سفرنامه های تابستان 92

وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

@mirrez@

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
967
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
خب اینم یزد شهر قنات و قنوت و قناعت(حنما ببینید!)
بابت عکسا هم معذرت حجم بالاست ولی من نمیخواستم از زیبایی های عکس ها کاسته بشه
1-مسجد جامع یزد
http://upit.ir/uploads/1363783816171.jpg
2-درون مسجد
کاشی کاری های این مسجد به قول راهنمای اونجا از قالی بافی های ظریف هم سخت تره!
http://upit.ir/uploads/1363784564391.jpg
http://upit.ir/uploads/1363784564922.jpg

این عکس خیلی جالبه که کلمات محمد و علی رو با طرحی قشنگ درآورده
و اگه دقت کنین سه کلمه علی وسط کاشی همون طرح های سکه بهار آزادی هستش
http://upit.ir/uploads/1363784565423.jpg

این عکس هم خیلی مفهومیه صلیب شکسته در عکس نشانه پاکی و نعمت در آیین زرتشتی هست دروافع همون نمادی که هیتلر واسه خودش انتخاب کرد در ضمن توی مسحد ستاره پنج پر هم دیده میشه که نمادی از دین بهود و علامت وسط پرچم اسراییل و همچنین اسامی ائمه اطهار
این درواقع نشان دهنده هم زیستی ادیان مسلمان و زرتشتی و یهودی از قدیم الایام در یزد میباشد
http://upit.ir/uploads/1363784565934.jpg

کاشی کاری های داخلی گنبد مسجد
http://upit.ir/uploads/1363785451991.jpg

محراب مسجد
http://upit.ir/uploads/1363785454115.jpg

مسجد دو بخش داره تابستانه و زمستانه

بخش تابستانه
http://upit.ir/uploads/1363785453133.jpg
بخش زمستانه
http://upit.ir/uploads/1363785452582.jpg
یزده و بادگیراش!!!
http://upit.ir/uploads/1363785453614.jpg

ایشالا بازم اگه خدا بخواد وبتونم عکس میذارم
 

NAFA3

کاربر جدید
ارسال‌ها
4
امتیاز
10
نام مرکز سمپاد
دانشوران
شهر
ماهشهر
پاسخ : سفرنامه های تابستان 92

من تاحالا یزد نرفتم اما به احتمال زیاد امسال عید میریم یزد! سعی میکنم به مکان هایی که عکسشون رو گذاشتی سر بزنم :)
 

prof.m.d

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
237
امتیاز
1,024
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : سفرنامه های تابستان 92

حالا که حرف از یزده منم پارسال اونجا بودم یه چند تا عکس از تالار آینه یزد میذارم!
%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D8%A2%DB%8C%D9%86%D9%87_%DB%8C%D8%B2%D8%AF.jpg


%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D8%A2%DB%8C%D9%86%D9%87_%DB%8C%D8%B2%D8%AF%DB%B1.jpg


باغ فین کاشان

%D8%A8%D8%A7%D8%BA_%D9%81%DB%8C%D9%86_%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86.jpg


%D8%A8%D8%A7%D8%BA_%D9%81%DB%8C%D9%86%DB%B1.jpg


%D8%A8%D8%A7%D8%BA_%D9%81%DB%8C%D9%86_%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86.jpg
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : سفرنامه های تابستان 92

سلام.

با توجه به اینکه تابستون بود و خیلی ها مسافرت رفتن این تاپیک رو ایجاد کردم :D

سفرنامه تون معرفی مکان های دیدنی و تفریحی و معرفی رستوران و هتل و غیره باشه .میتونین عکس هایی رو هم که گرفتین بذارین.

