بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

[novanda]

ممکن برای خیلیا این مشکل بوجود اومده باشه که تو یه دوره ی زمانی ای بخصوص نزدیک و خوددوران امتحانات شدیدا بیحوصله میشن و حتی براشون مهم هم نیست که چه جوری امتحان میدن فقط میخوان ول بگردن به امون خدا
تا حالا براتون این مشکل پیش اومده ؟

خب یه سری از دلایل کلیش میتونه «انتخاب زمان نامناسب برای مطـالعه » و یا «نداشتن نظــم در نوع و ساعت مطالعه »ـسا . ما اینا یه سری دلایل کلی برای کسایی که انگیزه دارن .

اما بعضی بندگان خدا[nb]مثه خودم [/nb] هستن که دچار یک بیحوصلگی مزمن شدن .
این بیحوصلگی مزمن ینی اینا ن درس میخونن نه براشون مهمـه که امتحان رو چیکار کنن. اول این قضیه خیلی فـان و عــالــی میاد حتی اما بعد از یه مدت فرد بیمار متوحه میشه که قراره کنکور بده و صد تا کار دیگه کنه . پس باید از الان به درمــان فکر کنه !

یکی از این بیماران مشتاق به درمان با کمی گشت زدن راهی یافت بدانگونه که :
« گاهى اوقات از مكان‏هاى استثنايى و هيجان‏انگيز استفاده كنيد تا مطلبى كه مطالعه مى‏كنيد همراه آن خاطره در ذهن شما ماندگار شود؛ مثلاً در يك شب بارانى با يك چتر و يك چراغ قوه زير باران رويد و مطلب را مطالعه كنيد و يا در يك مكان تاريخى و قديمى به تفكر و مطالعه در مورد مطلب مورد علاقه خود بپردازيد.
یا
در مكان مطالعه شما راهى براى خيره شدن به دور دست وجود داشته باشد؛ چرا كه توقف در مطالعه و چشم دوختن به بى‏نهايت در افزايش كارآيى مطالعه بسيار سودمند است. حداقل گاه گاهى به سقف اتاق خيره شويد! »

[nb]این منم زمانی که بعد قرنی درس میخونم [/nb]

این راه خوب بود و جواب داد ولی نمیشه هر وقت که قراره درس بخونی بری رو تراس خونتون یا حموم یا زیر درخت [nb]میبینید که روش انجام شده است و اثراتشم گزیدگی حیواناته [/nb]

پس چه راهی رو پیشنهاد میکنید

حالا نوبت شماست که به من/ما راه حل بدید !

 

[hony moon]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

خب من كلا هدف دارم و انگيزم برا رسيدن ب اون هدف خيلي زياده تلاشم ميكنم اما بعضي چيزا انگيزمو ميگيره
ميرم ازمون ميدم ميام نتيجه نميده
يا مثلا اسم نفرات برتر رو تو مجله ميخونم تفاوتمو باهاشون ميبينم انگيزم نابود ميشه
موندم چكار كنم بعد بي حوصله ميشم
اصلا نميتونم با دل و جون كارمو انجام بدم
يكي منو راهنمايي كنه

 

[منتقد]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

خب من كلا هدف دارم و انگيزم برا رسيدن ب اون هدف خيلي زياده تلاشم ميكنم اما بعضي چيزا انگيزمو ميگيره
ميرم ازمون ميدم ميام نتيجه نميده
يا مثلا اسم نفرات برتر رو تو مجله ميخونم تفاوتمو باهاشون ميبينم انگيزم نابود ميشه
موندم چكار كنم بعد بي حوصله ميشم
اصلا نميتونم با دل و جون كارمو انجام بدم
يكي منو راهنمايي كنه

