کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

Mozartine

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
388
امتیاز
1,737
سلام
از امروز انتخاب کتاب برای سری یازدهم کتابخوانی گروهی شروع میشه و تا شنبه همین ساعت ادامه داره. حالا داستان از چه قراره؟

•شرح اولیه:
این دفعه برای انتخاب نوع کتاب میخوایم یه نظر سنجی بذاریم که شما ها بیاین رأی بدین و نوعش مشخص شه. چهار دسته کتاب داریم، رمان غیر ایرانی، رمان ایرانی، داستان کوتاه و نمایشنامه. از هرکدوم از این دسته ها قبلا یک کتاب انتخاب شده و دسته ای که توی نظر سنجی بیشترین رای رو بیاره، انتخاب میشه برای کتابخوانیِ سری یازدهم.

•دسته ها:
رمان غیر ایرانی: با توجه به اینکه سریِ قبل یک کمدیِ سیاه با نثر جذاب و روون رو انتخاب کردیم، این سری یک رمان با مشخصات متفاوت انتخاب شده که زیادم ساده نیست. قصر، آخرین رمان فرانتس کافکاست که در حین نوشتن اون مرد و رمان هم نیمه تمامه-البته حدس هایی درمورد پایانش زده میشه.

داستان کوتاه: باز هم برای ایجاد تنوع داستان کوتاه هم با نثر جدی و سنگین انتخاب شد. مجموعه داستانِ دوبلینی ها اثر جیمز جویس مربوط به زندگی یهودیان طبقه متوسط ایرلند در محدودی بندر دوبلینه که میشه گفت سبک واقعگرایانه داره.

نمایشنامه: خب، چون دفعه ی اول هست که نمایشنامه میاد توی انتخاب ها، یه قطعه ی عرفانی به نام مهمان ناخوانده از اریک امانوئل اشمته که بحث هایی که توش میشه تاپیک های فکری خیلی از ماهاست. اما نکته اینجاست که به بیننده نیگه چه تصمیمی بگیره، فقط انتخاب ها رو رازگونه جلوی بیننده میاره.

رمان ایرانی: این بخش رو من چون سررشته ای نداشتم برای همین درنا انتخابش کرده، سمفونی مردگان از عباس معروفی یه کتابیه که به قول درنا ساختار و فرم خیلی قوی داره با سمبل سازی های اجتماعیِ خیلی خوب.

•لطفا...:

این رو هم بگم که توضیحات کامل تر در مورد هر کتاب بعد از انتخابش نوشته میشه و الآن اگر نخوندین ترجیحا به نویسندش رأی ندین، کتاب رو (بهتره به انگلیسی) گوکل کنید و بعد از پیدا کردن یه دیدی نسبت بهش انتخابش کنین، چون ایندفعه خودتون انتخاب میکنین که چی بخونین، مسؤلیتش بر دوشتونه :د

مرسی، امیدوارم کتابخوانیِ خوبی داشته باشیم :)

خب, رمان ایرانی با اختلاف یازده رای انتخاب شد, اینم لیست تنایج برای کسانی که ندیدند:

رمان غیر ایرانی: قصر - فرانتس کافکا
23 (26.1%)
مجموعه داستان کوتاه: دوبلینی ها - جیمز جویس
13 (14.8%)
نمایشنامه: مهمان ناخوانده - اریک امانوئل اشمیت
18 (20.5%)
رمان ایرانی: سمفونی مردگان - عباس معروفی
34 (38.6%
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

Mozartine

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
388
امتیاز
1,737
سلام
خب, دوره ی بعدی کتابخوانی گروهی, با کتاب منتخب خود بچه ها, رو شروع میکنیم.

602.jpg


کتاب این دوره, یه رمان ایرانیِ تاثیر گذاره که اکثر خوانندگانش موقع خوندن اشکشون در میاد, سمفونی مردگان از عباس معروفی رو شاهکار میگند و حتی به عنوان صد رمان برجسته بریتانیا در سال 2007 هم انتخاب شده. خب من نخوندمش پس سخن کوتاه میکنم به جاش نقل میکنم از کسانی که خوندند کتاب رو:

سمفونی مردگان؛ رمان بسیار ستوده شدهٔ عباس معروفی، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را به دوش می کشند و در جنون ادامه می یابند، در وصف این رمان بسیار نوشته اند و بسیار خواهند نوشت؛ و با این همه پرسش برخاسته از این متن تا همیشه برپاست؛ پرسشی که پاسخ در خلوت تک تک مخاطبان را می طلبد

موضوع کتاب گویا راجع به خانواده ایه که 4 تا بچه دارند و کتاب از زبان افراد این خونواده نقل میشه. زمانش خطی نیست و پر از پرشه, به نقل از درنا(!) مثلا از سر سفره ی عقد میپرده به سفره ی صبحانه. و اینجور خوندم:

