- شروع کننده موضوع
- #1
behradv
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 183
- امتیاز
- 958
- نام مرکز سمپاد
- علّامه حلّی تهران
- شهر
- تبریز و تهران
- دانشگاه
- دانشگاه تورنتو
- رشته دانشگاه
- علوم مهندسی
من قطاری دیدم که سیاست می برد؛ و چه خالی می رفت...
پیش گفتار
در 6 ژوئن 1944 (معروف به D-Day)، تقریباً آخرای جنگ جهانی دوّم، ساعت 6:30 صبح، 160000 نیروی متّفقین از طریق نورماندی فرانسه هم از راه آبی-خاکی و هم از راه هوایی، به فرماندهی ژنرال آیزنهاور به خاک اروپا تجاوز کردن [nb] D-Day، وب سایت رسمی ارتش آمریکا[/nb].
میشه حدس زد که حتماً بعدش هم با مقابلۀ نیروهای متّحدین روبرو شده ن و جنگای بعدش رخ داده. چند هفته می گذره و نیروهای تقویتی دوباره از سواحل نورماندی وارد خاک فرانسه می شن. بین این نیروهای تقویتی، خیلی چیزا که واسه یه ارتش لازمه وجود داشت: تانک بود، مسلسل بود، غذا بود، دارو بود، بازوکا بود، گلوله بود، و ... دیگه چی بود؟ ... هــــــوم... کتاب هم بود!
چند جعبه کتاب به همراه نیروها رفتن به جنگ آلمان نازی. همزمان با این اتّفاق، یه برنامۀ موازی هم توسط دولت انگلیس به راه افتاد که کتابا رو به کتابفروشی های فرانسه و اروپا وارد می کردن. به عقیدۀ رئیس جمهور فرانکلین روزوِلت، این کتاب ها قرار بود به عنوان «اسلحه هایی در جنگ ایده ها» به کار برده بشن. قرار بود تاثیرات سال ها پروپاگاندا و سانسور فاشیستی رو خنثی کنن، و در مقابل، تصویری از آمریکایی پیروز در ذهن اروپا و جهان ترسیم کنن. کله گنده های دولتی و بازاری هم که پشت این ماجرا بودن، تقریباً همگی کتاب رو به عنوان «بادوام ترین پروپاگاندای موجود» قبول داشتن. [nb]اینجا و اینجا، گفته های جان هنچ، نویسندۀ کتاب Books as Weapons، چاپ دانشگاه کرنل، سال 2010.[/nb].
پروپاگاندا چیست؟
ظاهراً فرهنگستان زبان و ادب فارسی «پروپاگاندا» (Propaganda) رو به عنوان «تبلیغات سیاسی» ترجمه کرده. خوب من شخصاً با این ترجمه کاملاً مخالفم ! علیرغم جمله ای که باهاش تاپیک رو شروع کردم، و مثالی که به عنوان پیش گفتار ازش استفاده کردم، پروپاگاندا لزومی نداره فقط سیاسی باشه. پروپاگاندای مذهبی هم داریم، کلیساهای کاتولیک رم به این نوع پروپاگاندا مشهورن. پروپاگاندای اجتماعی هم حتّی، بر علیه قشر خاصی از جامعه شاید. هر چند الان دهه هاست که پروپاگاندای سیاسی غالب بر سایر انواعست، ولی اونا هم هستن و میشه راجع بهشون صحبت کرد.
سعی کردم تعریف دقیقی از پروپاگاندا پیدا کنم، ولی ظاهراً در مورد تعریف دقیقش اختلاف زیاده بین علما! حالا مهم هم نیست، چون انجمن سیاست که نیست، کتب و مجلّاته! یه تعریف کلی داشته باشیم کافیه به نظرم. با توجّه به چیزی که خودم می دونم، سعیم رو می کنم:
پروپاگاندا در حالت کلّی به جوسازی، شستشوی مغزی، یا تحمیل احساساتی یه سری عقیدۀ سیاسی، مذهبی، اجتماعی،... روی ابعاد نسبتاً بزرگی از جامعه، به صورت هدفمند (معمولاً با مخفی کردن قسمتی از واقعیّت) توسّط یه گروه خاصّه!
خوب #. تعریفم خیلی کلّی شد و اصلاً قابل اعتماد نیست، ولی فکر کنم تا همین حد برای این بحث کفایت می کنه. پروپاگاندا کلّی هم تکنیک مختلف داره واسه خودش، مثه برچسب زدن، شعارای فریبنده، توسّل به اکثریت، ساخت تفکّر قالبی، و ... وارد اینا هم نمی شیم، که یه وقت تاپیک رو به انجمن مرحوم سیاست منتقل نکنن!
