قصه های دوران کودکی!

wdr

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
426
امتیاز
1,828
نام مرکز سمپاد
hElLi
شهر
tEh
سال فارغ التحصیلی
86
والا من تا جایی که یادمه مادرم هیچوقت از این قصه های معروف نمیگفت واسم
هر شب یه چیز الکی از خودش سرهم میکرد و میگفت ادامه اشم باشه واسه فردا
بعد من فردا میگفتم دیروز حسنی خواهر داشت، امروز شد برادر؟
میگفت نه تو دقت نکردی. بخواب دیگه امشب از قصه محروم شدی!:))
 
ارسال‌ها
1,347
امتیاز
43,870
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
کلا داستان دوست نداشتم ولی یچیزای مبهمی از ی داستان بنام جِدّان یادمه8->
اونموقع بطور عجیبی میترسیدم ازش:))
 
بالا