سمفوني مردگان داستان بسيار معروف و ستوده شده آقاي معروفي از 4 فصل تشكيل شده كه هر فصل از زبان يك رواي نقل مي شود . داستان در مورد خانواده جابر اورخاني تاجر آجيل در اردبيل است كه 4 فرزند دارد . يوسف پسر اول كه بسيار ساده و احمق است و كسي كاري به كار او ندارد . آيدا و آيدين كه دو قلو هستند و بسيار زيبا . آيدين پسري حساس ، داراي روحي لطيف و عاشق شعر و كتاب . پدر تا حد امكان آيدين را تحقير و زندگي او را لگد مال مي كند تا او را از كتاب به سوي كسب بياورد . آيدين عزيز دردانه مادرش هست . آيدا دختري محكوم در خانواده اي متعصب . دختري كه پدر به او دستور داده حق خروج از آشپزخانه را ندارد . فرزند چهارم اورهان است پسري عاشق تجارت و كسب و كار و عزيز پدر . و ما شاهد نابودي و جنون همه اين اعضا هستيم . داستان پر است از ظلم و ناراحتي و نامردي . كشته شدن روح و جسم و علاقه .

متاسفانه سمفونی مردگان چون کتاب مشهوریه توی نیمی از سایت های مربوط به کتاب(هر نوع کتاب :|) یک نسخش برای دانلود هست و من خیلی گشتم تا تونستم سایتی برای خریدش پیدا کنم. اینجا داره مثل اینکه و اینجا هم فکر کنم.

یه سری لینک برای کسایی که میخوان بیشتر بخونند:

یه معرفی کتاب
یه معرفیِ دیگه (1)
یه معرفیِ دیگه (2)
رونشت های عباس معروفی


خب, چون کتابیه که به سادگی میشه خریدش(توی دنیای واقعی البته) مهلت خریدن و خوندش تا سه شنبه ی دیگه, 17 مرداده.
تاپیک باز میشه در این لحظه: د.
 

ImPiSh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
371
امتیاز
1,120
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فـرزانگان یـک
شهر
تهران
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

خوب! :D
من بعد از اینکه شروع کردم به خوندن این کتاب، اولش فکر می کردم که اورهان شخصیت اصلی داستانه و کسی مثل مادر اورهان که اونو سرکوفت می زد و آیدین رو عزیزدوردونش می دونس، آدم بی انصافیه و زیادی داره تبعیض قایل می شه. اما با جلو رفتن داستان و فهمیدن یه سری قضایای دیگه درباره ی آیدین و اورهان و گذشته اشون، فهمیدم زود قضاوت کردم.
سبک عباس معروفی به نظرم خیلی جالب بود. چون هر قسمتی از داستان رو که می خوندی، برمیگشت به گذشته و یه سری ماجراهایی رو که قبلا نصفه کاره رها کرده بود، توضیح می داد. این باعث می شد خواننده همین طور پیش بره و موضوع براش جذاب باشه.
به خوبی تونسته بود شخصیت پردازی کنه و استفاده از این روش که گوینده ی داستان تغییر کنه، به نظرم البته که اولش کمی آدمو گیج می کرد، ولی باعث می شد داستان از نگاه های مختلف بازگو بشه.
فعلا همینا برای شروع :D

ویرایش: یعنی هیشکی ِ هیشکی نیس؟؟؟
 

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

قبل‌نوشت: مرسي، مرسي. :D خيلي خيــــلي وقت بود مي‌خواستم اينُ بخونم و نمي‌تونستم برم طرفش!

فعلاً نمره‌هايي كه به بخشاي كتاب مي‌دم از 5ُ بگم، بعداً كامل توضيح مي‌دم:

محتوا: 4.5
شخصيت پردازي: 4
فضاپردازي: 5
قلم نويسنده: 4.5

كلاً: 4 >:D<
 

profali

کاربر فعال
ارسال‌ها
24
امتیاز
86
نام مرکز سمپاد
بابل
شهر
تبریز
مدال المپیاد
شیمی :دی
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

گزارش اولیه :
بودجه ماهانه کتابو مصرف کردم و نتونستم نسخه کاغذیشو بگیرم .

اما نسخه pdf و مشغولم . احتمالا بعد مطالعه این مدلی چشم مبارک کلا نابود بشه . چه کنیم عشقه دیگه (اعتیاد) :D

جمعه میام مینویسم نقدمو !
 

