سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع belata
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

به نقل از استرانسیم :
بچه ها میدونستین پدر خانوم مهربانی فوت کرده :(
اولای عزیز هواشو داشته باشین :-<
کی؟؟؟ :o
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

یه سوال!!!!!!!این خانم مهربانی همون که پدرشون معلم شیمی بودن؟!
اگه باشه ادعای مادرم مبنی بر هم کلاسی بودن در دوره دبیرستان با ایشون درسته.. ;D ;D ;D ;D ;D ;D
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

یه سوال دیگه!!!!!!!!!مگه اینجا ما نزدیم بچه های دبیرستان فرزانگان 2؟!!!!!!!!!!!!!!!!
چه جالب که همه اینجا ان!!!!!!!!!!!!نمیدونستم تو مدرسمون پسر هم داشتیم!!!!!!!!!!!
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

سلام خوبین ؟
من عاطفم کلاس 103 <:-P
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

واییی بی چاره خانوم مهربانی این قده بهش شوک وارد شده بود اومده بود تو مدرسه می خندید
راستی می دونستین پدرشون تو بغل ایشون فوت کرده ادم دلش کباب می شه
خدا رحمتشون کنه
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

واااااااى!!ببين دوروز ( :-"حالا يه كم بيشتر!!)نبودا!!چه خبر شده اينجا!!

اهم...
به نقل از N!00sha :
واییی بی چاره خانوم مهربانی این قده بهش شوک وارد شده بود اومده بود تو مدرسه می خندید
راستی می دونستین پدرشون تو بغل ایشون فوت کرده ادم دلش کباب می شه
خدا رحمتشون کنه

نيوشا اون موقع كه هنوز فوت نكرده بود پدرشون..فرادش بود ب نظرم :-?


بحث جالب(!)ديار هم كه تموم شده ظاهرا و ما ازش فيض نبرديم.. :-<

يه جايي هم پوريا (اگه اشتباه نكنم :-?)گفت كه فكر كلاس شاد و تيكه و اينا رو سرتون بيرون كنيد،خيلى موافقم 8-|

ديگه..آها!اولا چقد زيادن :o :o :o
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

به نقل از شکیبــــــا :
من نمیدونم آل علی میخواست سر کلاس ما رو بخوره مگه که ورداشتنش :|
ایــــش
مطمئنین عوض شده؟!...
آخه این هفته وا3 ما هم نیومد...گویا دندان را جراحی ای چیزی کرده اند استاد! :-<
ولی اگه خبری چیزی بهتون رسیده ک رفته ک تسلیت!...ولی اگه فقط ب خاطر این هفته"حدس"زدین...:-"
دیار هم تا میتونین از سوادش و توضیح دادن فوق العادش لذت ببرین!...سر بقیه ی کلاسا بخندین...
من از خدام بود دیار داشتم و فیزیک دومم خوب بود الان :-<
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

به نقل از پوریا عابدی :
مطمئنین عوض شده؟!...
آخه این هفته وا3 ما هم نیومد...گویا دندان را جراحی ای چیزی کرده اند استاد! :-<
الان حالشون خوبه آقای آل علی؟
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

به نقل از This is me :
واااااااى!!ببين دوروز ( :-"حالا يه كم بيشتر!!)نبودا!!چه خبر شده اينجا!!

اهم...
نيوشا اون موقع كه هنوز فوت نكرده بود پدرشون..فرادش بود ب نظرم :-?


بحث جالب(!)ديار هم كه تموم شده ظاهرا و ما ازش فيض نبرديم.. :-<

يه جايي هم پوريا (اگه اشتباه نكنم :-?)گفت كه فكر كلاس شاد و تيكه و اينا رو سرتون بيرون كنيد،خيلى موافقم 8-|

ديگه..آها!اولا چقد زيادن :o :o :o
زهرا جان همون روز پدرشون فوت کرده بود خانوم نافذ کلام گفتن
خودتم باید بدونی مهربانی با نافذکلام جورجور جیک و پوک همو می دونن
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

برای تعطیل نشدن تاپیک برگردیم سر بحث شیرین دبیر فیزیک گران قدر ;D (فحش ندین )
اینجانب شرط میبندم که سال دیگه پاشو تو مدرسه ما نمیزاره ... نمیدونم چرا ولی یه همچین احساسی دارم
راستی یه سوالی : احیانا امسال نمایشگاه دست ما نیست ؟! و احیانا نباید یه فعالیت های بکنیم ؟!
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

به نقل از استرانسیم :
برای تعطیل نشدن تاپیک برگردیم سر بحث شیرین دبیر فیزیک گران قدر ;D (فحش ندین )
اینجانب شرط میبندم که سال دیگه پاشو تو مدرسه ما نمیزاره ... نمیدونم چرا ولی یه همچین احساسی دارم
راستی یه سوالی : احیانا امسال نمایشگاه دست ما نیست ؟! و احیانا نباید یه فعالیت های بکنیم ؟!
بهتره احساساتتو بروز ندی اولین معلم فیزیک که واقعن دوسش دارم نمی دونم شماها چه جوری می خواین باشه بیچاده اولین سابقه ی تدریسش تو مدرسه ی دخترونس به نظرم هم درس دادنش عالیه هم جذبه و اقتدارش تو کلاس ینی چی معلم مثه کیانیان هی قربون صدقه بچه ها بره به نظرم باید یه مرزی باشه تا بچه ها پرد نشن خدایی من سر کلاس نصرتی به حاطر شلوغی هیچی نمی فهمیدم از بس که به بچه ها رو داده بود بچه کم بود با کتاب بزنن تو سرش
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