ممنون ;;)
 

mehdihosseini

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
1,335
نام مرکز سمپاد
sampad neyshabour
شهر
نیشابور
مدال المپیاد
فیزیک و شیمی
دانشگاه
شهید بهشتی مشهد
رشته دانشگاه
تربیت بدنی(دبیری )
پاسخ : سفرنامه های تابستان 92

با تشکر از ایجاد تاپیک :>

ما امسال بجای رفتن به سواحل شمال تصمیم گرفتیم به جاهای دیدنی استان خودمون بریم (البته بدلیل کمبود وقت ) :>

یکی از اون جاها آبشار اخلمد واقع در روستای اخلمد در 10 کیلومتری شمال شهرستان چناران بود :D

یه روستای بی نظیر که در داخل دره واقع شده و خیلی هم سرسبزه :|

از خود روستا تا آبشارش تقریباً نیم ساعت راهه که از کنار رودخونه زیبایی باید رد بشی :-"

akhlamad-2.jpg


آبشار خزه ای زیبایی هم داره که از آبشار کبودوال علی آباد گلستان هیچی کم نداره حتی زیباتره :-"

Akhlamad-42.jpg


حتما اگه از شمال به سمت مشهد خواستین برین قبل چناران به این آبشار هم یه سری بزنید (;
 

Zed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
3,062
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو/یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
پاسخ : سفرنامه های تابستان 92

سفرنامه یک سفر چند ساعته:
17 مرداد 1392 روستاهای کوهستانی شمال تهران
با این که یه اون صورت سفر نیست ولی هر چی هست بازم حسّ و حالِ خودش رُ داره.اون شور و شوق با هم بودن و لذّت از سفر باعث میشه به زور خوابت ببره.
بعد از دو ساعت خواب شبانه ساعت 5 صبح بیدار شدم که برای سفر چند ساعته حاضر بشم. چیز خاصی با خودم نمی برم به جز دوربین و توپ و یک عدد دیوان کوچک حافظ. مامان شب قبل میوه و صبحانه و خوراکی رو آماده کرده.
با نشاط و شادابی 4 نفر سوار ماشین راه می افتیم. خیابون ها تهران اول صبح که خلوته آدم رو سرحال تر می کنه. تازه تو ماشین تصمیم گرفتیم که کجا بریم؛ به سمت رودبار قصران[nb]بخش رودبار قصران یکی از بخش‌های شهرستان شمیرانات در استان تهران است [/nb] راه افتادیم تا بعد یه سمتی رو برای ادامش انتخاب کنیم.
طبق معمول جاده و خیابون و راه پرپیچ و خم حالم رو بد کرده. ولی دیدن کوه و درخت لذت بخشه. امّا قسمت بد ماجرا اون جاست که هر 10 متر یه ویلای خفن و گرون لابه لای کوه ها ساختند. هیچ نمی فهمند با این کارشون طبیعت رو چه زشت می کنند. نکته این جاست این افراد حتماً از قشر مرفه جامعه هستند چون ساختن چنین ویلاهایی سرمایه زیادی می خواد.
بعد از کلی راندن در جاده و گذشتن از روستاهایی مثل امامه و رودک، به دو راهی که یک طرف آن به سمت دربندسر و طرف دیگر به سمت دیزین می رود، رسیدیم. مقصد رو انتخاب کردیم دربندسر.
دربندسر به خاطر گیر افتادن بین کوه ها آفتاب زیاد نمی خوره و باعث میشه هوا خیلی خنک و سردتر از تهران باشه.
هوای دربندسر خنک و پاکیزه است که به کلی آدم رو سرحال می کنه. بالاخره جایی نزدیک به امامزاده محمود و قبرستان آن جا پیدا کردیم و اطراق نمودیم.
پوشش گیاهی این منطقه اکثراً درخت صنوبر هست.

HPIM7020.jpg


HPIM7016.jpg


یک زیرانداز انداختیم و صبحانه محقر خود را خوردیم. که بعد نوبت گردش برسد.