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

کتابای معروفی هم فروشش ممنوعه مث که :-" هر جا رفتم گفتم اینو دارین چپ چپ نگا میکردن :-"
خب کتاب زندگی یه خانواده بود، خانواده ای که هر کدوم از اعضاش مشکلات خودشون رو داشتن و تدریجا از زندگی که دست کم از عذاب مرگ نداشت رنج می کشیدن.هر سخصیت نشون دهنده یه اخلاق خاصی تو جامعه بود.پدر خانواده که آدم متعصب و مستبدی بود و علی رقم همه تلاشی که می کرد به خاطر تعصبش نتونست خانواده ش رو درست اداره کنه. پسر کوچیکترشون اورهان هم همیشه دوست داشت مورد توجه پدرش باشه و اخلاقیاتش رو بهش نزدیک کنه. آیدا که شخصیت اصلیش به خاطر سخت گیری های پدرش تغییر کرد و آیدین که همه عمرش از آرزوهایی که بهشون نرسیده بود در عذاب بود.

نحوه روایت داستان شبیه به اون چیزی بود که توی شازده احتجاب هم داشتیم (سیال ذهن)[nb]http://fa.wikipedia.org/wiki/سیال_ذهن_(ادبیات) ) لینکشو نشد متنی کنم :-"[/nb]. کلا آقای معروفی به این سبک نوشتن علاقه خاصی داشته فک کنم چون کتابای دیگه هم به این سبک داره.(شاگرد گلشیری هم بوده)
فلش بک ها و مرور خاطرات و مونولوگ های دورنی داستان رو تشکیل می داد با این تفاوت که اونجا راوی شازده بود و اینجا چندتا راوی داشت و این نظم و انسجام بیشتری داشت، یعنی بعد از تموم کردن کتاب آدم می تونست اتفاقات کتاب رو کنار هم بذاره و داستان زندگی خانواده رو از کودکی تا الان مجسم کنه.

شخصیت پردازی کتاب خوب بود از این نظر که تونسته بود جزئیات حالات و احساسات هر شخص رو در طول داستان به تدریج معرفی کنه و همچنین تغییرات اون هارو، این که چجوری افکار انسان میتونه با توجه به شرایطش شکل بگیره و متغیر باشه، مثلا آیدین که اول داستان تصمیم داشت مستقل باشه و دانشگاه بره و اینا ولی هر چی پیرتر می شد بیشتر تابع برادرش اورهان می شد، و علاقه ش به شعر و شاعری رو فراموش کرد.
و اورهان که با همه حسادتش و این که احساس می کرد برادر بزرگش مزاحم آسایششه و مدام درگیر بود که اون رو تحت کنترل خودش دربیاره، چجوری بعد از مرگ بقیه اعضای خانواده در نبود آیدین دلتنگش می شد و سعی می کرد اونو نزدیک خودش نگه داره...

و قسمتی از کتاب که من دوست نداشتم قسمت هایی بود که مدام تکرار می کرد شرایط رو از دید افراد مختلف و توی هر روایت سه چهار خطش با اون یکی فرق می کرد.این تکرار واقعا چیز جدید یا قابل توجهی به روند داستان اضافه نمی کرد.

و توصیف و توضیح اضافه هم نداشت کتاب، از این چیزایی که بیاد بگه ساختمون و مغازه اینجوری بود و لباسای فلانی اونجوری و هوا خوب بود و بلبل چهچه میزد و اینا :D

× فعلا همینا، اضافه میکنم اگه یادم اومد :D
 

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

به نقل از MissMarvelous :
و قسمتی از کتاب که من دوست نداشتم قسمت هایی بود که مدام تکرار می کرد شرایط رو از دید افراد مختلف و توی هر روایت سه چهار خطش با اون یکی فرق می کرد.این تکرار واقعا چیز جدید یا قابل توجهی به روند داستان اضافه نمی کرد.
من از اين قسمتاش خوشم مي‌اومد. :D
وقتي يه اتفاقُ از ديد چند نفر مي‌خوندم، خيلي به شخصيتشون نزديك‌تر مي‌شدم و برام شناخته‌تر مي‌شدن.
 

ImPiSh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
371
امتیاز
1,120
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فـرزانگان یـک
شهر
تهران
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

به نقل از نر‌‌‌‌‌گس¹ :
من از اين قسمتاش خوشم مي‌اومد. :D
وقتي يه اتفاقُ از ديد چند نفر مي‌خوندم، خيلي به شخصيتشون نزديك‌تر مي‌شدم و برام شناخته‌تر مي‌شدن.
منم موافقم با نرگس.
این طوری می فهمیدی که طرف مقابل چه حسی نسبت به اون اتفاقا داشته. مثلا اونجا هایی که برای دومین بار توسط سورمه گفته شد، نشون می داد که سورمه چه حس متقابلی داشته و تو اون قسمت بود که کاملا متوجه می شدی که چه قدر به آیدین علاقه داشته و همون طور که نرگس گفت، شخصیتش برای خواننده شناخته تر شد.
 

