پاسخ : چه جوری احساسات دوران نوجوانیتونو بروز می دین ؟
کلا فکر نکنیم به احساسات خودمون بنظرم بهتره. همه چیز بخاطر سنمونه و تموم میشه..
جای نگرانی نداره. بهتره نه زیادی به احساسات رو داد نه اونقدر که از درون بترکیم.
پاسخ : چه جوری احساسات دوران نوجوانیتونو بروز می دین ؟
اگه احساساتم از سر خوشحالی باشه آهنگ میذارم تو خونه می دوم و جیغ میکشم اما اگه از سر ناراحتی باشه زنگ میزنم ب بهترین دوستم وباهاش دردودل میکنمو براش پای تلفن گریه میکنم بعد مشکلاتمو رو کاغذ مینویسم و راه حلشونم مینویسم بعد میگیرم میخوابم بعدش ک پاشم بازم لبخند میزنمو امیدوارم ک حل میشه چون من از غصه خوردن بدم میاد و همیشه تو بدترین شرایطم باید لبخند همیشگیمو بزنم
پاسخ : چه جوری احساسات دوران نوجوانیتونو بروز می دین ؟
کلا احساسات یه چیزی نیست که فقط به سن و سال بستگی داشته باشه.آدم تو همه ی دوران زندگیش یه سری احساسات رو داره.
اما خب ممکنه تو این دوران یه کم تشدید بشه.
من خودم دوست دام بیشتر وقتا بنویسم احساساتم رو.
اما به نظرم هر کسی هر چقدر هم که بتونه خودش مشکلاتش رو حل کنه،بعضی وقتا نیاز داره به یه نفر که بتونه با اعتماد کامل باهاش حرف بزنه،
باهاش درددل کنه و اونم هم گوش بده هم بتونه آرومش کنه.
پاسخ : چه جوری احساسات دوران نوجوانیتونو بروز می دین ؟
خیلیا میگن احساساته این دوره مال بلوغ و.... ولی به نظر من باید جدی گرفته بشن و کنترل بشن
عشق
نفرت
اعصابانیت
و....
همشون احساس هایی هستن که شروعشون از نوجوانیه واسه همینه گهگداری خیلی این حس ها زیادن ولی اگر کنترلشون کنیم هیش وقت از حسمون پشیمون نمیشیم.....
من خودم به شخصه هروقت احساساتم اوت میکنه گریه میکنم
چ حس خوشحالیم چ حس اعصبانیتم......
دست خودمم نیست!!!اق!!واقعا قابل کنترل نیسj
پاسخ : چه جوری احساسات دوران نوجوانیتونو بروز می دین ؟
خب این دوره جوونی می تونه از سن های مختلفی شروع بشه و خیلی بستگی به مدل زندگی و خانواده و اتفاقاتی که می افتند داره.
مثلن یه دورش برای من از دوره راهنمایی شروع شد. و خب تصمیم گرفتم سعی کنم وقت بیشتری از خونه بیرون باشم. با موندن مدرسه و سرگرم شدن با دوستان و پنج شنبه جمعه پارک و کوه رفتن. و بعد از مدتی هم جابه جا شدن خونه ی دایی کوچیکم.
اهنگ گوش کردن برای من چیزی نبود که که از سن خاصی شروع بشه همیشه بود. همیشه تقریبن تو خونمون اهنگ پخش میشد.
و خب وقت بیشتری رو به کتاب خوندن و گاهی نوشتن احساس هام می گذروندم و کار های مشابه. و خب با وارد شدن به دبیرستان باز هم دنبال استقلال بیشتر بودم. من خب به شکل نسبتن خیلی بدی به این استقلال رسیدم. ولی در کل حس نیاز به استقلال توی یک ادم معمولن بعد ۱۷ سالگی وجود داره ولی خوب تو ایران اونقد ادم رو با درس های مسخره و کنکور مشغول می کنن که طرف حس نیاز به استقلالش رو فراموش می کنه. ( یعنی اونقد خستس که نهایت نیازش خوابیدنه!!!!)
( و خب هستن نمونه هایی که تا اخر دانشگاه هم خونه پدر مادرشونن یا حتا نمونه هایی که سره دانشگاه هم تو شهر خودشون می مونن!!! من مثلن همیشه دوست داشتم تو اصفهان یا شیراز دانشگاه برم هرچند قطعن تو تهران قبول میشدم ولی باز دوست داشتم زندگی تو شهر های دیگه رو تجربه کنم)
در کل به نظرم احساسات جوونیتون رو سرکوب نکنید. خیلی از این نیاز ها شاید افراطی باشن ولی ایندتون رو شکل می دن و تنها زمانی که میشه زندگی ای داشت که مطابق میل خوده ادم باشه همین دوران قبل ۲۰ سال هست. بعدش دیگه شما چیزی برای خودتون دارید که ممکنه از دست بدید و نمی تونید هر کاری دلتون خواست بکنید!!!!
و خب خانواده ها هم شاید درک کنن و بعضی هم شاید درک نکنن به هر حال این دورانی هست که هیچ وقت تکرار نمیشه و هر کاری هم بکنید هیچ وقت پشیمون نمیشید!
مثلن اگه یهو حس کردید دوست دارید برید شمال پاشید به دایی یا دوستی یا اشنایی بگید و دوچرخه سوار شید و برید! ( پول بردارید البته ) ولی لازم نیست خیلی وسواس به خرج بدید تو راه هم غذا هست هم جا برای خواب ( نمی میرید وسط راه!)
در کل خوبی این مدت اینه که شما هیچی از خودتون ندارید پس خطر از دست دادن چیزی هم وجود نداره می تونید تا دلتون می خواد هر کاری می خواید بکنید و چون پدر مادر هم خرجتون رو میدن مشکل مالی هم ندارید!