من یک چیزی بپرسم؟
کارگردان دقیقا تو فیلم چیکار میکنه؟ منظورم اینه که چه ملاک هایی باعث میشه که مثلا شما بگین بهترین کارگردان کیه؟ آخه من هر چی فک میکنم میبینم همه کارا رو تقریبا فیلمنامه نویس و فیلمبردار و صدابردار و بازیگرا و .... اینا میکنن. دقیقا نقش کارگردان تو یک فیلم چیه که بشه تشخیص داد کارشو درست انجام داده یا نه؟
من یک چیزی بپرسم؟
کارگردان دقیقا تو فیلم چیکار میکنه؟ منظورم اینه که چه ملاک هایی باعث میشه که مثلا شما بگین بهترین کارگردان کیه؟ آخه من هر چی فک میکنم میبینم همه کارا رو تقریبا فیلمنامه نویس و فیلمبردار و صدابردار و بازیگرا و .... اینا میکنن. دقیقا نقش کارگردان تو یک فیلم چیه که بشه تشخیص داد کارشو درست انجام داده یا نه؟
ببین کارگردانه که بازیگرها، موسیقی ِ فیلم، فیلمبردار ها و ... رو جمع می کنه. یکی از مهمترین وظایف کارگردان دکوپاژه که قاب بندی ها و میزانسن مشمولش می شن. تدوین فیلم هم که یکی از مهمترین کار های فیلمه، زیر نظر مستقیم کارگردان انجام میشه.
من یک چیزی بپرسم؟
کارگردان دقیقا تو فیلم چیکار میکنه؟ منظورم اینه که چه ملاک هایی باعث میشه که مثلا شما بگین بهترین کارگردان کیه؟ آخه من هر چی فک میکنم میبینم همه کارا رو تقریبا فیلمنامه نویس و فیلمبردار و صدابردار و بازیگرا و .... اینا میکنن. دقیقا نقش کارگردان تو یک فیلم چیه که بشه تشخیص داد کارشو درست انجام داده یا نه؟
:د
یاد 84امین مراسم اسکار افتادم. مایکل داگلاس برای اهدای جایزهی بهترین کارگردانی روی سن اومد و داستانی از کارگردان و برندهی 3جایزه اسکار، لئو مککری نقل کرد. موضوع از این قراره که یک روز لئو برای دریافت وام برای تامین هزینههای فیلم جدیدش به بانک میره. کارمند بانک هم وراندازش میکنه و بهش میگه :«خب من میدونم یک فیلمبردار چیکار میکنه، فیلم میگیره؛ بازیگران بازی میکنن؛ نویسندهها مینویسن؛ اما کارگردان چیکار میکنه؟» لئو هم مکث میکنه؛ و بعد به بانک دیگهای میره :د
کارگردان وظیفه داره تا قصد و نیت تکتک کلماتی که فیلمنامهنویس نوشته رو روشن کنه. این نوشتهها رو به زبان تصویری در تکتک پلانهایی که صحنههای فیلم در اونها گرفته میشه (و اینها قبلاً باید در دکوپاژ فیلمنامه که توسط کارگردان تهیه میشه تشریح شده باشن.) برای فیلمبردار توضیح بده و این شامل زوایای فیلمبرداری، نحوهی حرکت دوربین، نماهای خاص (لانگشات، کلوزآپ و ...) و جزئیات تصویربرداری میشه. کارگردان دربرقراری هماهنگی بین احساسات بازیگر و کاراکترهای داستان نقش داره، نورپردازی و صداهای پسزمینه/موسیقی فیلم رو تعیین میکنه و همونطور که بیلی بچه. گفت، نظارت مستقیم برتدوین فیلم داره؛ برای مثال اینکه فیلم ریتم تندی داشته باشه و تصویر دائماً قطع بشه یا حرکات آروم و مداوم دوربین رو با قطع کمتر پلان شاهد باشیم، همه و همه ازجمله وظایف کارگردان محسوب میشن.