HANIEH.S

کاربر فعال
ارسال‌ها
64
امتیاز
316
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
الزهرا
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر نرم افزار
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

به نقل از نر‌‌‌‌‌گس¹ :
من از اين قسمتاش خوشم مي‌اومد. :D
وقتي يه اتفاقُ از ديد چند نفر مي‌خوندم، خيلي به شخصيتشون نزديك‌تر مي‌شدم و برام شناخته‌تر مي‌شدن.
منم کاملا باهاش موافقم!
من با اینکه این کتابو ۲-۳ سال پیش خوندم ولی کاملا یادمه که چقدر وقتی این تیکه های تکراری رو از زبون تک تکشون میخوندمو نظرم راجع به خیلی چیزا که قبلا بهش فقط از یک نقطه نظر فکر کرده بودم عوض میشد! و احساس میکنم این ادمو به وجد میاره!

فقط بعضی وقتا دیگه همه چی خیلی قاطی پاتی میشد ادم شخصیت اصلیو فرعیو گم میکرد اما اینم من به عنوان نقطه ضعف کتاب ندیدم چون احساس کردم که هیجان خاصی به خواننده که خودم باشم داده!
اخر داستانم که دیگه کولاک کرد به شخصه با تیکه دریاچه اش و سرما و ایناش خیلی حال کردم!!! :D

ولی قلم نویسنده حرف نداشت خصوصا توصیفای کتاب و فضا سازیش <D=
 

dorna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,588
امتیاز
4,449
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین1
شهر
اصفهان
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

اولین چیزی که واضحه اینه که ارزش اصلی این رمان به ساختارش هست. فرض کنید همین داستان توی یه روایت خطی از زبان سوم شخص نقل میشد. اونوقت میبینید که چقدر از ارزش رمان کم میشد.
حالا چرا انقدر ساختارش ارزشمنده؟ من نقد ساختاری بلد نیستم اما به نوبه ی خودم وقتی کتاب رو میخوندم متوجه یه سری از نقاط قوت ساختاریش شدم.
در کل میشه گفت داستان ها دو دسته هستن: داستان های موقعیت داستان های شخصیت[nb]قطعاً هیچ داستانی صد در صد داستان شخصیت و یا صد در صد داستان موقیعت نیست اما تو هر داستانی یکی از این دو تا بیشتر از دیگری مورد توجه نویسنده بوده.[/nb]
توی داستان های موقعیت شخصیت پردازی چندان مهم نیست. توصیف موقعیت هست که حائز اهمیت هست.
اما توی داستان های شخصیت چیزی که خیلی خیلی مهمه اینه که شخصیت های رمان به درستی در اومده باشن.
سمفونی مردگان جدا از موقعیت هاش در اصل داستان شخصیت هاست.و معروفی واقعاً شخصیت های داستان رو اونجور که شایسته بوده دراورده. و این کار رو به کمک نوع روایت داستان انجام داده.
ممکنه کسی فکر کنه که تکرار شدن قسمت هایی از کتاب بیهوده بوده و چیزی رو اضافه نمیکرده:
به نقل از MissMarvelous :
و قسمتی از کتاب که من دوست نداشتم قسمت هایی بود که مدام تکرار می کرد شرایط رو از دید افراد مختلف و توی هر روایت سه چهار خطش با اون یکی فرق می کرد.این تکرار واقعا چیز جدید یا قابل توجهی به روند داستان اضافه نمی کرد.
اما اینطور نیست. این تکرار شدن قسمت های کتاب از زبان شخصیت های مختلف بود که شخصیت ها رو برای شما ساخت و دراورد.
اگه دقت کرده باشید هیچ جای کتاب معروفی دقیقاً اشاره نکرد که اورهان قلدره ، خودخواهه و همچین چیزی. وقتی شما موومان اول داستان رو از زبان اورهان میخوندید همون طور که هانیه تو پست اولش گفت فکر میکنید در حق اورهان تبعیض قائل شده و بهش ظلم شده. اما بعد که موومان های بعدی رو از زبان اشخاص دیگه میخونید و دقیقاً یه اتفاق مشابه رو که از زبان اورهان خوندید از زبان آیدین هم میخونید به کلی این براتون تغییر میکنه. به جاش متوجه میشید که اورهان شخصیتی بوده که به خاطر خودخواهی و بی شرمیش با وجود کارهای بدی که در حق آیدین و بقیه کرده هنوز که هنوزه فکر میکنه که حق با خودش بوده. این کمک میکنه که شخصیت اورهان براتون دربیاد و جلوی چشمتون جون بگیره.
یا مثلاً شخصیت سورمه و آیدین در تکرار داستان های مشابه از زبان هر دوشون هست که براتون تصویر میشه و جوری میشه که آخر کتاب شما به شکل کامل شخصیت های داستان رو میشناسید. آیدین ، اورهان ، سورمه ، مادر و تاحدی که نیازه پدر و آیدا رو.
در واقع میخوام بگم که این که روایت داستان خطی نبود همین جوری شیرین کاری نویسنده نبوده که مثلاً یه حرکتی زده باشه تنوع ایجاد کنه :D وقتی نویسنده یه نوع روایت رو برای داستانش انتخاب میکنه این کارو با توجه به کارکردش انجام میده. شخصیت پردازی فوق العاده و درک درست موقعیت ها کارکرد اینجور روایت بود. و البته واقعاً هنر نویسنده رو میرسونه. چون که اگه دقت کرده باشید این که هر شخص با زبان مخصوص به خودش حرف میزد. لطافتی که توی موومانی که از زبان سورمه هست میبینید رو اصلاً توی زبان اورهان نمیبینید. اینا همه ظرافت هاییه که نویسنده به کار برده که شما به شکل ناخوداگاه شخصیت های داستان رو درک کنید. و خلاصه ارزش ساختار این کتاب رو وقتی میفهمید که این نوع شخصیت پردازی ظریف رو با یه روایت خطی ساده از زبان سوم شخص که شخصیت ها رو توصیف میکنه و فوقش چند تا دیالوگ مقایسه کنید.
پس خلاصه بدونید که تکرار ها بیهوده نبوده و ضعف کتاب نیست :D
 