HPIM7034.jpg


بعد صبحانه نوبت به گشت و گذار رسید. همان طور که گفتم آن جایی که ما بودیم نزدیک به قبرستان آن ها بود برام خیلی جای تعجب بود که چرا این قدر قبرستان کوچک است. اکثراً هم یا فولادی بودند یا کیادربندسری

HPIM7039.jpg


یکی از جاهایی که بعد یک ربع پیاده روی طی کردیم و بعد از گذشتن از یک قسمت نسبتاً صعب العبور به آن رسیدیم یک آبشار کوچکی بود که نمی دونم اسمش چی بود.

HPIM7050.jpg


بعد از کمی استراحت سنگ پرانی تو یک دریاچه برای آبیاری و دیدن خونه ها و باغ های قشنگ و اون جا در سمت مخالف به راه افتادیم. توی یک مسیر نسبتاً باریک.

HPIM7060.jpg


اصولاً ساخت و ساز هیچ وقت دست از سر تهرانی ها بر نمی داره. :-
HPIM7059.jpg


همین طور از زباله ها بگم که هر جا رو نگاه کنی می بینیشون.

بعد از گشت و گذار برگشتیم همون جایی که اطراق کرده بودیم، والیبال بازی کردیم. بعد هم بلند شدیم و جمع کردیم و تا بریم جاهای دیگه همون اول و به یه کندو دار خوردیم قصد کردیم که عسل بخریم گفت باید برید توی خود ده سراغ منزل خانم فولادی همه می دونند ازون جا عسل بخرید. ما هم راه افتادیم سمت ده و جویای خانم فولادی شدیم خیلی حالب بود مردم ده همه همدیگر رو می شناختند. اون خانم فولادی که خواهر فولانیه یا اون که زن دکتره؟ :)) خلاصه آخر سر خانم فولادی رو پیدا نکردیم و برگشتیم که برگردیم تهران. توی راه سری هم به ده امامه زدیم که زیاد به قشنگی دربندسر نبود اون جا پر از درخت گردو بود.
این بود سفر چند ساعته من از 5 صبح تا دو بعدازظهر.
 
ارسال‌ها
376
امتیاز
4,992
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فــرزانگان ۳
شهر
طــهـران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سفرنامه های تابستان 92

سفر به کرمانشاه :

دوشنبه بود ؛ ساعت 5 صبح . پدرم با کلی ناز [ :D ] من و خواهرم رو از خواب بیدار کرد . بدون صرف صبحانه راه افتادیم به سمت اسلامشهر [nb]یکی از شهرستان های واقع در جنوب تهران [/nb] . از اونجایی که قرار بود با یک خانواده دیگه همسفر بشیم ، همونجا منتظر موندیم تا به ما ملحق بشند . بعد از اینکه همدیگه رو ملاقات کردیم ، راه افتادیم به سمت استان مرکزی .
در راه استان مرکزی ، در جایی توقف کردیم و صبحانه خوردیم . از اونجایی که تا چشم کار میکرد همش کویر و خاک بود ، این منطقه حیوانات خاص خودش هم رو داشت . برای مثال وقتی داشتیم صبحانه میخوردیم ، مورچه هایی به اندازه یک بند انگشت و یا زنبورهای خیلی بزرگی اطراف ما پرسه میزدند .
به راه افتادیم و در قسمتی از جاده قبل از اینکه به اراک برسیم ، به سمت استان همدان رفتیم . منظره ی اطراف جاده بازهم هیچ تغییری نکرد و تنها خار و خاک دیده میشد :| .