از این قبیل اختلالات رو تقریبا میشه توی دسته ی ناکامی قرار داد
وقتی به اینجا میرسید 5 تا مسیر جداگانه روبروتون هست
میتونید با جدیت تلاش کنید و مانع رو کم کم از سر راه بردارید
میتونید اون رو دور بزنید(که البته توی این مشکلی که شما دارید راه دور زدنی وجود نداره)
میتونید بخاطر این ناکامیتون دچتر دلسردی و پرخاش بشید و خب خودتون رو به صورت کاذب تخلیه کنید(که باز هم از هدف دورتون میکنه)
میتونید یک هدف دیگه جایگزین این هدفتون بکنید(با توجه به توانمندی هایی که دارید راه دیگه ای رو انتخاب کنید)
و در آخر میتونید به کار های متفرقه بپردازید و خودتون رو گول بزنید(این یک مورد کلا منتفی هست)
......
چیزایی که عرض کردم اصول روانشناسی هست...اینارو همه رو برای یک دلیل گفتم...اینکه شما مطمئن بشید اول که آیا هدفتون درسته و با توانمندی هاتون متناسبه...اگر هست باید برید مرحله بعد و بگردید دنبال ریشه ی این مشکلات که اون هم بحثش جداست و بعد از جوابتون عرض میکنم
اگر هم متناسب نیست تواناییتون با هدفتون که پیشنهاد میکنم یا هدف رو تغییر بدید یا انتظاراتتون رو بیارید پایین

 

[baseri]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

از این قبیل اختلالات رو تقریبا میشه توی دسته ی ناکامی قرار داد
وقتی به اینجا میرسید 5 تا مسیر جداگانه روبروتون هست
میتونید با جدیت تلاش کنید و مانع رو کم کم از سر راه بردارید
میتونید اون رو دور بزنید(که البته توی این مشکلی که شما دارید راه دور زدنی وجود نداره)
میتونید بخاطر این ناکامیتون دچتر دلسردی و پرخاش بشید و خب خودتون رو به صورت کاذب تخلیه کنید(که باز هم از هدف دورتون میکنه)
میتونید یک هدف دیگه جایگزین این هدفتون بکنید(با توجه به توانمندی هایی که دارید راه دیگه ای رو انتخاب کنید)
و در آخر میتونید به کار های متفرقه بپردازید و خودتون رو گول بزنید(این یک مورد کلا منتفی هست)
......
چیزایی که عرض کردم اصول روانشناسی هست...اینارو همه رو برای یک دلیل گفتم...اینکه شما مطمئن بشید اول که آیا هدفتون درسته و با توانمندی هاتون متناسبه...اگر هست باید برید مرحله بعد و بگردید دنبال ریشه ی این مشکلات که اون هم بحثش جداست و بعد از جوابتون عرض میکنم
اگر هم متناسب نیست تواناییتون با هدفتون که پیشنهاد میکنم یا هدف رو تغییر بدید یا انتظاراتتون رو بیارید پایین

این چیزایی که شما گفتی کاملا درسته , ولی خب یه موقعایی آدم اینقدر سردرگم میشه که هدفشو هم گم میکنه !

میشه در مورد این پنج راهی که گفتی , توضیح بدی که چجوری میشه اینکار ها رو کرد , یا مثال بزنی؟

 

[منتقد]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

این چیزایی که شما گفتی کاملا درسته , ولی خب یه موقعایی آدم اینقدر سردرگم میشه که هدفشو هم گم میکنه !

میشه در مورد این پنج راهی که گفتی , توضیح بدی که چجوری میشه اینکار ها رو کرد , یا مثال بزنی؟

