بزارین تجارب بی شمارم رو تقدیم نگاهای گرمتون کنم
من از کلاس هفتم توی انجمنای مختلف عضو بودم کلاس هفتم یه دختره باهام دوستی رو شروع کرد که خب حرفای جالبی نمی زد و راستشو بخواین از کارایی که با دوست پسرش انجام می داد می گفت
کلاس هشتم به خاطر کارایی که انجام دادم از اون انجمن انداختنم بیرون و من پررو تر از این حرفا بودم متاسفانه... رفتم توی یه انجمن دیگه این بار یه پسر اومد و خب یه رابطه ی بی سر و ته و بی سر و سامون شروع شد و خب من خیلی لطمه خوردم درسم افت کرد و افسردگی گرفتم و غیره ولی یه روز گفتم دیگه تمومش می کنم رفتم بهش پیام دادم و تمومش کردم...
حالا این جا آخرین و بهترین انجمنیه که تا حالا بودم شاید چون به بلوغ فکری رسیدم
می دونم مشخصا و قطعا تصور خیلیا نسبت به من با خوندن این تاپیک عوض میشه همه ی اینا مثل روز برام روشنه ولی این پست رو نوشتم که هم مرور کنم گذشته ی خودم رو و هم بگم دوستان من خواهش می کنم اگه می بینین دارین آسیب می بینین از فضای مجازی استفاده ی زیادی نکنین اگه خواهر یا برادر کوچکتری دارین عاجزانه خواهش می کنم روی دسترسی به فضای مجازی شون کنترل داشته باشین
خب من تغییر کردم فک کنم به موقع هم تغییر کردم این باحال خوش با اون قبلی فرق می کنه
بازم می گم این که تصور بعضی افراد که ممکنه من رو بیشتر بشناسن نسبت بهم تغییر کنه واقعا مهم نیست مهم اینه که حتی اگر یه نفر به فکر بیفته و از یه اتفاق بد جلو گیری کنه
نمی گم دوستی اینترنتی بده ابدا به شرطها و شروطها و شرطش سواد رسانه ایه نه اونی که دهم پاس می کنین یا کردین... سواد رسانه ای واقعی
من خودم به جز این جا دوستان اینترنتی دارم که چیزای زیادی ازشون یاد گرفتم و می گیرم ولی مطمئنا وقتی این دوستی ها مفید می شن که سواد استفادشون رو داشته باشیم