با مقدار کمی اغراق، میشه گفت هرلحظه از فیلمی که تماشا میکنی، نه بخاطر فیلمنامهنویسه، نه بخاطر فیلمبردار و صدابردار و نه بازیگران. بلکه همش حاصل تفکر و تخیل کارگردانه.
اما سر مسئله دکوپاژ و حرکت دوربین و اینا اگه کارگردان میگه پس فیلمبردار فقط نقش حمال دوربینو داره؟ فیلمبردار چی کار میکنه؟ و ایضا همیچین سوالی در مورد نورپردازی و صدابرداری؟
فیلمبردار فقط حمال نیست؛ یعنی فیلمبرداری قطعاً این نیست که بکنفر از سر کوچه وردارن بیارن، دوربین هندیکم بدن دستش و کارگردان دوربینو هدایت کنه. توی هر برداشت از فیلم ما با یک سیستم بزرگ از افراد طرف هستیم که وظایفشون همپوشانی نسبتاً زیادی داره. نورپردازی صحنه خودش شاخهی مستقلی نیست و جزئی از وظیفهی فیلمبردار و همینطور طراح صحنست.
فیلمبردار همیشه یک نفر نیست؛ گروههای فیلمبرداری همیشه یک سرپرست دارن که متخصص درزمینه شاتبرداری هست؛ عمق تصویر، نوع دوربین و لنزها رو تعیین میکنه و یک عده دستیار فیلمبرداری که به قول خودت نقش حمال دوربین رو دارن :د
ببین به صورت کلی، هیچوقت این وضعیتها ثابت نیستن. همیشه این کارگردان نیست که پابهپای دوربین حرکت میکنه؛ مثلاً فیلمبردار در فیلمهایی که کارگردان رو درپشت صحنه درکنار خودش نداره _برای مثال، فیلمهایی که کارگردان جزئی از گروه بازیگراست؛ نظیر فیلمهای بن افلک و کلینت ایستوود_ نقش نسبتاً بیشتری در ایجاد تصویری که در نهایت به تماشاگر میرسه داره. همیشه گروههای فیلمبرداری از نظر تعداد ثابت نیستن و دستیاران فیلمبرداری از صفر تا ... درفیلمهای مختلف، بسته به نظر فیلمبردار اصلی تغییر میکنند. یعنی وظایف و تاثیر هریک از عوامل بسته به شرایط کاملاً انعطافپذیره.
ما شاخهای به نام صدابرداری نمیشناسیم؛ یعنی همیشه صدابرداری یا در حد نگه داشتن یک سیخ بلند که به انتهاش میکروفون وصل شده میرسه و یا به جلوههای صوتی نیاز پیدا میشه که با "صداگذاری" و "میکس" سروکار داریم که نقش کارگردان توی این موارد به مراتب کمرنگتر هست؛ چون مثل جلوههای ویژه یا موسیقی فیلم، هنر مستقلی محسوب میشه و تخصصهای خاصتری رو میطلبه.
