veins
 

مرغابی

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
336
امتیاز
1,495
نام مرکز سمپاد
حلی ۶
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
تلگرام
Dance me ( از دنگشو )
واقعا به طرز عجیبی قشنگه در صورتی که
کاملا ترکیب عناصر بینهایت نامربوط به هم دیگست:
آهنگ Dance Me لئونارد کوهن
شعری از حافظ ( به همراهی خود شعر قطعه اصلی )
آواز سنتی به همراه غیر سنتی
تنبک به همراه درامز و ساکسیفون

عالی.
 

god of teasing

دلقک جدی
کنکوری 1404
ارسال‌ها
1,360
امتیاز
10,583
نام مرکز سمپاد
تیمارستان فارابی
شهر
کلمه
سال فارغ التحصیلی
1404

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,999
امتیاز
19,242
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404

Neauphle

گِردباد
ارسال‌ها
28
امتیاز
830
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمانشاه
سال فارغ التحصیلی
1405
گردباد-دلکش
سرگذشت ترانه گردباد؛
این اثر برداشتی از زندگی پرویز یاحقی است.


ماجرای پیدایش گردباد را از زبان بیژن ترقی می‌خوانیم - امید ایران / مرداد ۱۳۳۹


زمانی که دلکَش و یاحقی با یکدیگر همکاری داشتند، نظم و ترتیب خاصی در کارشان حکم‌فرما نبود، اداره رادیو و حتی خود دلکَش ضمن احترامی که به یاحقی می‌گذاشتند از این بی‌نظمی گلایه‌مند بودند.

در همین روزها پرویز یاحقی نسبت به زندگی خودش یک نوع احساس عجیب داشت. بیژن ترقی که دوست صمیمی یاحقی است، تعریف می‌کند:

گفتگو بر سر این بود که یاحقی همکاری خود با دلکَش را ادامه بدهد یا ندهد؛ پرویز نمی‌توانست یک تصمیم قطعی بگیرد. یک روز می‌گفت همکاری را ادامه می‌دهم، روز دیگر پشیمان می‌شد و می‌خواست فعالیت هنری را کنار بگذارد.

روزی با پرویز داشتم در مورد همین جریان صحبت می‌کردم که موقع خداحافظی به او گفتم بهتر است تصمیم قاطعی برای زندگیت بگیری زیرا تو به گردباد بی سر و سامانی شبیه هستی که در صحرای زندگی سرگردان شده‌ای.

وقتی که این حرف را به پرویز زدم و از او خداحافظی کردم، متوجه شدم که او زیر لب با صدایی که به زحمت شنیده می‌شد گفت: بله من گردبادم ...

وقتی که از پرویز دور شدم، طنین عبارت بله! من گردبادم در مغزم اوج گرفته بود و من هم بی‌اختیار چند بار پیش خودم تکرار کردم: گردبادم گردبادم...

وقتی که این جمله را بر زبان می‌آوردم، بی‌اختیار یاد پرویز و زندگی آشفته او می‌افتادم. دلم برایش سوخت، چون او را دوست می‌داشتم. با تمام وجودم و قلبم می‌خواستم شعری بگویم و به او تقدیم کنم، شعری که از زندگی او مایه گرفته باشد.

آن روز تصمیم داشتم پیش یکی از آشنایان بروم و با او کار واجبی داشتم اما این جریان و افکاری که در سرم بود، مسیرم را عوض کرد. به گوشه دنجی پناه بردم و در تنهایی به یاد پرویز، احساسی را که داشتم به قالب شعر ریختم.

این شعر را چند روز بعد به پرویز دادم؛ او بدون اطلاع من روی آن آهنگ ساخت. چندی بعد دلکَش این ترانه را با هنرمندی تمام خواند.

دلکَش که از چگونگی به وجود آمدن این اثر اطلاع یافته بود، از تمام صدایش مایه گذاشت و سوز و حالی مخصوص به زیر و بم این ترانه غم‌زده بخشید.

شاید دلکَش هم فهمیده بود که گردباد یاحقی، وداع پرویز با دنیایی است که برای او شهرت و معروفیت به بار آورد ولی خوشبختی را به او ارزانی نکرد.
 

TiaTi

کوچولو..
ارسال‌ها
630
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
مروارید از او و دوستانش
 
بالا