پاسخ : ســودای درون
به نقل از Madmazel Fairy Tale :
واقعاً مرز بین منطق و احساس مشخصه ؟ یعنی وقتی چیزی رو میگی واقعاً مطمئنی صرفاً "تحت تاثیر" قرار نگرفتی و داری با منطق ۱۰۰% و از خودت میگیش ؟
بنظر من ضمیر خودآگاه تو تصمیم گیریا خیلی اثرش کمه و درواقع منشا همه ی تصمیم گیریا اول ناخودآگاهه ..
با توجه به چیزایی که گفتین میشه اینجور نتیجه گرفت که تو "بیان" چیزایی که تو ذهنمونه ، طرف مقابل یه نقش اساسی داره برامون . یعنی اینکه بدونیم کسی که مقابلمونه چی ازمون "انتظار" داره خیلی رو بیانمون تاثیر میزاره . پس اگه اینطور باشه و همیشه چیزی که تو ذهنمون هست رو بیان نمیکنیم ، چطور میشه فهمید واقعاً کی داره به چی فک میکنه ؟ یا چی مد نظرشه ؟ یا نظر واقعیش چیه ؟
همه چیز تاثیرپذیر از همون ضمیر ناخودآگاهه
حتی وقتی فرد داره فک میکنه الان با منطق صددرصد حرفی رو میزنه،عملی رو انجام میده و ... بازم ضمیر ناخودآگاهشه
من خودم ی چیزی تو وجودم هستش ک اگه خودمو بکشم هم ریاضی رو دوس نمیدارم.
حالا این ملکه ی ذهنم شده و تو ضمیر ناخودآگاهم ی چیزی وا3 این موضوع ثبت شده
حالا مثلا 5روز قبل امتحان ریاضی ترم دو :
مامانم:بیا منطقی حرف بزنیم
من :باشه
(مباحثی مربوط ب ریاضی و نمره و ... )
من باید بشینم و ریاضی رو بخونم
الان هرکی من و ببینه میفهمه ک با منطق صددرصد دارم میحرفم و الان ضمیر خوداگاهم فعاله ولی بازم چ بخوام و چ نخوام تحت تاثیر ی سری فاکتور هام و باز اون ضمیر ناخودآگاه بد از مدتی میاد سره جاش
نتیجه:
1-مرز بین منطق و احساس کاملا مشخصه و میشه اینو از رو رفتار افراد فهمیدش.
2-چون آدم تو بعضی مواقع میتونه خودش تصمیم بگیره ک ضمیر ناخوداگاهش مسلط بشه بهش یا خودآگاهش،وقتی ک میگه (واقعا مطمین ام)مطمینه ولی این ب مرور زمان اثر خودشو از دست میده و باز روز از نو و روزی از نو
من 50درصد با این حرفت موافقم ک ضمیر خودآگاه تاثیرش کمه
تو اون پست قبلیم درباره ی نقششون فک کنم بقدر کافی توضیح دادم ولی...
ی سری کارا و خصوصیات و اخلاقیات و ... تو ضمیر ناخودآگاهمون ثبت شدن ک قابل تغییر در اکثر موارد نیستن و انسانایی ک اینجورین،آره منشا تصمیم گیریاشون ناخوداگاه
ولی حالا اونوره قضیه انسانایی هستن ک میخوان م3 این گروه باشن
این جاست ک اون 50درصد مخالفتم میاد
حالا وا3 طرف مقابل،افراد گروه اول چون ی سری خصایل دارن فک میکنن ک بقیه هم همچین حسی دارن تقریبا و زیاد رو افکار و احساسات طرف مقابلشون وا3 حرف زدن و بیان عقاید و ... توجهی نمیکنن و تاثیر زیادی رو بیانشون نداره
ولی حالا افراد این گروه دوم،چون خودشون ی شناخت نسبی از اینکه کی چی حس میکنه،کی چی دوس داره و ... دارن وا3 بیان عقاید و ... ب طرف مفابل اول طرف رو میسنجن و این کار ر و بیانشون تاثیر بسزایی داره
اما سوالت
همه ی این ها امکان پذیرن ب شرطی ک با افراد و اشخاص متفاوت و دارای شخصیت های متفاوت نشست و برخاست داشته باشی
همه ی اینا قابل فهم و درک میشن برات