یا خدابه نقل از tezar :
سلام!
عاغا من سر ی چیزی خیلی سوختم... یادم باشه از این ب بعد ب لیدر ها بگم همه نماد هامونو بگن...یکم کارگاه نا مفهوم بود انگار..
دقت کردین ک بازدید کننده ها اصلا متوجه تعداد زنجیرا نشدن!؟
بچه ها کلی زحمت کشیدن تا تعدادش برابر با 91 بشه برا نشون دادن کارگاه 91...
یا مثلا تعداد آجرای رنگ شده!ب تعداد بچه های مدرسه بود.....283 تا
یا تعداد ماهی های توی حوض ک البته امروز همشون رفتن پیش خدا.... ب تعداد معلما بود!...
ای بابا
البته خب دقت میخاست.قبول...
بهله!به نقل از lab0o :یا خدا
چه زحمت عظیمی
قرار بود تعدادی عکس و گزارش برای کسایی که نمی تونستند بیاند بذارید!
یا اگر سایت مدرسه این زحمت رو کشیده اطلاع بدید بریم ببینیم!
با تشکر از دوست خلاق و منتقدمون B-)به نقل از SaϔnA.M :خب ما هم امروز اومدیم. (یعنی آوردنمون) در کل تشکر میکنم و خسته نباشید میگم به بچهها، امیدوارم روز دوم کارگاهم به خوبی و خوشی بگذره.
در کل از پارسال همه چیز بهتر بود. من پوستر پارسال رو ندیدم اما به نظرم روی پوستر بیشتر میشد کار کرد، یه کم خلاقانهتر و جذابتر. حتی همین پوستر رو هم میشد با رنگای جذابتر درست کرد. پروژهها رو نسبتا کم دیدم. زیست، نجوم، شیمی، یک فنجان کتاب و سوادرسانهای! یک پروژهی زیست بود راجع به ساخت واکسن برای پنومونی[nb]پنومونی غلط میباشد، درستش نومونیه[/nb]، اون خیلی خوب بود به نظرم. بقیه پروژهها هم مثل یک کارگاه معقول و متوسط، پروژههای ضعیف داشتند، خوب هم داشتند. فقط یه چیزی! این پروژهی ساخت واکسن واقعا خوب بود، اما یک اشکال داشت. این که هنوز وسط آزمایش بود. یعنی نتیجهی آزمایش توی یک هفته باید مشخص میشد و هنوز توی همون یک هفتهایم! حالا نمیدونم پروژهها دیر استارت خورده یا چی. اما اگر نتیجهی آزمایش کامل بود، دیگه «اگه» و «شاید» نداشت، بهتر بود. پروژههای نجوم هم خوب بودند، من خیلی سرم نمیشه ولی به نظرم زحمت کشیده بودند. شیمی هم همینطور، البته از هر کدوم یکی دو تا پروژه دیدم. بعد یک کلاس بود که توش کتاب چیده بودید و بیانگر کتابهایی بود که توی کلاس ِ یک فنجان کتاب خوندید. اما این کلاس فقط چندتا کتاب توش بود، همین. من خودم کلّی ذوق کردم، رفتم تو تا شاید بشه راجع به کتابا بحثی بشه، نقدی، چیزی. اما حتی وقتی نظر بچهها رو راجع به کتابا میپرسیدم، شک میکردم به اینکه واقعا خوندن اون کتابا رو آیا؟ چون اصلا انگار دوست نداشتند جواب بدند. اگر قراره هیچ حرفی زده نشه، اصلا چرا هست این کلاس و این کتابها؟ و اما سواد رسانهای! سوژهی قشنگی بود که الآن نمیگم، ممکنه کسی بخواد فردا ببیندش. اما یک چیزی که من هم پارسال توی پروژههای برفراز اندیشهتون میدیدم، هم امسال باز هم دیدم، این بود که احساس میکردم کلا بچهها یکسری حرف رو که معلمشون بشون یاد داده، تکرار میکنند. شاید احساس من باشهها، اما امروزم که توی کلاس ِ سواد رسانهای بودیم، اون کسی که مسئولش بود، کلا داشت نقلقول میکرد از معلمشون! آیا سر کلاس فقط معلم حرف میزده؟ حتی وقتی من بحثی میکردم، سوالی میپرسیدم، احساس میکردم یکسری جملههای تکراری داره بم زده میشه. نهایتا هم به نظرم سوژه جدید و قشنگی بود که هدر رفته بود! ببخشید اینطور میگم اما نهایتا این پروژه چیزی نبود. من انتظار داشتم بحثی باشه، راهکاری یا چیزی شبیه به این. اما نهایتا این بود که گفتند «هیچی دیگه ما خودمون باید به این قضیه آگاهی داشته باشیم!» همین؟ احساس کردم اون سوژه صرفا یک مچگیری ِ قشنگ بود، نه چیزی که بخواد ازش نتیجهای گرفته بشه!