بله چرا نشه
تلاش برای هدق یعنی همون مورد اول که مشخصه...
مورد دوم: فرض کنید توی راه مدرسه کسی مزاحم شما میشه...شما میتونید باهاش درگیر بشید و میتونید مورد 2 رو انجام بدید و از یک راه دیگه برید(این مورد در کمتر از 30 درصد مواقع جواب میده ولی خب جز راه ها هست)
مورد سوم: بعضی ها مثلا همین هنگام مطالعه...با یک درسی که یا دوستش ندارن یا درکش واسشون سخته مواجه میشن و نمیتونن اون رو خوب انجام بدن خودشون رو با کار هایی از قبیل بد و بیراه گفتن به اون دبیر یا پاره کردن برگه ها یا خیلی ساده ترش حس تنفر نسبت به افراد اطرافشون نشون میدن...همه هم تجربه کردن اینو
مورد چهارم: یک مثال خیلی خیلی واضح و ملموس اینه که یک انسان کوتاه قد رو حساب کنید....جز در موارد خیلی خاص نمیتونه توی والیبال کسی باشه که مثلا آبشار میزنه....ولی اگر هدفشو عوض کنه و بره پاسور از خیلیا بهتر انجام وظیفه میکنه
مورد پنجم: بعضی از دوستان خودمون رو میبینیم که چون مثلا توی درس موفق نیستن میرن و دنبال کار های جانبی میگردن و خودشون رو اون تو نشون میدن...مثال خیلی بدش کسایی که طرف دوستی های مسخره میرن یا طرف اعتیاد...مثال کمرنگشم کسی که میره دنبال مثلا بازی های کامپیوتری در حد افراطی و برای اینکه خودشون رو راضی کنن که یک تخصص دارن(البته کسایی هم هستن که از سر علاقه میرن طرف مثلا بازی و قضیشون فرق داره)
.....
مثال هایی که عرض کردم خیلی سطحی بودن چون واقعا الان وقت فکر کردن نداشتم
در ضمن اینا فقط یک مثال بودن و در همه ی موضوعات میشه مثال پیدا کرد براشون

 

[ســایــنـا]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

من الان در اوج سردرگمیم چی کارکنم وقتی با انرژی میخونموبایه عالمه امید میرم سرجلسه آزمون اما وقتی نتیجه رو میبینم چنان زمین میخورم که حال روحی تا حداقل دوروز وحشتناکه
وتوی این نوشته های شمامن مورداولو انتخاب میکنم(مسلما)حالا به من بگید توی این فرصت کم امتحانا و اهمیت نهایی چه خاکی برسرم بریزم تا دچاراینگونه اختلالات روانی مزمنه ......نشمو زودی به نتیجه ی خوب برسم ونهاییمو ازدست ندم(حس میکنم بایک دکتر صحبت میکنم )؟؟؟؟؟؟

 

[hony moon]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

از این قبیل اختلالات رو تقریبا میشه توی دسته ی ناکامی قرار داد
وقتی به اینجا میرسید 5 تا مسیر جداگانه روبروتون هست
میتونید با جدیت تلاش کنید و مانع رو کم کم از سر راه بردارید
میتونید اون رو دور بزنید(که البته توی این مشکلی که شما دارید راه دور زدنی وجود نداره)
میتونید بخاطر این ناکامیتون دچتر دلسردی و پرخاش بشید و خب خودتون رو به صورت کاذب تخلیه کنید(که باز هم از هدف دورتون میکنه)
میتونید یک هدف دیگه جایگزین این هدفتون بکنید(با توجه به توانمندی هایی که دارید راه دیگه ای رو انتخاب کنید)
و در آخر میتونید به کار های متفرقه بپردازید و خودتون رو گول بزنید(این یک مورد کلا منتفی هست)
......
چیزایی که عرض کردم اصول روانشناسی هست...اینارو همه رو برای یک دلیل گفتم...اینکه شما مطمئن بشید اول که آیا هدفتون درسته و با توانمندی هاتون متناسبه...اگر هست باید برید مرحله بعد و بگردید دنبال ریشه ی این مشکلات که اون هم بحثش جداست و بعد از جوابتون عرض میکنم
اگر هم متناسب نیست تواناییتون با هدفتون که پیشنهاد میکنم یا هدف رو تغییر بدید یا انتظاراتتون رو بیارید پایین

اول سلام
دوم اينكه بابت راهنمايي تون ممنونم
و اما سوم
اينكه من مطمئنم كه تواناي هام با هدفي ك انتخاب كردم متناسبه
رشته تحصيليمو دوست دارم و مطمئنم كه هيچ چيزي جز تجربي رو نميتونم تحمل كنم
خب تو زندگي هر كسي يسري مشكلات هس همونطور ك تو زندگي من هست و باعث شده نتونم اون چيزي كه واقعا هستم رو نشون بدم
نميدونم الان ك ميگم مشكل شما يا دوستان چ فكري ميكنن ولي نميتونم مشكلات رو بگم
اما ازين حرفا گذشته دارم دنبال راهي ميگردم كه نذارم اين مشكلات منو از هدفم دور كنه
حالا بازم اقاي دكتر ميشه چن تا توصيه روان شناسي بكنين ك من بتونم راه حل رو پيدا كنم؟
بازم ممنونم

 

[منتقد]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

اول سلام
دوم اينكه بابت راهنمايي تون ممنونم
و اما سوم
اينكه من مطمئنم كه تواناي هام با هدفي ك انتخاب كردم متناسبه
رشته تحصيليمو دوست دارم و مطمئنم كه هيچ چيزي جز تجربي رو نميتونم تحمل كنم
خب تو زندگي هر كسي يسري مشكلات هس همونطور ك تو زندگي من هست و باعث شده نتونم اون چيزي كه واقعا هستم رو نشون بدم
نميدونم الان ك ميگم مشكل شما يا دوستان چ فكري ميكنن ولي نميتونم مشكلات رو بگم
اما ازين حرفا گذشته دارم دنبال راهي ميگردم كه نذارم اين مشكلات منو از هدفم دور كنه
حالا بازم اقاي دكتر ميشه چن تا توصيه روان شناسي بكنين ك من بتونم راه حل رو پيدا كنم؟
بازم ممنونم

اولا که خواهش میکنم وظیفس
دوما اینکه من دکتر نیستم :)
و اینکه عرض کنم توصیه روانشناسی با توجه به سوالات مطرح میشه
من نمیدونم الان راجع به چی باید بتون بگم
شما بپرسید سعی میکنم جوابشو پیدا کنم

 

[منتقد]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

من الان در اوج سردرگمیم چی کارکنم وقتی با انرژی میخونموبایه عالمه امید میرم سرجلسه آزمون اما وقتی نتیجه رو میبینم چنان زمین میخورم که حال روحی تا حداقل دوروز وحشتناکه
وتوی این نوشته های شمامن مورداولو انتخاب میکنم(مسلما)حالا به من بگید توی این فرصت کم امتحانا و اهمیت نهایی چه خاکی برسرم بریزم تا دچاراینگونه اختلالات روانی مزمنه ......نشمو زودی به نتیجه ی خوب برسم ونهاییمو ازدست ندم(حس میکنم بایک دکتر صحبت میکنم )؟؟؟؟؟؟

من به عنوان مثال خودمو عرض میکنم
چند وقتی دچار همین مشکل بودم ... علتای جانبی زیاد داشت...ولی دیدم یک مشکل خیلی بزرگه این وسط
من اونقدری که نیاز بود توان نمیذاشتم....وقتی هم که همه توانمو میذاشتم به زحمت ها و کوشش های گذشته ای که انجام نداده بودم فکر نمیکردم...
همه چیز تلاش لحظه ای نیست
فکر نمیکنید یکی از علت هایی که موفق نمیشید پایه ضعیف گذشته باشه؟
من اینو که میگم به عنوان موش آزمایشگاهی خودمو توی 6 تا آرمون تست کردم سال دوم
من توی دروسی مثه عربی که پایم فوق العاده قوی بود نمیخوندم و تراز خوبی نداشتم....وقتی یک ماه خوندم دیگه زیر 100 نیمد توی سه تا آزمون
ولی بر عکس درسی مثه فیزیک
با اینکه یک ماه خیلی خوندم باز هم هیچ اتفاقی نیفتاد و نموادر پیشرفتم یک نموادر سینوسی بود که عدم رشدو نشون میداد
........
این که عرض کردم یک دلیل هست و دلایل دیگه ای هم داره
و اینو که گفتم خودم تست کردم و بخاطر تستش کلی از درسا عقب افتادم

 

[baseri]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

من به عنوان مثال خودمو عرض میکنم
چند وقتی دچار همین مشکل بودم ... علتای جانبی زیاد داشت...ولی دیدم یک مشکل خیلی بزرگه این وسط
من اونقدری که نیاز بود توان نمیذاشتم....وقتی هم که همه توانمو میذاشتم به زحمت ها و کوشش های گذشته ای که انجام نداده بودم فکر نمیکردم...
همه چیز تلاش لحظه ای نیست
فکر نمیکنید یکی از علت هایی که موفق نمیشید پایه ضعیف گذشته باشه؟
من اینو که میگم به عنوان موش آزمایشگاهی خودمو توی 6 تا آرمون تست کردم سال دوم
من توی دروسی مثه عربی که پایم فوق العاده قوی بود نمیخوندم و تراز خوبی نداشتم....وقتی یک ماه خوندم دیگه زیر 100 نیمد توی سه تا آزمون
ولی بر عکس درسی مثه فیزیک
با اینکه یک ماه خیلی خوندم باز هم هیچ اتفاقی نیفتاد و نموادر پیشرفتم یک نموادر سینوسی بود که عدم رشدو نشون میداد
........
این که عرض کردم یک دلیل هست و دلایل دیگه ای هم داره
و اینو که گفتم خودم تست کردم و بخاطر تستش کلی از درسا عقب افتادم

ممکنه این باشه , ولی وقتی موردی در مورد ریاضی و فیزیک پیش میاد , و شرایطی باشه که پایه ت قوی باشه و مطمئن باشی کامل میشی؟ ولی حالا یا بی دقتی کردی یا هر چیز دیگه , این دلیلش چی میتونه باشه؟

 

[hony moon]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

اولا که خواهش میکنم وظیفس
دوما اینکه من دکتر نیستم :)
و اینکه عرض کنم توصیه روانشناسی با توجه به سوالات مطرح میشه
من نمیدونم الان راجع به چی باید بتون بگم
شما بپرسید سعی میکنم جوابشو پیدا کنم

بازم اول سلام
دوم ممنون
سوم اينا وظيفه نيس لطفه
چهارم اينكه
ضعف داشتن تو پايه؟
والا چي بگم
شايد واسه ي درسي مثل شيمي
بايد اينجور بگم ك دوم رو نه خوب بهم درس دادن نه گذاشتن درست بخونمش
اومدم سوم هم با ي دبير سرد و بي روحي مواجه شدم ك خودشو هم زورش مياد تكون بده
بعد الان افتضاح شدم توش
زيست هم سال دوم رو خوب و مفهومي خوندم و درصداي خوبي داشتم ولي امسال با وجوداينكه خيلي ميخونم نتيجه نميگيرم
واقعا حرصم سر زيست درومده
تو درسي مثل عربي ميدونم ك اگه ازش تمرين زياد حل كنم خوب ميشه اما ازش بدم مياد
و تو درسي مثل رياضي و فيزيك مشكلي ندارم اگه تمرين كار كنم تست بزنم برام جواب ميده
بقيه درساهم مشكلي باهاشون ندارم
حالا اگه ميشه بگين من چكار كنم ك بتونم درسايي ك ضعيفم رو قوي كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بازم ممنونم

 

[novanda]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

خيلي ممنون ك داريد با موضوع تاپيك پست ميديد!!

 

[maedeh.m]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

من کلا با درسای حفظی میونه خوبی ندارم،
در نتیجه شب امتحان اینا حوصله خوندن ندارم،
یه هندزفری میذارم تو گوشم موزیک گوش میدم و درس میخونم.
بعضی وقت ها هم به خودم جایزه میدم.
مثلا اول یه رمان پرکشش رو می خونم بعد یه فصل از کتاب درسی رو میخونم، بعد به خودم جایزه میدم یه فصل از رمان رو میخونم، و همین طور ادامه میدم تا بالاخره یکیشون تموم بشه!

 

[بهار1998]

پاسخ : بــی حـوصـلگــی مــزمــــن

اخه شمابگید.وقتی ادم ازهمه ی کاراش میزنه ومیشینه فقط درس میخونه واونوقت انتظارداره نتیجشوببینه بعدکه نتیجه میادتااصلاباائنی که فکرمیکرده کلی فرق داره حق نداره بی حوصلگی بیادسراغش؟؟؟وقتی یه معلمی باادم لج میکنه الکی الکی بهت بدوبیرامیگه حق نداره بی حوصله بشه ودرس اون معلمه رونخونه؟؟؟ [-(