مثال های خیلی خیلی زیادی هم می شه زد ازش. خیلی از همین تبلیغاتی که روزانه واسه محصولات بازار میشه خودش نوع کوچکی از پروپاگانداس. مثلاً فلان ساعت رو می خوان تبلیغ کنن، عکس یه بازیگر هالیوودی که اون ساعته دستشه رو بزرگ چاپ می کنن . خوب این مسلّماً یه جوری با احساسات مخاطب بازی می کنه و اون رو ترغیب به خرید اون کالا می کنه. البتّه توجّه داشته باشین که پروپاگاندا با وجود بار منفی ای که اخیراً بهش نسبت می دن، همیشه هم منفی نیست و می تونه مورد پسند باشه.
یا مثلاً جستجو کنید هم کلی پوستر در مورد جنگ و اینا می تونین پیدا کنین که همگی نمونه های پروپاگاندا هستن. مثلاً عکس یه دست که رو آستینش صلیب شکسته س، یه چاقو دستشه، داره فرو می کنه تو انجیل... توصیه می کنم این رو هم حتماً ببینین، هم در مورد روش های پروپاگاندا خوب نوشته، و هم مثال زیاد داره.
تأکید می کنم که این مثالا صرفاً برای آشنایی با این که پروپاگاندا چیه هستن، و هیچ اتباطی به اصل بحث ندارن. اصل بحث در مورد کتابه، باور کنین!
اصل مطلب:
می رسیم به اصل مطلب، و این که تاپیک چه ربطی به انجمن «کتب و مجلّات» داره.
همونطور که تو پیش گفتار هم گفتم، عدّۀ زیادی معتقدن که کتاب می تونه یکی از با دوام ترین پروپاگانداها باشه. مجلّه هم که به عنوان یه رسانۀ پر مخاطب، می تونه سرشار از پروپاگاندا از طرف دولت یا بر ضدّ دولت باشه.
کتاب یا مجلّه چیزیه که توسط خیلی از افراد جامعه مطالعه می شه، و اگه نویسنده موفّق بشه اعتماد خواننده ها رو تا حدّی جلب کنه، می تونه به راحتی با به کارگیری روش های شناخته شدۀ پروپاگاندا عقاید سیاسی یا مذهبی ش رو تو ذهن اونا جا بده. دقّت کنین که اگه این کار به صورت منطقی، و با استفاده از تحلیل و استدلال انجام بگیره، از نظر من پروپاگاندا نیست. پروپاگاندا بیشتر به استفاده از احساسات مردم گفته می شه، استفاده از تصویرا، یا جمله ها، یا داستانایی که با احساسات مردم بازی می کنه تا باورشون رو در مورد موضوعی تغییر بده.
توی مثال تاریخی پیش گفتار، متّفقین کتاباشون رو وارد بازار اروپا کردن که ذهن اروپایی ها رو که توسّط نازی ها مسموم شده بود، به نوعی پاکسازی کنن. در واقع می خواستن از پروپاگاندایی از نوع خودشون استفاده کنن، بر ضدّ پروپاگاندای نازی های. حالا اون کتابایی که وارد شده ن حتماً ویژگی های خاصّی داشته ن که به عنوان نوعی اسلحه ازشون استفاده شده دیگه...
نظرتون در مورد پروپاگاندا در قالب کتب و مجلّات چیه؟
آیا شما هم کتابی خونده ین که در حین خوندن حس کنین داره با احساساتتون بازی می کنه تا عقاید سیاسی یا مذهبی یه گروه رو بهتون القاء کنه؟
اگه نخونده ین، در مورد کتابی شنیده ین که چنین ویژگی هایی داشته باشه؟ کتابی رو می شناسین که به عنوان پروپاگاندا توسّط یه دولت مورد استفاده قرار گرفته شده باشه؟
در مورد مجلّه چی؟ آیا مجلّه هایی رو می شناسین که پروپاگاندا توشون زیاد باشه؟
نویسندۀ خاصّی تو ذهنتون هست که معروف به پروپاگاندیست بودن باشه، احیاناً؟!