چندتا چیز کلّی! کاش یه کم تاکید بود روی این که کارها نو و جدید باشه، چندین تا پروژه دیدم که کاری بوده که قبلا شده. مثال میزنم! یه پروژهی زیست بود که راجع به پیدا کردن مواد گیاهی برای تسریع انعقاد خون بود. بعد اینجوری بوده که این آزمایش روی دو تا عصارهی گیاهی که دارای ِ فاکتور انعقاد خون هستند، امتحان شده بود و زمان انعقاد خون پایین اومده بود. خب وقتی فاکتور انعقاد خون توی مواد هست، معلومه که باعث تسریع انعقاد خون میشه. چیز جدیدش کجا بود؟ یا مثلا اون قضیهی تشریح قلب چی بود؟ این کار جز طرح درس ِ مدرسهست، وسط ِ نمایشگاه چیکار میکرد؟
همین دیگه، مسائل دیگهای هم هستند قبیل ِ فضاسازی و تدارکات که بشه راجع بشون حرف زد، اما فکر نکنم کسی حوصلهی پست طولانی داشته باشه! واقعا ممنونم، امیدوارم همیشه موفق و پرانرژی باشید. در کل به عنوان ِ سال دوم، خیلی خوب بود.
پ.ن: یک پیکسل از پیکسلای کارگاهتون روی زمین افتاده بود، رفتم به یکی از لیدرها دادمش، گفتم یا بگیر صاحبشو پیدا کن، یا من میبرمش، ایشونم توجهی نکرد و من برداشتمش. با تشکر! :د
ایشالا دفه ی بعد از راهنمایی و پیشنهادات شما دوستان عزیز استفاده می کنیمبه نقل از سارينا :پوسترتون ميتونست خيلي خيلي بهتر باشه...چرا اينجوري شده؟؟؟
اون "ــه" که گذاشنه بودیم صرفن بالاجبار واحد پژوهش پارسال تصمیم گرفتیم____>اسم+ــه=صفت ....بسازیم >:pبه نقل از سـحر :ما خیلی وقتمون کم بود واسه بازدید.واقن با نیم ساعت دیدن نمیتونم نظر خاصی راجع به کارگاهتون بدم.
فقط اینکه چرا تو پوسترتون فرزنگانُ براش "ـه" گذاشته بودین؟ و اون سخن ِ مقام معظم رهبری چی بود اون وسط؟
+خوشحال شدیم دیدیمتون در دنیای واقعی.
از بسکه شاخیم.به نقل از ریـحـانـه :خب آخه کل پوستر همینه. پس خودتون چی رو طراحی کردین؟
در مورد سواد رسانهای هم علاوه بر تایید حرف ساینا، باید بگم که بچههاتون اصلا نمیخواستن نقد رو پذیرا باشن. ینی در هر صورت همون حرفایی که اول زده بودن رو تکرار میکردن.
خیلی هم سریع قضیه رو بستن. این موضوع خیلی بیشتر از این جای بحث داشت، نداشت؟
و اینکه کلاس سینما داشتید پارسال. امسال کلا نداشتید؟
ای بابا! چه ربطی داره؟واقعاً به نظرتون فرزانگان 1 بودن چه تغییری در این ایجاد میکنه در این که ما از بوفهتون خرید کنیم یا نه؟به نقل از .......SAHAR......... :بچه های 1، 1ناراحتی واسم پیش اومده:
احساس کردم دس به 1ای کرده بودین از بوفه خرید نکنین...
درسته؟
منم قبول دارمبه نقل از سـحر :ای بابا! چه ربطی داره؟واقعاً به نظرتون فرزانگان 1 بودن چه تغییری در این ایجاد میکنه در این که ما از بوفهتون خرید کنیم یا نه؟
یا بوفهتون گرون میداده ؛ یا ما پول نداشتیم ؛ یا میل نداشتیم ؛ یا چیز خوبی نداشته!این که دلیل نمیشه. دست به یکی هم نکردیم والا!
