عکس

[ernst haeckel]

پاسخ : عکس

دیگه وقتی یه کتابو میخوندم و کارم باهاش تموم میشد تو کتابخونه نمیرفت! حیرون و سرگردون وسط اتاق می چرخید واسه خودش حس وحال گذاشتن تو کتابخونه نبود

ما که این سیستمو از اول سال داشتیم!

این اواخر دماغ گیر میزدم! عینک شنا! مایو! شیرجه وسط کتابا! بعد که پیدا میشد طنابو تکون میدادم که منو بکشن بالا!

 

[علی دباغی]

پاسخ : عکس

 

[negine-raz]

پاسخ : عکس

قرار بوده عکس اتاقاتونو بزارید ، نه عکس از فرمولایی که نوشتید ( با شمام آقای بالایی) !

که تا الان دیگه هر کسی مبخواسته شرکت کنه کرده ! قفل میشه ...