پ.ن. این عناوین "صدابرداری" و "نورپردازی" و اینها رو احتمالاً از تیتراژ سریالهای ایرانی به یاد داری. یکبار پشتصحنهی این سریالها رو ببین و با دانش معمول خودت سبکوسنگین کن که چه علم و هنری اینجا به کار میره که نیازمند یک عنوان و وظیفهی جدید باشه! والا من و تو هم میتونیم 4تا نورافکن و چراغقوه بگیریم روی صحنه که فقط دوربین نقاط کور نداشته باشه و یک میلهی دومتری رو نگه داریم و مواظب باشیم توی کادر تصویر نیاد :د
مشکل اصلیم با کارگردان سر همون فیلم بردار و فیلنامه نویسه. نورپردازی رو همینجوری پروندم "
آخه مشکلم سر اینه که مثلا تو جشنواره فیلم فجر ما میایم جایزه بهترین فیلمو میدیم, بهترین کارگردانو میدیم, بهترین فیلم برداری رو میدیم, بهترین فیلمنامرو میدیم. خوب اگه فیلم برداریی خوبه و کار فیلم برداره پس نقش کارگردان چیه؟
ببین الان از حرفات من این برداشتو کردم که مثلا کارگردان فیلمنامرو میخونه و یک تصویری برا خودش در نظر میگیره. میخواد این تصویرو عملی کنه. به فیلم بردار میگه تصویرو و فیلم بردار از لحاظ فنی و آشنایی با انواع دوربین و اینا میاد فیلم برداری میکنه تا تصویر ذهنی کارگردانو بسازه. و بقیه عواملم حالا میگیریم اهمیت کمتری دارن به همین ترتیب. درسته؟
[یک سوال دیگه هم داشتم که حالا خیلی به این بحث مربوط نیست یا شایدم هست, مثلا اینکه فلان کارگردان از بازیگراش خوب بازی میگیره یا بد میگیررو هم درک نمیکنم ]
در مورد فیلمبردار، اغلب کارگردان های بزرگ با یه فیلمبردار کار می کنن. چون که ذهنیت هاشون شبیه به همن و فیلمبرداره می دونه که کارگردان از این صحنه چی می خواد بگیره. همون طور که کیندر اشاره کرد، مباحث فنی، مثل لنز و اینا مربوط به فیلمبرداره... مثلا یه جایی کارگردان توی دکوپاژش نوشته که کلوز آپ؛ فیلمبردار تصمیم می گیره که مثلا با لنز 55 بگیره یا 40 . در مورد جایزه های فیلمبرداری هم بگم که معمولا کارگردان و فیلمبردار همون طور که گفتم بالا، بیشترین همفکری رو با هم دارن و کارگردان از همه بیشتر با فیلمبرداره که مشورت می کنه سر صحنه. بعدش ژانگولر هایی که سر فیلمبرداری با دوربین انجام می شه، کار فیلمبرداره. کارگردان می گه که من می خوام این جا یه پن( حرکت دوربین به چپ و راست) داشته باشم، این فیلمبرداره که کار نهایی ِ تصویر گرفتن رو انجام می ده. در اصل دستور کارگردان رو اجرا می کنه، ولی خودش هم دخالت داره توی تصویری که می گیره.
در مورد صدابردار. اون آدمی که بوم( همون سیخکیه که تهش میکروفن داره) رو نگه می داره، دستیار صدای بدبخته، صدابردار سر فیلمبرداری پشت یه دستگاهی که اسمش یادم نیس الآن می شینه و کیفیت صدا ها( اعم از پرسپکتیو صدا، همپوشانی صدا ها و ...) رو کنترل می کنه. مثلا توی یه صحنه ای داره بارون می آد و بازیگر باید بدوئه و یه سری دیالوگ هم داره، بعد صدابردار یه دفعه می بینه که با این وضعیت ِ صدای بارون و دویدن، نمی تونه صدای بازیگر رو که داره دیالوگ می گه، بگیره... بعد همون جا سر صحنه باید یه بلایی سر داستان یا صدا بیارن تا بتونن اون صحنه رو با صدای درست بگیرن( مثلا" استفاده از HF)
در مورد فیلمنامه، کلا" دو تا نظر وجود داره. یکی اینکه فیلمنامه ای خوبه که فقط داستان رو تعریف کنه و کاری به حرکت دوربین و اینا که کار کارگردانه نداشته باشه، و یکی دیگه که برعکس اینه و فیلمنامه نویس باید توی فیلمنامه ش حرکت دوربین و بازیگر ها و دکور و نور صحنه و ... رو بگه. از اون جایی که کارگردان توی سینما، ارباب بقیه است، اکثریت با نظریه ی اول که کارگردان محوره موافقن. در نتیجه، بحث کشش داستان، طرح و توطئه و کشمکش ها مربوط به فیلمنامه نویسه و با اون معیار هایی که گفتم و یه سری چیزای دیگه، کار فیلمنامه نویس محک زده می شه.
