پاسخ : اگر هيتلر پيروز ميدان بود...
هیتلر همه چیز رو در وقتش انجام میداد و برخلاف تصور ما که هیتلر رو بازنده میدونیم،هیتلر علاوه برمدیریت کم نظیرش که آلمان متروکه رو به ابر قدرت قبل جنگ جهانی دوم کرد،هیتلر با برنامه ای جنگ رو آغاز کرد که شوروی و امریکا و فرانسه و انگلیس و حتی چین از هوش و ذکاوت وی حیران بوده اند...!!!
اون با قتل مشکوک جانشین لهستان و جلوه دادن قتل نسبت به شوروی،متفقین خودشون به جون خودشون افتادن و لهستان ابتدا با شوروی و انگیلیس ابتدا به فرانسه مشکوک شد و اختلاف پیدا کرد و چین هم بر سر جزایر شمالی با شوروی اختلاف پیدا کرد و همه به جون هم افتادند بدون اینکه سربازی از کشور متحدین کشته بشه!!!
سرانجام با امضای پیمان اتحاد سه کشور آلمان و ایتالیا و ژاپن یکهویی جنگ اونا تازه بعد از جنگ متفقین با هم (که 1000000 نفر سرباز از دست داده بودند) تازه فهمیدند که در چه چاله ای گیر افتاده اند!!!
استراتژی نبرد اون سه ستون قدرت در مقابل قدرت(ژاپن در مقابل چین و آلمان در مقابل شوروی و ایتالیا در مقابل ارتش آبی امریکا و فرانسه) بود!
.
.
.
ضمنا هیتلر برخلاف ایران،همه کار هاش رو به درستی انجام میداد و هرکس کارش رو به درستی انجام نمیداد،از قدرت مینداخت!
ولی در پایان نبرد،اون چیزی که باعث شکست خوردن آلمان شد،خیانت ایتالیا و برخی سران و فرماندهان نازی بود!
این داستان رو بخونید از ویژگی های اون و افرادش میتونید مطلع بشید!
در پایان شکست آلمان و خودکشی هیتلر و ویرانی ژاپن و خیانت ایتالیا که اطراف برلین توسط ارتش سرخ شوروی تسخیر شده بود و هر دقیقه 70 خمپاره و موشک بالستیک به برلین برخورد میکرد و شهردار برلین مردم رو به مناطق امن تر منتقل کرد و با اتومبیل خودش به طرف شمال برلین(که از دسترس ارتش سرخ در امان بود) حرکت کرد و همه آن شهر را ترک کرده بودند ولی ناگهان شردار برلین در حال رانندگی با سرعت زیاد به منظره عجیبی برخورد کرد!
یک رفتگر در تنها در آن شهر زمین را در میان آن بمب و موشک ها جارو میزد!
شهدار پنجره را باز کرد و گفت: ای دیوانه! از آسمان بمب و موشک میبارد و تو پناه نگرفتی و زمین را جارو میکنی؟!؟
رفتگر در یک جمله گفت
ای کاش همه در آلمان به قدر من کارشان را درست انجام میدادند و آلمان به این روز نمی افتاد!)
و در کنارش خمپاره ای منفجر شد و مرد!
شهردار برلین دوباره با سرعت با ماشین گرانقیمت خود راه را ادامه داد و از برلین گریخت و به جمهوری چک پناهنده شد!
و در آخرین سطر کتابش همان حرف رفتگر را نوشت
ای کاش همه کارشان را به درستی انجام میدادند تا آلمان به این روز نمیافتاد!)
.
.
.
ولی ای کاش در ایران هم همه از این تجربه تلخ آلمان استفاده کنند و دوباره تجربه نکنند و کارهاشون رو به درستی انجام بدند!
ولی متاسفانه همه میبینند که عده ای دستشون در جیب دیگری و غذاشون از نون دیگران هست و کارهاشون رو درست انجام نمیدند!
مردم به دولت شک دارند و دولت هم به مردم به خاطر مسائلی که همه از اون مطلع اند!