اصلاً یه کتابی که بشه به عنوان یه پروپاگاندای بادوام ازش استفاده کرد، چه ویژگی هایی باید داشته باشه؟
نظرتون کلّاً در مورد استفاده از پروپاگاندا در کتاب ها و مجلّه ها چیه؟ آیا خودتون شخصاً خوشتون میاد؟
با صرف نظر از علایق شخصی، به نظرتون از نظر اخلاقی کار درستیه؟
اگه یه روز نویسنده بشین یا بخواین تو مجلّه ای مقاله ای بنویسین، راضی می شین در مورد روش های پروپاگاندا مطالعه کنین و از اونا توی نوشته تون استفاده کنین؟
پیش گفتار
در 6 ژوئن 1944 (معروف به D-Day)، تقریباً آخرای جنگ جهانی دوّم، ساعت 6:30 صبح، 160000 نیروی متّفقین از طریق نورماندی فرانسه هم از راه آبی-خاکی و هم از راه هوایی، به فرماندهی ژنرال آیزنهاور به خاک اروپا تجاوز کردن [nb] D-Day، وب سایت رسمی ارتش آمریکا[/nb].
میشه حدس زد که حتماً بعدش هم با مقابلۀ نیروهای متّحدین روبرو شده ن و جنگای بعدش رخ داده. چند هفته می گذره و نیروهای تقویتی دوباره از سواحل نورماندی وارد خاک فرانسه می شن. بین این نیروهای تقویتی، خیلی چیزا که واسه یه ارتش لازمه وجود داشت: تانک بود، مسلسل بود، غذا بود، دارو بود، بازوکا بود، گلوله بود، و ... دیگه چی بود؟ ... هــــــوم... کتاب هم بود!
چند جعبه کتاب به همراه نیروها رفتن به جنگ آلمان نازی. همزمان با این اتّفاق، یه برنامۀ موازی هم توسط دولت انگلیس به راه افتاد که کتابا رو به کتابفروشی های فرانسه و اروپا وارد می کردن. به عقیدۀ رئیس جمهور فرانکلین روزوِلت، این کتاب ها قرار بود به عنوان «اسلحه هایی در جنگ ایده ها» به کار برده بشن. قرار بود تاثیرات سال ها پروپاگاندا و سانسور فاشیستی رو خنثی کنن، و در مقابل، تصویری از آمریکایی پیروز در ذهن اروپا و جهان ترسیم کنن. کله گنده های دولتی و بازاری هم که پشت این ماجرا بودن، تقریباً همگی کتاب رو به عنوان «بادوام ترین پروپاگاندای موجود» قبول داشتن. [nb]اینجا و اینجا، گفته های جان هنچ، نویسندۀ کتاب Books as Weapons، چاپ دانشگاه کرنل، سال 2010.[/nb].
پروپاگاندا چیست؟
ظاهراً فرهنگستان زبان و ادب فارسی «پروپاگاندا» (Propaganda) رو به عنوان «تبلیغات سیاسی» ترجمه کرده. خوب من شخصاً با این ترجمه کاملاً مخالفم ! علیرغم جمله ای که باهاش تاپیک رو شروع کردم، و مثالی که به عنوان پیش گفتار ازش استفاده کردم، پروپاگاندا لزومی نداره فقط سیاسی باشه. پروپاگاندای مذهبی هم داریم، کلیساهای کاتولیک رم به این نوع پروپاگاندا مشهورن. پروپاگاندای اجتماعی هم حتّی، بر علیه قشر خاصی از جامعه شاید. هر چند الان دهه هاست که پروپاگاندای سیاسی غالب بر سایر انواعست، ولی اونا هم هستن و میشه راجع بهشون صحبت کرد.
سعی کردم تعریف دقیقی از پروپاگاندا پیدا کنم، ولی ظاهراً در مورد تعریف دقیقش اختلاف زیاده بین علما! حالا مهم هم نیست، چون انجمن سیاست که نیست، کتب و مجلّاته! یه تعریف کلی داشته باشیم کافیه به نظرم. با توجّه به چیزی که خودم می دونم، سعیم رو می کنم:
پروپاگاندا در حالت کلّی به جوسازی، شستشوی مغزی، یا تحمیل احساساتی یه سری عقیدۀ سیاسی، مذهبی، اجتماعی،... روی ابعاد نسبتاً بزرگی از جامعه، به صورت هدفمند (معمولاً با مخفی کردن قسمتی از واقعیّت) توسّط یه گروه خاصّه!
خوب #. تعریفم خیلی کلّی شد و اصلاً قابل اعتماد نیست، ولی فکر کنم تا همین حد برای این بحث کفایت می کنه. پروپاگاندا کلّی هم تکنیک مختلف داره واسه خودش، مثه برچسب زدن، شعارای فریبنده، توسّل به اکثریت، ساخت تفکّر قالبی، و ... وارد اینا هم نمی شیم، که یه وقت تاپیک رو به انجمن مرحوم سیاست منتقل نکنن!