خلاصه پس از تلاش های فراوان ، نزدیک ظهر ، به شهرستان کنگاور واقع در 85 کیلومتری شمال شرق کرمانشاه رسیدیم که در زمان قدیم بر سر راه تاریخی هگمتانه - تیسفون واقع میشد . در این شهر ، معبد آناهیتا قرار داشت که گفته میشود قدمت آن به دوره ساسانی و اشکانی برمیگردد . هوا بسیار بسیار داغ بود ... [nb]البته اینم بگم ، ما هی میرفتیم تا به یه ساختمون برسیم ؛ غافل از اینکه از معبد همون چند ستون مونده بودن :-" یعنی دیگه مغزمون از شدت گرمی هوا و تابیدن آفتاب به صورت مستقیم آتیش گرفت[/nb]


عکسی از شهر کنگاور :

hgf.jpg




پس از بازدید از معبد ، به سمت یکی از پارک های شهر راه افتادیم تا استراحت کنیم و ناهار بخوریم . ناهار رو از قبل مادرم تهیه کرده بود.
پس از صرف ناهار هم به طرف بیستون به راه افتادیم . در راه بیستون با کوه های سنگی بسیاری رو به رو شدیم که همگی اشکال عجیبی داشتند . بالاخره به بیستون ، واقع در 27 کیلومتری شمال شرق کرمانشاه رسیدیم و بلافاصله به سمت سنگ نبشته های بیستون حرکت کردیم . از تمامی نقوش به جا مانده [nb]مجسمه هرکول ، کتیبه مهرداد دوم ، نیایشگاه پارتی ، کتیبه داریوش ، فرهاد تراش و ...[/nb]، تنها بعضی به راحتی قابل مشاهده بودند ؛ مانند مجسمه هرکول و کتیبه مهرداد دوم .

کتیبه مهرداد دوم :

hk.jpg



پس از آن به سمت کرمانشاه به راه افتادیم . در حدود یک ساعت بعد یعنی حدودا 3 بعد از ظهر به کرمانشاه رسیدیم . شهر نسبتا بزرگی مینمود [nb]کرمانشاه نهمین شهر بزرگ ایران است[/nb] . هوا بسیار گرم بود و رنگ کِرِمی خانه ها که بیشتر از خشت و گل بودند ، گرمای بیشتری به شهر میبخشید .
سپس در جایی در ناحیه یک کرمانشاه [nb] بهترین ناحیه کرمانشاه[/nb] ساکن شدیم و به علت خستگی شدید ، تا ساعت 6 بعد از ظهر خوابیدیم . بعد از بیدار شدن و صرف شام ، قصد کردیم تا کمی در خیابان های اطرافمان در شهر ، قدم بزنیم . شهر خوب و ساکتی بود بر خلاف تهران ؛ اما متاسفانه و با کمال احترام به تمام هموطن های عزیز کرمانشاهی ، با وجود آنکه ما در بهترین ناحیه شهر قدم میزدیم ، با صحنه های زشتی مواجه شدیم ؛ از جمله بوی بدی که به علت فاضلاب ها تمام سطح خیابان را پر کرده بود و حیوانات مزاحم ( جدا از گریه و موش ) که در میان ما راه میرفتند . البته ناگفته نماند از نظر زیبایی و نظافت ، شهر در سطح خوبی بود .

صبح روز بعد ، به سمت طاق بستان به راه افتادیم . طاق بستان تشکیل شده از سه اثر واضح و چندین اثر نا واضح بود ؛ که به ترتیب در عکس های زیر نشان داده شده اند :

عکسی از طاق بزرگ در طاق بستان ، به همراه توضیح در عکس کناری :

d.jpg
j.jpg


و دو عکس دیگر از بقیه آثار :

fj.jpg


o.jpg




پس از طاق بستان ، برای گشت و گذار و خرید سوغاتی به سمت بازار های شهر راه افتادیم و در دو نوبت ، یکی صبح تا ظهر و یکی بعد از ظهر تا شب آنجا را کامل زیر و رو کردیم :-"
یکی از چیزهای جالبی که در بازار مشاهده کردم آن بود که هر شیرینی پزی ، نان های برنجی تازه پخته شده ی خود را در سینی هایی روی پیشخوان مغازه میگذاشت تا مردم از آن ها بخورند ؛ ما هم که بسیار نان برنجی ندیده بودیم [ :-" ] به هر مغازه ای که میرسیدیم یکی میخوردیم و تا مغازه ی بعد خود را برای نان برنجی دیگری آماده میکردیم ;))

