"خلق" اثر هنری

[mandela_sarah]

خب، من خیلی وقت بود می خواستم در این باره تاپیک بزنم. ولی داده هام انقدر پراکنده ن که راستش نمی دونستم (و هنوز هم نمی دونم) چطوری باید شروع کنم.
چیزی که مدت هاست دارم بهش فکر می کنم مسئله ی "خلق" کردنه. کِی میشه ادعا کرد یه اثر هنری "خلق" شده؟ آیا "آفرینش" اصلا امکان پذیره؟
راستش من واقعا نمی دونم کِی می تونیم بگیم چیزی آفریده شده. مثلا فرض کنید توی ادبیات! یه سری ها میگن حتی کپی کردن یه نوشته ای هم می تونه خلق کردن به شمار بیاد. یا مدل متفاوتش توی موسیقی هست...که هر نوازنده هر بار اون قطعه رو از نو "خلق" می کنه.
از طرفی هم یه سریا می گن آفرینش خالص وجود نداره. همه چیز تکراره و تکراره و تکراره...
شما تعریف روشنی از آفرینش در هنر دارین؟

 

[Sevda Gholami]

پاسخ : "خلق" اثر هنری

برای خلق آثار هنری باید بهترین باشی وگرنه هرکاری که انجام میشه یه جور کپی کردنه...

مثلا استاد فرشچیان یه خالق آثارهنریه....

 

[mandela_sarah]

پاسخ : "خلق" اثر هنری

"بهترین"
خیلی برای من گنگه این کلمه
دقیقا من داشتم سعی می کردم بگم حتی "کپی" هم می تونه آفرینش محسوب میشه

 

[Billy the kid]

پاسخ : "خلق" اثر هنری

صحبت از کپی کردنه، باید بگم که دو نظر در این رابطه وجود داره، که کاملا" متفاوت ه، یه سریا می گن خوبه و اون یکی ها می گن بده.
اونایی که می گن خوبه ( یا می گن اشکالی نداره)، به رامبراند متوسل می شن. الآن می گم قصه شو!
حدود ِ 170 تا سلف پرتره از رامبراند مونده که 90 تاش کار ِ خودشه. اون 80 تای دیگه رو خود ِ رامبراند نکشیده، بلکه شاگرد هاش کشیده ن و رامبراند صرفا" زیرشو امضا کرده. این سری ِ اول ِ آدما که می گن کپی کردن، اشکالی نداره، می گن که مگه این 80 تا اثری که از شاگردهای رامبراند مونده، کار های بدی ان؟ مگه اونا هم توی ِ دنیای ِ هنر شاهکار شناخته نمی شن؟ پس این کپی کردن ( یا میشه گفت مثل ِ کار ِ استاد کشیدن) کار ِ بدی نیست و اشکال نداره.
در اون سمت، اونایی که می گن بده، می گن هنر مند باید دست خط ِ کاری ِ خودش رو داشته باشه. باید کارش از کار ِ هنر مند ِ دیگه قابل تشخیص باشه، برای همین می گن کپی کردن بده.

 

[mandela_sarah]

پاسخ : "خلق" اثر هنری

به هرحال حتی اگه من دارم یه چیزیو کپی می کنم، این "من"ام که دارم کپی می کنم...میدونی؟ مثل این که مثلا بگی هر اثری با نگاه مخاطب هاش بارها و بارها آفریده میشه. و وقتی توسط آدم های متفاوت به باز و باز خلق میشه، چیزی این جا متفاوته. چون خالقش متفاوته.

 

[amir abbasi]

پاسخ : "خلق" اثر هنری

به نظر من خلق یه اثر فقط به یکم خلاقیت و تفکر لازم داره...نه به اینکه هنرمند بزرگی باشی
باید ذهنتو خالی کنی بد ببینی چه ایده ی جدیدی تو ذهنتٍ، همونو با یکم خلاقیت عملیش کن.

 

[بهار1998]

پاسخ : "خلق" اثر هنری

به نظرمن هرکسی میتونه یه اثرهنری روخلق کنه فقط بایدخلاقیت داشته باشی همین خط خطیایی که میکشیم هم میتونه یه اثرباشه یاترکیب چندرنگ به حالت های مختلف هم یه اثرهنریه دیگه پس مسلماچیزای دیگه هم هستن که به همین شیوه میتونه خلق بشه

 

[Sahar.Z]

پاسخ : "خلق" اثر هنری

اگر دقت کنید ، اوّل تاپیک بحثِ این بود که آیا کپی کردن هم « خلق » ِ اثر هنری محسوب میشه یا نه.به شخصه فکر میکنم نباید زیاد خودمونُ درگیر واژگان بکنیم.هر کس با معیارهای خودش این قضیه رُ میسنجه.شاید برای یک هنرمند آماتور اینکه بتونه کپی ِ یک شاهکار ِ هنریُ خوب از آب دربیاره کافی باشه و اونُ « خلق » ِ اثر هنری بدونه در حالی که یک استاد هنر اینُ کافی ندونه و به دنبال این باشه که خودش یک شاهکار منحصر به فرد خلق کنه.

 

[star96]

پاسخ : "خلق" اثر هنری

کسی که وارد عرصه هنر میشه از نظر من به جز دنیایی که در کنار بقیه زندگی عادی رو میگذرونه دنیای دیگه ای هم داره که خالقش خود هنرمنده.هنرمند با خلق آثارش دنیایی رو میسازه که از بقیه جدان و همه چیزش برای اون ساخته شدن و همه آثار اونو ستایش میکنن.حتی اگر چیزایی که هنرمند وارد دنیای خودش میکنه کپی باشن بازم ستایشش میکنن چون هنرمند اونارو با فکر خودش و با دست خودش وارد دنیاش میکنه و شاید ظاهرش با ظاهری که قبلا یه جای دیگه داشته یکی باشه اما حرفی که میزنه و معنا و حسی که منقل میکنه مختص همون کسیه که ازش استفاده کرده.مثلا شهریار یکی از شعراش حضرت علی رو ستایش میکنه و بیتی از حافظ رو میاره.اون بیت برای حافظ یه معنا داشت و برای شهریار یه معنای دیگه پس شهریار خالق اون بیت به حساب میاد بقیه شاخه های هنر هم به همین صورتن.

 

[Hashie]

پاسخ : "خلق" اثر هنری

توی هنر آفرینشی وجود نداره. انسان هر هنری رو که ارائه میده٬ نمونش رو یا توی طبیعت دیده٬ یا پیش زمینه ی ذهنی داره ازش ؛ مثلاً یه خوابی درباره ی یه چیزی دیده و چون فقط اون شخص اون خواب رو دیده٬ پس فقط اون شخص میتونه به تصویر بکشدش. یا مثلاً سبک نقاشی جدید هیچ وقت «خلق» نشده ٬ فقط نقاش اون اثر٬ پدیده های اطرافش رو با دید متفاوتی نگاه کرده و یه سبک جدید معرفی کرده. خلق اون زمانیه که مطلقاً هیچ چیز مشابهی از قبل وجود نداشته باشه ٬ در حالی که انسان هر فکری که میکنه از قبل مشابهش وجود داشته و قابلیت خلق اصلاً توی ذات انسان نیست