پاسخ : گفت و گو با خدا
خدای من در زمین جایی هست که تمامش سبز باش با علف های کوتاه ...
آسممانش آبی با ابر های پر مانند باشه که مثل پنبه کشیده شده دور تا دور آسمان رو بگیرن ..
وقتی روی سبزه های کوتاه با یه لباس ابریشمی سفید راه میریم .. پاهام بی هیچی از تر بودن سبزها خنک بشه ..
کوه نباشه .. صاف صاف .. غروبش مثل غروب کارتون ها آسمون رو قرمز رنگ کنه و ابر های کشیده شده به رنگ قرمز مایل به نارنجی با رنگ آبی آسمان آمیخته باشند ..
وقتی راه میرم .. مردمی رو ببینم که دارن کار میکنن .. صحبت می کنند .. پیپ می کشند و به من لبخند میزنن .. همه یک دین دارند ...
و من همین طور بی دغدغه از فردا پی امروز راه بروم ... بروم ..
شب آسمان پر از ستاره شود و روی یک پوستین ساده دراز بکشیم و پدرم قصه صورت های قلکی رو برایمان بگوید ..
همه خوشحال باشند ..