Moha

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
295
امتیاز
269
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی(ره)
شهر
فقط قم!
مدال المپیاد
المپیاد ادبیات...دیدم همه دارن یه چیزی می رن ما هم برین ادبیات! شانس زد و مرحله اول قبول شدیم...مرحله دوم به اسم المپیاد خوندن تو نمازخونه می خوابیدم!...که خب مسلما قبول نشدم دیگه!
__________________________________
دانشگاه
علامه طباطبایی(ره)
رشته دانشگاه
اقتصاد بازرگانی
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

خیلی وقت بود از یه بنده خدایی گرفته بودمش و می خواستم بخونمش.از اون گرفتنایی که پس نمیدن.
اینجا بهونه شد که بخونمش!
خیلی پیوسته نخوندم،اما موومان سه رو خیلی دوست داشتم.قشنگ بود.
وگرنه سبکِ نوشتنش و داستانش چیز خاصی برایِ من نداشت.داستانش از اونجا برام زیبا بود که همه ی ما تو وجودمون یه "آیدین" داریم و خیلیامونم کشتیمش.شدیم"اورهان".اما آخرش، ته تهش این آیدینه که زنده میمونه و به شخصیتمون هویت می ده."اورهان" غرق میشه و تسلیم میشه.
این جمله اش رو هم از تو موومان سه نوشتم:"وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش تر تنهاست چون نمی تواند به هیچ کس جز همان آدم بگوید که چه احساسی دارد.و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق می کند؛تنهایی تو کامل می شود."
+ببخشید که کامل نقد نمی کنم.وقت و حوصله ی نوشتن ندارم. فقط خواستم به این نحو از کسایی که باعث شدن این کتاب رو بخونم تشکر کنم.
 

dorna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,588
امتیاز
4,449
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین1
شهر
اصفهان
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

کسی این حرف رو شنیده که "سمفونی مردگان نسخه ی تقلیدی و ایرانی از خشم و هیاهوی فاکنر هست"؟
اگه کسی خشم و هیاهوی فاکنر و سمفونی مردگان رو هر دوش رو خونده میشه نظرش رو راجع به این حرف با توضیح بگه؟
من خودم خشم و هیاهو رو شروع کردم که بخونم ولی اون موقع به دلیل سنگینی زیاد رهاش کردم.حقیقتاً حرف درستیه که انسان زیر خشم و هیاهو میزاید! اما با توجه به چیزی که میدونم به نظرم نمیشه گفت که این حالت تشابه ضربه ی بزرگی به اثر معروفی میزنه. چون داستان سمفونی مردگان یه داستان اصیل از زندگی یک خانواده ی سنتی ایرانیه. هر کدوم از شخصیت ها گرچه میشه به یکی از شخصیت های خشم و هیاهو تشبیهش کرد اما قبل از اینکه بگیم یه مشابه سازی از اوناست یه نماد توی جامعه ی سنتی ایران بوده. و به نظرم این از نظر محتوایی به کتاب ارزش میده. یه خانواده ی سنتی نمادی هزاران خانواده ی سنتی اون دوره و حتی حال حاضر ، یه پدر سنتی ، اورهانی که سنت خانواده رو ادامه میده نماد جریان سنتی که توی جامعه باقیه و به نوعی عوام، همچین ایاز و بقیه همه نمادهایی از عوام هستن و آیدینی که نماد جریان های نوی فکری و به اصطلاح روشنفکری هست که از دل جامعه ی سنتی در میان و خواص رو تشکیل میدن و نهایتاً به خاطر ندانم کاری عوام و اختلاف عمیق فکری با اون فضایی که عوام براشون میسازن به نابودی کشیده میشن...
به نقل از Sigma :
این جمله اش رو هم از تو موومان سه نوشتم:"وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش تر تنهاست چون نمی تواند به هیچ کس جز همان آدم بگوید که چه احساسی دارد.و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق می کند؛تنهایی تو کامل می شود."
چه جالب! تفاهم کامل سلیقه ای در انتخاب یه قسمت از متن یه رمان چند صد صفحه ای :D
 

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

به نقل از Dorna :
کسی این حرف رو شنیده که "سمفونی مردگان نسخه ی تقلیدی و ایرانی از خشم و هیاهوی فاکنر هست"؟
اگه کسی خشم و هیاهوی فاکنر و سمفونی مردگان رو هر دوش رو خونده میشه نظرش رو راجع به این حرف با توضیح بگه؟
من خودم خشم و هیاهو رو شروع کردم که بخونم ولی اون موقع به دلیل سنگینی زیاد رهاش کردم.حقیقتاً حرف درستیه که انسان زیر خشم و هیاهو میزاید! اما با توجه به چیزی که میدونم به نظرم نمیشه گفت که این حالت تشابه ضربه ی بزرگی به اثر معروفی میزنه. چون داستان سمفونی مردگان یه داستان اصیل از زندگی یک خانواده ی سنتی ایرانیه. هر کدوم از شخصیت ها گرچه میشه به یکی از شخصیت های خشم و هیاهو تشبیهش کرد اما قبل از اینکه بگیم یه مشابه سازی از اوناست یه نماد توی جامعه ی سنتی ایران بوده. و به نظرم این از نظر محتوایی به کتاب ارزش میده. یه خانواده ی سنتی نمادی هزاران خانواده ی سنتی اون دوره و حتی حال حاضر ، یه پدر سنتی ، اورهانی که سنت خانواده رو ادامه میده نماد جریان سنتی که توی جامعه باقیه و به نوعی عوام، همچین ایاز و بقیه همه نمادهایی از عوام هستن و آیدینی که نماد جریان های نوی فکری و به اصطلاح روشنفکری هست که از دل جامعه ی سنتی در میان و خواص رو تشکیل میدن و نهایتاً به خاطر ندانم کاری عوام و اختلاف عمیق فکری با اون فضایی که عوام براشون میسازن به نابودی کشیده میشن...
منم اين جمله رو شنيدم، اما خشم و هياهو رو نخوندم.
دقيقاً موافقم با چيزي كه گفتي. حتّي اگر از نظر موضوع با هم شباهت داشته باشن، چيزي كه براي مني كه فقط اين كتابُ خوندم خيلي به چشم مي‌اومد، فضاي سنتي كتاب بود كه خيلي خوب، حرفي كه قرار بود زده بشه تو اين فضا جا گرفته بود. يه چيزي كه هست، اينه كه ملت هر رماني از نظر موضوع شبيه رمان ديگه باشه به تقليد متهم مي‌كنن. و كلاً تو ذهن خيليا پديده‌اي به اسم تاثير و اقتباس و اينا جايي نداره... :-"
 

dorna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,588
امتیاز
4,449
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین1
شهر
اصفهان
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

به نقل از نر‌‌‌‌‌گس¹ :
منم اين جمله رو شنيدم، اما خشم و هياهو رو نخوندم.
دقيقاً موافقم با چيزي كه گفتي. حتّي اگر از نظر موضوع با هم شباهت داشته باشن، چيزي كه براي مني كه فقط اين كتابُ خوندم خيلي به چشم مي‌اومد، فضاي سنتي كتاب بود كه خيلي خوب، حرفي كه قرار بود زده بشه تو اين فضا جا گرفته بود. يه چيزي كه هست، اينه كه ملت هر رماني از نظر موضوع شبيه رمان ديگه باشه به تقليد متهم مي‌كنن. و كلاً تو ذهن خيليا پديده‌اي به اسم تاثير و اقتباس و اينا جايي نداره... :-"
از بحث دور نشیم ولی خب اینکه بخش بزرگی از ادبیات فعلی ما تقلیده و اینکه خیلی از رمان های امروز به تقلید متهم میشن خیلی بیراه نیست... حقیقتاً ادبیات ما این روزا محیطش و کنش ها و موضوعش و همه چیش داره تقلیدی میشه. کم نیستن کتاب های اینجوری و نمیشه به راحتی با بهانه کردن چند تا تغییر اسمی و فرهنگی و محیطی کوچک کتاب رو از تقلیدی بودن تبرئه کرد و گفت که یه تاثیر یا اقتباسه.
برای همین به شخصه چون خشم و هیاهو رو درست نخوندم نمیتونم بگم چقدر میشه گفت تقلیدی نیست. ولی خب در هر صورت برای منی که فقط سمفونی رو خوندم محیطش به هیچ وجه شبیه محیطی که بخواد از روی یه نمونه ی دیگه بازسازی شده باشه و وصله پینه و خرابکاری و مسخره بازی های خیلی کتاب های تقلیدی دیگه رو داشته باشه نبود. حالا خوبه که :
به نقل از Dorna :
اگه کسی خشم و هیاهوی فاکنر و سمفونی مردگان رو هر دوش رو خونده میشه نظرش رو راجع به این حرف با توضیح بگه.