مهشید جان انقد با دلیل و منطق صحبت کردی که من خودم واقعن از خیلی از حرفام پشیمون شدم.به نقل از مهشید :خب، ما هم روز اول از طرف مدرسه اومدیم. اولین چیزی که وقتی وارد میشدیم دیدیم، بوفه بود! و به نظر من اونجا اصلا جای مناسبی برای اون کار نبود. من اطلاع ندارم از فضاهایی که توی مدرستون میتونستین به عنوان کافهی کارگاهتون ازش استفاده کنید؛ اما به نظرم بهتر بود جای دیگه ای بود.
من چندبار از لیدرمون پرسیدم تم چیه؟ جوابی نمیگرفتم. با توجه به اون زنجیری که از سقف آویزون بود، نتیجه گرفتم لابد زنجیره دیگه. با توجه به حرفهایی که بقیهی بچهها هم گفتند، زنجیر تو ذهن من هم مثل بقیه نماد اسارت ـه، نه اتحاد!
اول که وارد قسمت کامپیوترتون شدیم، من گفتم اگه میشه ما رو ببرید یه بخش دیگه. با توجه به اینکه وقت کم بود[nb]نیم ساعت.[/nb] و یکی از دوستانتون با لحن بدی گفت: چرا نمیخواید اینجا رو ببینید؟ و جواب دادم : چون ترجیح میدیم قسمتی رو ببینیم که سررشته ای ازش داریم. و وقتی داشتیم از اون بخش میومدیم بیرون به وضوح صداها شنیده میشد که راجع به ما حرف میزدن. در کل یه جوّ بدی رو گاهی حس میکنم بین بعضی از بچه های 6، که انگار ما باهاشون دشمنی داریم و اومدیم کارگاهشون رو مسخره کنیم و بکوبونیم و بریم! شاید هم اشتباه میکنم. الان هم که پستهای یکی از کاربرای اینجا رو میخونم که میگن : باهم دست به یکی کرده بودین که ...؟ واقعا حس بدی بهم دست داد که اینقدر بعضیا به همه چیز، حتی این چیزهای کوچیک، اینقدر با بدبینی نگاه میکنن.
وقت اونقدر کم بود که نتونستم همهی پروژهها رو ببینم. و مطمئنا نمیتونم قضاوت درستی داشته باشم دربارهی سطح پروژهها. اما اون چندتا پروژهای که دیدم مال گروههای هوافضا، نجوم، زیست، مهدویت و اون بخش یک فنجان کتاب (؟) بود. زیست، یک پروژه رو گوش دادم و به نظرم جالب بود. هوافضا و نجوم هم خوب بودن. تو قسمت مهدویت با یکی از بچه های اول شروع کردم به صحبت راجع به پروژهش، که متاسفانه اینقدر غیرمنطقی بودن ایشون و اینقدر بی دلیل نتیجه گیری میکردن که منصرف شدم از هرگونه بحث منطقی. و آخرش قانع هم نشدم. [nb]لطفا نیاید بگید: اونا اول بودن! و ولشون کنید. اولها هم قسمتی از مدرسهی شما و کارگاهتون هستن.[/nb] بخش یک فنجان کتاب هم که ... اول با کلی شور و شوق وارد شدم و یک کتاب رو که خونده بودم انتخاب کردم و از کسی که اونجا بود توضیح خواستم. ( با توجه به اینکه یک دوره از نمایشگاه آفتاب توی راهنمایی همچین چیزی دیده بودم که بچه ها کتابارو نقد کرده بودن و ارائه ی پروژهشون به این شکل بود که با گروههای 3-4 نفره از بازدیدکنندهها، بحث گروهی داشتند راجع به کتابهایی که نقد کرده بودند در طول سال. و واقعا اون سال من لذت بردم از این مدل ارائهی کار. ) متاسفانه اون شخص صحبتی نداشت و صرفا گفت که ما تو طول سال توی این کلاس فقط حرف زدیم. و 2 جمله از کتاب بهمون تحویل داد و تمام. این قسمت به نظرم اصلا خوب نبود. خیلی بهتر میشد روش کار کرد.
دربارهی فضاسازی کارگاهتون هم من چیز خاصی ندیدم. خیلی خوب میشد داخل راهروها رو کار کرد که فضاسازی بخشهای مختلف (روباتیک، نجوم، ...) باهم فرق داشته باشن.
بعد چندتا سوال داشتم هنوز جواب نگرفتم. اون حوض ِ اون وسط برای چی بود؟ و اون نقاشیها [nb]پناه گرفتن در هنگام خطر؟![/nb] برای چی بودن؟
خسته نباشید میگم به همگی. واقعا کارگاه از آدم انرژی میبره. به عنوان دومین کارگاهتون خوب بود. موفق باشید.