مهمترین دلیل هم از نظرِ من صمیمتی بود که بین نقشها وجود داشت. و مثلا یادتون بیارید، اون وقتی رو که زندایی واسه عید اومده بود پیشِ خاله قورباغه و بچهجون؛ یه سری مراسمای سنتیِ دمِ عیدُ که زندایی تعریف میکرد، داستانایی که میگفت راجع به ننهسرما، و عمونوروز.. >> سفرهی هفتسینی که پهن کردن. یه نوستالژیِ واقعی.
پ.ن: اون بالایی خاله قورباغه هستن، و پایینیش هم زنداییجان. :×
مورگان فریمن در شاوشنک چون شاوشنکه!
تیریون لنیستر در جی او تی چون تیریونه
فرودو ی ارباب حلقه ها صرفا بخاطر اون لحظه که اراگون تو جنگ اخر برمیگرده میگه : "فور فرودو"
فرودو اونجا نیست ولی از فرودو یی بودن صحنه کم نمیکنه.
کریستین بیل تو پرستیژ. چون مخلوطیه از نولان و بیل.
جا داره یادی کنیم از محصول وطنی اون سریال میوه ممنوعه پسر حاجی ( که اسمش یادم نیس) با بازی امیر جعفری چون وطنیه
خود امیلی تو فیلم امیلی البته چون موزیک فیلم برا بازی بازیگر امیلی که یادمنیس اسمشو ساخته شده بود.
رابرت داونی جونیور آیرون من.یا حتی شرلوکش.
"ویوین لی" در فیلم "بر باد رفته" ؛ نقش "اسکارلت اوهارا"
دلیل ماندگاری این نقش شباهت شخصیت خود "لی" با نقش و برقراری ارتباط بی نظیر با عناصر موجود در فیلم و شرایط سخت دوران جنگ های داخلی آمریکاست.
کریستین استوارت و رابرت پتینسون تو توایلایت
نایتلی تو غرور و تعصب ( همون الیزابت بنت و آقای دارسی) نقش الیزابت بنت
اما استون در اسپایدر من
تام هنکس در نجات سرباز رایان ( نقش کاپتان میلر)