مثال های خیلی خیلی زیادی هم می شه زد ازش. خیلی از همین تبلیغاتی که روزانه واسه محصولات بازار میشه خودش نوع کوچکی از پروپاگانداس. مثلاً فلان ساعت رو می خوان تبلیغ کنن، عکس یه بازیگر هالیوودی که اون ساعته دستشه رو بزرگ چاپ می کنن . خوب این مسلّماً یه جوری با احساسات مخاطب بازی می کنه و اون رو ترغیب به خرید اون کالا می کنه. البتّه توجّه داشته باشین که پروپاگاندا با وجود بار منفی ای که اخیراً بهش نسبت می دن، همیشه هم منفی نیست و می تونه مورد پسند باشه.
یا مثلاً جستجو کنید هم کلی پوستر در مورد جنگ و اینا می تونین پیدا کنین که همگی نمونه های پروپاگاندا هستن. مثلاً عکس یه دست که رو آستینش صلیب شکسته س، یه چاقو دستشه، داره فرو می کنه تو انجیل... توصیه می کنم این رو هم حتماً ببینین، هم در مورد روش های پروپاگاندا خوب نوشته، و هم مثال زیاد داره.
تأکید می کنم که این مثالا صرفاً برای آشنایی با این که پروپاگاندا چیه هستن، و هیچ اتباطی به اصل بحث ندارن. اصل بحث در مورد کتابه، باور کنین!
اصل مطلب:
می رسیم به اصل مطلب، و این که تاپیک چه ربطی به انجمن «کتب و مجلّات» داره.
همونطور که تو پیش گفتار هم گفتم، عدّۀ زیادی معتقدن که کتاب می تونه یکی از با دوام ترین پروپاگانداها باشه. مجلّه هم که به عنوان یه رسانۀ پر مخاطب، می تونه سرشار از پروپاگاندا از طرف دولت یا بر ضدّ دولت باشه.
کتاب یا مجلّه چیزیه که توسط خیلی از افراد جامعه مطالعه می شه، و اگه نویسنده موفّق بشه اعتماد خواننده ها رو تا حدّی جلب کنه، می تونه به راحتی با به کارگیری روش های شناخته شدۀ پروپاگاندا عقاید سیاسی یا مذهبی ش رو تو ذهن اونا جا بده. دقّت کنین که اگه این کار به صورت منطقی، و با استفاده از تحلیل و استدلال انجام بگیره، از نظر من پروپاگاندا نیست. پروپاگاندا بیشتر به استفاده از احساسات مردم گفته می شه، استفاده از تصویرا، یا جمله ها، یا داستانایی که با احساسات مردم بازی می کنه تا باورشون رو در مورد موضوعی تغییر بده.
توی مثال تاریخی پیش گفتار، متّفقین کتاباشون رو وارد بازار اروپا کردن که ذهن اروپایی ها رو که توسّط نازی ها مسموم شده بود، به نوعی پاکسازی کنن. در واقع می خواستن از پروپاگاندایی از نوع خودشون استفاده کنن، بر ضدّ پروپاگاندای نازی های. حالا اون کتابایی که وارد شده ن حتماً ویژگی های خاصّی داشته ن که به عنوان نوعی اسلحه ازشون استفاده شده دیگه...
نظرتون در مورد پروپاگاندا در قالب کتب و مجلّات چیه؟
آیا شما هم کتابی خونده ین که در حین خوندن حس کنین داره با احساساتتون بازی می کنه تا عقاید سیاسی یا مذهبی یه گروه رو بهتون القاء کنه؟
اگه نخونده ین، در مورد کتابی شنیده ین که چنین ویژگی هایی داشته باشه؟ کتابی رو می شناسین که به عنوان پروپاگاندا توسّط یه دولت مورد استفاده قرار گرفته شده باشه؟
در مورد مجلّه چی؟ آیا مجلّه هایی رو می شناسین که پروپاگاندا توشون زیاد باشه؟
نویسندۀ خاصّی تو ذهنتون هست که معروف به پروپاگاندیست بودن باشه، احیاناً؟!
اصلاً یه کتابی که بشه به عنوان یه پروپاگاندای بادوام ازش استفاده کرد، چه ویژگی هایی باید داشته باشه؟
نظرتون کلّاً در مورد استفاده از پروپاگاندا در کتاب ها و مجلّه ها چیه؟ آیا خودتون شخصاً خوشتون میاد؟
با صرف نظر از علایق شخصی، به نظرتون از نظر اخلاقی کار درستیه؟
اگه یه روز نویسنده بشین یا بخواین تو مجلّه ای مقاله ای بنویسین، راضی می شین در مورد روش های پروپاگاندا مطالعه کنین و از اونا توی نوشته تون استفاده کنین؟