البته این موضوع که ما بخوایم کارگردانی رو به عنوان بهترین در تاریخ سینما انتخاب بکنیم کاملا اشتباهست چون سوال کاملا کلی ـه و معلوم نیست این بهترینی که نویسنده موضوع ازش حرف میزنه در چه زمینه ایه.
اکثر کارگردانهای بزرگ در سبک و ژانر خاصی فیلم میسازن و محتوا و نوع فیلمهاشون اساسا با هم متفاوته.
شما چطوری میخواید فیلمهایی که از پایه و ژانر و نحوه روایت داستان و پیام با هم متفاوتن رو با هم مقایسه کنید و بعد از اون نتیجه گیری کنید کدوم کارگردان بهتره؟!
به عنوان مثال یکی از کاگردانهای بزرگ تاریخ سینما به نام آلفرد هیچکاک که من چندتا از فیلمهاش رو دیدم استاد سبک معمایی هست.
به طوری که شما واقعا مغزتون رو میخورید تا بفهمید آخر داستان چی میشه. چیزی که من نمونه مشابهاش رو به وفور در فیلمهای دیوید فینچر نظیر FightClub و The Game دیدم.
پس به طور دقیق بهتره بگیم چه کارگردانی در چه ژانری بهترینه تا اینکه بخوایم یکی رو به طور کلی مشخص کنیم.
تعداد کارگردانایی که دوست دارم و کاراشون رو دنبال می کنم زیاده اما این چند کارگردان به نظرم بهترین ها هستند :
پیتر جکسون : ساختن فیلم های بزرگی مثل سری ارباب حلقه ها خودش دلیل قانع کننده ای که جکسون جزو برترین کارگرداناس استیون اسپیلبرگ : از بزرگترین کارگردانان تاریخ که تنوع فیلم هاش رو کمتر کسی داره ، از یکی از بهترین فیلم ها یعنی نجات سرباز رایان گرفته تا پارک ژوراسیک ، مونیخ ، هوش مصنوعی و حتی ای تی تیم برتون : متفاوت ترین کارگردان از نظر من ، سبک خاص خودش رو داره و ایده هاش جدید و جذابه ، استفاده کردن از جانی دپ هم توی کاراش یک تصمیم فوق العادس فرانک دارابونت : من به خاطر دو فیلم "رستگاری در شاوشنگ" و "راه سبز" همیشه این کارگردان رو جزو بهترین ها می دونستم تا اینکه سریال walking dead هم از این کارگردان منتشر شد و نشون داد که فقط فیلم نیست که در ساهتش مهارت داره بلکه سریال ساز ماهری هم هست جیمز کمرون و گور وربینسکی هم دو کارگردان دیگه ای هستن که کاراشون رو فوق العاده دوست دارم مخصوصا سری دزدان دریایی کارائیب وربینسکی
دیوید فینچر: فیلمهای مفهومی و انتخاب بازیگر و روایت عالیِ داستان (مثل fight club)
کوئنتین تارانتینو: روایت فوق العاده، جهان بینی خاص و به کارگیری حداکثر توانایی یه بازیگر (مثل sin city که البته با همکاری فرانک میلر و رودرگز بوده)
فرانک میلر: فیلمنامه های ناب و عالی و حسِ خوندن داستان مصور توی فیلم!
کریستوفر نولان: فیلمایی مثل batman و inception و ... رو میشه ببینی و نگی کارگردان خوبه؟
مارتین اسکورسیزی: روایت عالی و جذاب! فیلم نامه انتخاب دقیق بازیگر و جزییات ساخت فیلم (مثل departed)
فرانک دارابونت: یه داستان جذاب با پایان های خوب و البته فیلمهای با مفاهیم عمیق انسانی مثل "امید" (مثل the shawshang redemption)
استیون اسپیلبرگ: فیلم های اکشن و در عین حال دراماتیک! کارگردانی که فیلمهای با شکوه میسازه! (مثل the schindler list و saving private rayan)