:D
 
  • شروع کننده موضوع
  • #15

Mozartine

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
388
امتیاز
1,737
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

منم بگم نظرمو. به نظر من کتاب خوبی نبود, یعنی یه کتاب بود دیگه, همین
-اینکه فضاش رو نویسنده به طرز افراطی ای خواسته بود تیره و افسرده و کدر نگه داره که روی خواننده تاثیر بذاره. مثل کاری که نویسنده های دیگه ی ایرانی میکنند برای تحت تاثیر قرار دادن خواننده منتها به سبکی متفاوت.
-اینکه داستان متمایز و خاصی نداشت, یه خونواده با اعضای متفاوت و دعوا مرافعه های بسیار و آینده نه چندان جالب, که همچین خانواده هایی اطراف خود ما هم ممکنه باشند ولی ما بهشون دقت نکرده باشیم.
-خب حالا یه داستانه, موضوع و محتوی ش چندان گیرا نیست ولی نگارش و سبک گفتنش خیلی جالبه که باز معروفی خواسته بود جالب و پیچیده بشه که هر جمله از زبون یکی بود و اول هاش که عادت نداشتی چیز ناجوری از آب در اومده بود و بعد هم که عادت میکردی هم چیز جالبی در نمیومد. سخت بودن خوندن و فهمیدن یه کتاب لزومن به معنی عالی بودنش نیست.
-اینکه خیلی حس میشد یه تیکه ها و جملات و تکنیک هایی به ذهنش رسیده که خوب بوده و خواسته اونم به سمع و نظر خواننده برسونه در حالی که جزئی از بدنه ی یک پارچه ی کتاب نبوده و به قولی چپونده بین جملات و پاراگراف هاش, جاهایی که مرتبط نبوده و این خیلی جاها تو ذوق میزد.
-یکی هم اسم پر طمطراقش و طریقه ی نامگذاری فصل هاش. یکی اینکه سمفونی مردگان یه شاهکار دراماتیک رو تداعی میکنه که هارمونی و توازن خاصی داره ولی این یه داستان بود از یه خانواده ی شور بخت. این هم که هر فصل رو گذاشته بود موومان چون قطعات موسیقی موومان موومان اند هم یه کم جوگیرانست نمیدونم چرا.

در کل بخوام نمره بدم به چند تا از اتفاقات که بعد میگم چیان و بعضی عکس العمل های آیدین میدم و چند تا تک جمله ی جالب.(آدم جایی چایی میخوره که به شاشیدنش بیارزه) که میشه مثلا 5.5 - 6 اینا :D

در کل مرسی از همگی
 

ImPiSh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
371
امتیاز
1,120
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فـرزانگان یـک
شهر
تهران
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

اینکه داستان متمایز و خاصی نداشت, یه خونواده با اعضای متفاوت و دعوا مرافعه های بسیار و آینده نه چندان جالب, که همچین خانواده هایی اطراف خود ما هم ممکنه باشند ولی ما بهشون دقت نکرده باشیم.
درسته که موضوع داستان خیلی مهمه، ولی اونقدر ها هم لزومی نداره که متمایز و خاص باشه. یه بخش اعظمی که حائز اهمیته اینه که چه طور موضوع رو بازگو کنه و به عبارتی شخصیت پردازی ها و توصیف و بیانش چطور باشه. که به نظر من معروفی به خوبی تونسته بود زندگی این خانواده ی شوربخت رو بازگو کنه. به طوری که خواننده می تونه اتفاقات رو کنار هم بذاره و به این فکر کنه که چی می شه که یه خانواده این طور از هم می پاشه و به نظر من کتابی که باعث شه خواننده به چنین فکری بیفته و این دلایل رو استخراج کنه، کم کتابی نیست.
 
