اینکه ازلی بودن جهان هستی میتونه نظم مطلق اولیه رو نتیجه بده قابل قبوله تا حدی... اما نقیضش نه...یعنی چرا اگر جهان ازلی نیست، قطعا یک عامل خارجی نظم رو ایجاد کرده. .. گفتم عامل خارجی. ..مگر غیر از خود جهان چیز دیگه هم میتونه وجود داشته باشه که نظم رو ایجاد کنه؟ خب پس چه حالت دیگه ای غیر از خود به خودی بودن میتونه وجود داشته باشه؟ اگر هم خود جهان بوده که نظم رو ایجاد کرده، چه طور قبل از به وجود آمدنش وجود داشته؟ اگر بخوایم نقطه ی شروع رو نظم مطلق بزاریم،هیچ و عدم از هر وجود و بودنی ای منظم تر نیست؟ پس هستی از نیستی چه جوری به وجود آمده؟
اصولا چه طوری میشه امید داشت که تعریفی از نظم به درستی ارائه بشه...
و چه طور میشه ادعا کرد که چیزی درسته یا نه؟
آیا آوردن یک نمونه کافیه؟ دو نمونه؟ 100 ها؟ هزاران؟ چه طور میشه به متناهی اکتفا کرد...
و اگر نیاز به نامتناهی هست...چه طور باید به اون دست یافت...