پاسخ : نــارکــاپ
مث اینکه یه نفر از مدیرای سایت پیدا شد که ما رو هم ادم حساب کنه و این تاپیک رو باز کنه!
![Frustrated :-L :-L](/forum/data/assets/smilies/frustrated.gif)
یه مدتی نبودم،
میدونم چیا گفته شد،الانم نمیخوام شایعه ها رو دونه دونه بررسی کنم و درستی یا نادرستی شون رو برای شما اثبات کنم،
صاف و پوست کنده اش این بود که یه روز یه اقایی اومد به من گفت میخوایم یه مسابقه ی ریاضی تو شهرمون برگزار کنیم،من خودم خیلی شاکی شدم که چرا این موضوع از قبل با من در میون گذاشته نشده بود،خلاصه من و این اقای واسطه(
![Whistling :-" :-"](/forum/styles/yahmas/smiles/whistling.gif)
) رفتیم پیش کسی که منبع این خبر بود،
اون زمان (اردیبهشت بود فک کنم) تنها هدفشون از برگزاری این مسابقه این بود که مدتی قبل تر مسابقه ای تو یکی از شهرای استان زنجان برگزار شده بود و مسولین اینجا نمیخواستن که کسی جاشونو تو اداره ی کل پر کنه،
من همون موقع پرسیدم که ما داریم رو چه کسی یا سازمانی حساب باز میکنیم؟فردا نیایم و به همه اعلام کنیم و کلی ثبت نامی هم داشته باشیم و بعدش بگیم ببخشید نشد!
گفتم اموزش پرورش حمایتمون میکنه؟گفت نه،گفتم مدرسه؟گفت نه،گفتم پس ما پشتمون به چی گرمه که میخوایم یه مسابقه ی کشوری برگزار کنیم،گفت به هیچکس،شما به من وصلید،پرسیدم و شما از کجا تغذیه میشید؟گفت از گروه اموزشیِ ریاضی استان!
خلاصه کلی ما طرح دادیم برای مسابقه و طرح نهایی رو تا جایی که من میدونم مدیر کل هم خونده بود،یادمه به زمان امتحانات افتاده بود،و هیچ کس قبول پوستر نمیکرد،هیچ پولی هم برای اینجور کارا به ما داده نشد،و بهم گفتن که یه پوستر علی الحساب هم که شده طراحی کنید تا بتونیم بودجه شو بگیریم،نه چیزی از گرافیک بلد بودم و نه حتی به فتوشاپ اشنا بودم،خلاصه یه پوستر هم برا اینکارشون درست کردیم،
بماند که بعد ها من خودم این پوستر رو کجا دیدم،یه مدت از این اقا من اونقدری ناراحت بودم که حتی اگه میدیدمش هم حرفی باهاش نمیزدم،خلاصه یه روز خودش زبون باز کرد گفت من پیگیرما،منم دیگه تقریبا هرچی از دهنم در اومد رو گفتم،گفتام اینجوری پیگیر بودی؟پیگیر بودذی که نسخه اصلی طرح و پوستر رو من خودم فلان جا دیدم؟خلاصه این اقا تازه فهمیده بود یه من ماست چقد کره داره،رفته بود و پوستر رو از اونجا برداشته بود و برده بود به مسولش داده بود،
یه هفته نگذشته بود که یه اس ام اس از دوستم دریافت کردم که فلانی شمارتو میخواست،ندادم،اما قرار شد بهت بگم که فردا بری اموزش و پرورش،گفتم با کی؟گفت با من،خلاصه هر کدوم میخواستینم شونه خالی کنیم(حق هم داشتیم) اما خب فردا هردومون رفتیم اموزش و پرورش و نتیجه اش شد ین دو تا عکس:
و
این خبر ها رو من خودم ندیدم و بعد از دو سه هفته یکی از دوستان گفت که مسابقه چی شد؟گفتم هیچی،گفت خبرش تو سایت بود،گفتم کدوم سایت و ... این شد که فهمیدم بله،خبرش رو هم ابلاغ کردن،
اما اصل ماجرا چی بود،و اون روز چه اتفاقی تو اون اتاق برای ما افتاد،قرار شد تا اخر هفته به من خبر قطعیه برگزاری مسابقه رو بدم تا من بتونم تیم اجرایی رو تشکیل بدم و مرحله ی نهایی مسابقه رو تو نیمه ی اول شهریو.ر برگزار کنیم،
که هنوز هم خبری در این مورد به دست من نرسیده،
ما تو دو صفحه ی تایپ شده،چکیده ی مسابقه رو به اموزش پرورش دادیم،اما بازم تو یکی از متن همین عکسای بالا نوشته شده که مسابقه برای پیش دانشگاهی هاست،اولا که برای کل عزیزان مقطع متوسطه بود،ثانیا تا جایی که من میدونم یه چند سالی هست که نظام اموزش تغییر کرده و چیزی رو من تو این نظام به اسم پیش دانشگاهی نمیشناسم،حالا یا اطلاعات من غلطه،یا اینا اصحاب کهف هستن!
ما حتی یه جلسه ی دیگه بعد از اونی که تو عکس میبینین،برای براورد بودجه تشکیل دادیم،کلی هم بهمون فشار اوردن که با خداقل بودجه ی ممکن مسابقه برگزار بشه،
از ادامه ی ماجرا دیگه منم خبری ندارم،نمیدونم بودجه ای رو که گرفتن رو چیکار کردن،احتمالا دادن قوطی رنگ خریدن و مدارس رو که رو به خرابی هستن رو یه رنگ کردن که بگن مدارس ما سالمه و ما نیازی به بودجه ی نوسازی مدارس نداریم:- خودشیرینی های رئیس اموزش پرورش پیش مدیر کل!