خلاصه صبح روز بعد حدود ساعت 4 ، به سمت شهرستان صحنه واقع در 50 کیلومتری کرمانشاه به راه افتادیم . [nb] وجه تسمیه شهر مشخص نیست...![/nb] سپس به سمت دربند صحنه یا همان آبشار صحنه حرکت کردیم . آبشار بسیار زیبا و چشم نوازی بود . همچنین به علت وجود آبشار، هوا بسیار خنک و گوارا مینمود . در قسمت های پایین این آبشار تخت هایی روی رود ، برای استراحت گذاشته شده بود که وقتی روی آنها مینشستی ، لذت حاصل از آبشار و رودخانه دوچندان میشد . البته در نزدیکی این آبشار ، گوردخمه ای معروف به گور دخمه مادها یا گور دخمه شیرین و فرهاد هم قرار داشت که توضیحاتش رو در عکس زیر میخونید :

l.jpg


خلاصه ماهم صبحانه رو اونجا خوردیم و بعد از گرفتن عکس های یادگاری بسیار ، به سمت همدان و تهران به راه افتادیم .


هنگامیکه به همدان رسیدیم حدود ظهر بود . ناهار را در پارک اطراف آرامگاه شاعر نامی ، باباطاهر خوردیم و قصد بازگشت به تهران کردیم . از آنجا که قبلا به همدان آمده بودیم ، دیگر به گشت و گذار نپرداختیم اما به گفته ی مادر که « زشت است به کنار آرامگاه باباطاهر بیایم ولی عرض ادبی نکنیم و برویم » ماهم به آرامگاه رفته ، سلامی عرض کردیم و پس از کمی استراحت به سوی تهران ، دیار خودمان ، به راه افتادیم .
گفتنی است که پس از دوساعت در حدود ساعت 7 بعد از ظهر به ابتدای تهران از سمت جنوب ، یعنی همان شهرستان اسلامشهر رسیدیم . و از آنجا که خانه ی ما در شمال شرق تهران است ، مجبور شدیم تا بازهم مسافتی را در ترافیک سنگین طی کنیم ...
اما چیزی که در طی این سفر من را بسیار شگفت زده کرد این بود که به طور خالص ما مسافت بین تهران تا کرمانشاه را در حدود 5 ساعت طی کردیم و مسافت بین شمال تهران تا جنوب تهران را هم در دو ساعت و نیم :| . یعنی نصف مسافت تهران تا کرمانشاه L-: . به علاوه ی آنکه در مسیر بین دو استان لااقل دود نمیخوردیم که در مسیر خانه ی خودمان این را هم تجربه کردیم :| ...

این سفرنامه به پایان رسید ... ;;)
 

FarnaoO:D

Far_Naz
ارسال‌ها
136
امتیاز
205
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : سفرنامه های تابستان 92

ما امسال تابستون با خانواده 10 20 بار رفتیم رامسر ;))
خیلی خوب بود رفتیم شنا کردیم تو دریا و رفتم تو باغمونو کلی گشتم با طوفان(اسم سگمه)
هوا خیلی خوب بود کلی هم میوه داشتیم متله انجیر و تمشک و سیب و ...... (<(انجیر سفید خوشمزه تره از انجیر سیاه :-")
کلی خوش گدشت
یه عالمه هم بستنی ناسیونال خوردم :-"
بستنی ناسیونال فوق العادست حتما امتحان کنید
+عاشق شنا تو دریام(* حتما تو مناطق سالم سازی شده*D:)
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : سفرنامه های تابستان 92

بچه ها لطف کنید سفرنامه هاتون بیشتر جنبه معرفی مکان داشته باش . و توجه کنید این تا پیک توی انجمن خاطرات نیست . (;
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا