اشعار یک افسرده

  • شروع کننده موضوع
  • #21

black spider

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
385
امتیاز
2,187
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
Anesthesia
پاسخ : اشعار یک افسرده

از اونجا ک چشمه ی شعر اینجانب خشکیده بود و رفتم با پارچ پرش کردم، شعره اینجوری شد دیگ :-" :D پیشرفت میکنم حالا :-"



«در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی»

دیده ی دل چو کند کــــــــور سیاهیّ فریب دیـدگان نیـست دگر در پی دیدار کسی

خنجر کــام چو برپـــای کند خون جگر آدمی نــاسپرد گــوش به گفتــار کسی

در زمیــنی که در آن عــشق ندارد معنی این نشاید ک شدن عاشق و بیمار کسی

هر طبیــبی که رسد عرضه کند دارویــی مخور ای دل تو فریــب دل بیمـــار کسی

هر کسی گفت:شدم یار تو من،دشمن بود حرمتی نیست به یاران،نشوم یار کسی

ســاغیا جـــام مرا زان می نــابت پر کن که جز آن مــاه نباشم پی دیدار کسی
 
بالا