زهرا جان امروز مهربانی رو دیدی نه حال ناراحتی داش نه لباس مشکی پوشیده بود تازه تو راهرو داش با یکی از بچه ها قهقه میزد می گم خل شده می گی نه پارسال سر فوت پدر بزرگش یادت نیس لباس مشکی پوشیده بود حالشم زار بود هی می رف بیرون گریه می کرد میومد
بیچاره بهش شوک وارد شده
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

به نقل از پوریا عابدی :
مطمئنین عوض شده؟!...
آخه این هفته وا3 ما هم نیومد...گویا دندان را جراحی ای چیزی کرده اند استاد! :-<
ولی اگه خبری چیزی بهتون رسیده ک رفته ک تسلیت!...ولی اگه فقط ب خاطر این هفته"حدس"زدین...:-"
دیار هم تا میتونین از سوادش و توضیح دادن فوق العادش لذت ببرین!...سر بقیه ی کلاسا بخندین...
من از خدام بود دیار داشتم و فیزیک دومم خوب بود الان :-<
نه رفته.... (بلند بفرست صلواتو! :دی)
ای بابا... :-<
واسه ما که اصن کلا معلم مرد نمیذارن! فقط همون استاد عرب هستن برای المپیاد ریاضی (که باز هرچه بر سر خود کوفد نتوان شد که به سان آل علی :)) - تکبیر)


+ اون روز یکی از بچه ها اومده میگه بچه ها من یه چیزی فهمیدم...
میگیم چی؟
میگه راجع به آل علیه...
[نشستن عرق سرد روی پیشانی، شنیدن صدایِ "اوووووووووووووووووووووو!"]
میگه من آل علی سیگاریه...
ما: :| :o تو از کجا فهمیدی؟؟
میگه دهنش... من فهمیدم که دهنش بوی سیگار میده...
ما: =)) آخه تو دهنُ اونو از کجا فهمیدی جه بویی میده؟ :))
میگه خب من میز اول میشینم، بوی دهنِ همه رو میفهمم
:))
[این یک داستان اخلاقی بود، لطفا میز اول ننشینید]

کلا خیلی معلم خوبی بود.... :-<
:-<
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

به نقل از shakiba.n :
الان حالشون خوبه آقای آل علی؟
بله بله...امروز یسری چیزا در مورد از ریشه و پی کندن دندون و اینا :-"گفتن ک من هیچی نفهمیدم!...گویا عصب ایشون رو برش دادن :-"بدون بی حسی!
در هر حال الان سالم و سلامت هستن!....و همچنان انقدر چرت میگیم سر کلاس از کلاس ما شدیدا دلخور 8-^

از کفتون رفت...واقعا با سواده....100برابر سوادش هم باحاله!
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

یه ورود آقایان(البته اصــــــــــلا اشاره ی مستقیم ندارما)ممنوع بذارین اینجا!!!! :-"
کلاس حسابان امروز :-" :-"
کلا کلاس حسابانامون :))
بجه ها جه خبر از دوست خوبمون "کارگاه"؟؟؟؟ :-s
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

به نقل از raadikaal2:D :

بجه ها جه خبر از دوست خوبمون "کارگاه"؟؟؟؟ :-s
:-" :-" :-"
----------------------------------------
حلقه زیر بارون 8-^ ....
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

امروز طی یک اقدام خودسرانه تصمیم گرفتم برای جلب اعتماد موبایل خود را تحویل دهم ...
نمیدونم چرا این کارو کردم ... واقعا نمیدونم چرا !؟ کل مهر موبایل همراهم بود نمیدونم چرا امروز تصمیم گرفتم تحویل بدم...
و سرانجام موبایل خود را تحویل دادیم !
حوالی ظهر هنگامی که برای پس گرفتن موبایل خود راهی کیوسک شدیم با لبخند ملیح معاونه محترم روبه رو گشتیم : دخترم موبایلت رفت مشهد!
این جمله ای بود که به سان پتک بر سرم کوبیده شد ... فوقع ما وقع ... تا چند لحظه فقط لبخند میزدم ... آخه یعنی چی ؟؟؟؟
مثل اینکه قضیه از این قرار بوده که موبایل بچه های اول که داشتن میرفتن اردوی مشهد رو جمع کردن و موبایل اینجانب رو هم کنار آن ها قرار دادند و این چنین شد که موبایل من راهی عتبات عالیات شد و من ماندم و من ... (آی کیو که در حد جامدادی بود سعادتتمون از موبایل هم کمتره ...)
شب دست از پا دراز تر به خانه برگشتیم و با توجه به این که تا 7 مدرسه بودیم با خوش رویی تمام با ما برخورد شد ...
نتیجه اخلاقی : ... [-( هیچی ولش کن ...
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران


من از فارغ التحصيلاتونم . جشنشون نمي دونين چندمه؟
 
پاسخ : سمپادی های فرزانگان ۲ تهران

به نقل از جوجه :
من از فارغ التحصيلاتونم . جشنشون نمي دونين چندمه؟
اصن معلوم نیس برامون جشن بگیرن یا نه,تا اونجا که من شنیدم گویا صفایی گفته خودمون و به خرج خودمون باید جشن بگیریم,البته مهمونا و شرایطشو ایشون تعیین میکنن... :|
امیدوارم اشتباه باشه... :دی

ولی کلا مدرسه هیچوقت دوره ی ما رو آدم حساب نکرد,بعید میدونم این دفعه حسابمون کنه... :-<
 
Back
بالا