  • لایک
امتیازات: N.M

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

خب من خواستم کتاب تموم بشه و بعد بنویسم و آره یکم طول کشید ببخشید. :D
کلا فضای کتاب ، فضای تاریکی بود.حتی اسم کتاب که به نظر من کتای اونقدری روی موضوع مرگ نمی چرخید که این اسم بخواد روش باشه.
یا مثلا فضای سردی که داشت اینکه توی اردبیل بود و همیشه سرد.کلا فضاسازی هایی که کرده بود تاریک بود ولی من فضاسازیشو تحسین می کنم.چون کاملا قابل تصور بود همه چی.

راستش من شروع کتابو اصن دوست نداشتم.یکم گیج کننده بود و اینکه به نظرم یه کتاب شروعش این طوری و گیج کننده باشه خوب نیست.
بعد که کتابو کامل می خوندی تازه می فهمیدی که منظور ازون قسمت چی بوده.
حتی راوی اون قسمتش هم در آخر من نفهمیدم بلخره راوی اورهان بود و یا نویسنده.

قسمتی که از زبون آیدین هم بود رو با اینکه بی سر و ته بود ولی دوست داشتم.

قسمتی که از زبون سورملینا بود هم خوب بود ، ولی بعضی جاها که داشت در مورد خونه ی اونا حرف می زد یه جوری می گفت که انگار اونجا بوده.
در صورتی که نقل قولی بود از آیدین و به زبون اون.
به هر حال اون تیکه هاش یکم جور نبود. :-?


توی کتاب در مجموع شخصیت های اصلی که همون خونواده بودن ، 6 تا بودن با شخصیت های کاملا متفاوت که به نظرم خوب بهشون پرداخته شده بود.
فضا کلا قدیمی بود.عقایدشون خیلی دور از ما بود و خیلی قدیمی.
مثلا قسمتای خورشید گرفتگی خیلی خرافاتی بودنشونو نشون می داد یا رفتارشون با دخترا و زناشون.
یا رفتاری که با آیدین می شد.

نمره ایم که به این کتاب می دم من از 10 ، 8 هست.
 

ImPiSh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
371
امتیاز
1,120
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فـرزانگان یـک
شهر
تهران
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

قسمتی که از زبون سورملینا بود هم خوب بود ، ولی بعضی جاها که داشت در مورد خونه ی اونا حرف می زد یه جوری می گفت که انگار اونجا بوده.
در صورتی که نقل قولی بود از آیدین و به زبون اون.
به هر حال اون تیکه هاش یکم جور نبود. :-?
آره و جالب این بود که درباره ی چیزایی که تو ذهن آیدین می گذشت هم حرف می زد. در حالی که اون سورملینا بود و نه آیدین که بخواد از افکار اون بگه
 

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

درباره‌ي شخصيت پردازيش، من اون اوّل كاملاً حس مي‌كردم كه شخصيت پدره يه تيپه. اما كم كم جلوتر كه رفت، به نظرم اون كاراكتره‌ئم از تيپ بودن خارج شد و كلاً راضي و اينا... :-?

× خب هي تيكه تيكه به ذهنم مي‌رسه، نمي‌تونم پست سر هم دراز بدم :))
 

dorna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,588
امتیاز
4,449
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین1
شهر
اصفهان
پاسخ : کتاب یازدهم : سمفونی مردگان [ر]

به نقل از گولـی :
حتی راوی اون قسمتش هم در آخر من نفهمیدم بلخره راوی اورهان بود و یا نویسنده.
هر دو :D کلاً هر موومان دو راوی داست. یه راوی اول شخص داشت که یا اورهان بود یا سورمه یا آیدین. یه راوی سوم شخص داشت که نویسنده بود. نویسنده دانای کل بود و بی طرف. مثلاً تو موومانی که از زبان اورهان بود یه سری حرفا از زبان نویسنده بود و سوم شخص نه از زبان اورهان.
به نقل از گولـی :
قسمتی که از زبون سورملینا بود هم خوب بود ، ولی بعضی جاها که داشت در مورد خونه ی اونا حرف می زد یه جوری می گفت که انگار اونجا بوده.
در صورتی که نقل قولی بود از آیدین و به زبون اون.
به هر حال اون تیکه هاش یکم جور نبود. :-?
به نقل از HaniieH :
آره و جالب این بود که درباره ی چیزایی که تو ذهن آیدین می گذشت هم حرف می زد. در حالی که اون سورملینا بود و نه آیدین که بخواد از افکار اون بگه
سورملینا مرده بود. برای همین شبیه یه روح حرف میزد. انگار از جریانات خبر داشت. به هر حال واضحه که سوتی نویسنده نبوده. از قصد بوده ولی اینکه کسی خوشش بیاد از این کار که ماجرا از زبان روح یا جنازه نقل بشه دیگه سلیقه ایه :D
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا