boodika
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 904
- امتیاز
- 6,072
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- ناکجا
- سال فارغ التحصیلی
- 1398
اهنگ بیست هزار ارزو از محسن چاوشی هم خیلی عالیه
ای همه خوبی تو را پس تو که رایی که را ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا
سوسن با صد زبان از تو نشانم نداد گفت رو از من مجو غیر دعا و ثنا
سرو اگر سر کشید در قد تو کی رسید نرگس اگر چشم داشت هیچ ندید او تو را
هر طرفی صف زده مردمو دیو و دده لیک در این میکده پای ندارند پا
از کرمت من به ناز مینگرم در بقا کی بفریبد شها دولتِ فانی مرا
بیست هزار آرزو بود مرا پیش از این در هوس خود نماند هیچ امانی مرا
ای که به هنگام درد راحت جانی مرا وی که به تلخی فقر گنج روانی مرا
سجده کنم من به جان روی نهم من به خاک گویم از اینها همه عشق فلانی مرا
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست
ما به فلک بوده ایم یار ملک بوده ایم باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
بختِ جوان یار ما دادن جان کار ما قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
از کرمت من به ناز مینگرم در بقا کی بفریبد شها دولتِ فانی مرا
بیست هزار آرزو بود مرا پیش از این در هوس خود نماند هیچ امانی مرا
ای که به هنگام درد راحت جانی مرا وی که به تلخی فقر گنج روانی مرا
سجده کنم من به جان روی نهم من به خاک گویم از اینها همه عشق فلانی مرا
ای همه خوبی تو را پس تو که رایی که را ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا
سوسن با صد زبان از تو نشانم نداد گفت رو از من مجو غیر دعا و ثنا
سرو اگر سر کشید در قد تو کی رسید نرگس اگر چشم داشت هیچ ندید او تو را
هر طرفی صف زده مردمو دیو و دده لیک در این میکده پای ندارند پا
از کرمت من به ناز مینگرم در بقا کی بفریبد شها دولتِ فانی مرا
بیست هزار آرزو بود مرا پیش از این در هوس خود نماند هیچ امانی مرا
ای که به هنگام درد راحت جانی مرا وی که به تلخی فقر گنج روانی مرا
سجده کنم من به جان روی نهم من به خاک گویم از اینها همه عشق فلانی مرا
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست
ما به فلک بوده ایم یار ملک بوده ایم باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
بختِ جوان یار ما دادن جان کار ما قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
از کرمت من به ناز مینگرم در بقا کی بفریبد شها دولتِ فانی مرا
بیست هزار آرزو بود مرا پیش از این در هوس خود نماند هیچ امانی مرا
ای که به هنگام درد راحت جانی مرا وی که به تلخی فقر گنج روانی مرا
سجده کنم من به جان روی نهم من به خاک گویم از اینها همه عشق فلانی مرا