• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

پر دغدغه ترین سوال فلسفی زندگی شما

از لحاظ فلسفه اروپایی به خصوص نیچه چیزی به نام خوبی و بدی وجود نداره هر دو این ها نسبی ان و با گذر زمان دستخوش تغییر میشن در یک جامعه ممکنه در دوره ای پا دراز کردن جلو بزرگتر بی ادبی باشه و در دوره ای در همون جامعه نباشه
بستگی به هنجار هایی داره که اون جامعه بر اساس فرهنگ خودش تعریف میکنه......
کتاب چنین گفت زرتشت میتونه بهت کمک بیشتری کنه
وقتی از خوب و بد حرف میزنیم کم پیش میاد درباره هنجار ها و آداب صحبت کنیم. بحث رو ببرید سمت جرم و قانون ببینید جوابی دارید؟
 
خب ببین بحث واقعا گسترده اس و در فضا مجازی نمیشه خیلی بهش پرداخت
ولی اصولا تعاریفی که ما خودمون از بدی و خوبی ارائه میدیم جرم و جنایت رو هم شامل میشه و این بستگی به دستگاه قضایی اون جامعه داره
و مجازات برا جرائم يکسان در کشور های مختلف متفاوته.و قانون یک کشور تعیین کننده این مسئله هست.....
من یک انسان آزاد و مستقل هستم. چه دلیلی داره که کسی برام قانون مشخص کنه و من طبق اونا عمل کنم؟
 
هدف از خلقت ما چیه تو این اوضاع؟
 
وقتی شما توی یک جامعه زندگی میکنی باید قواعد و قوانین رو که اون جامعه برات تعریف میکنه بپذیری وگرنه عضو اون نیستی این ی چیز بدیهی هستش و جزو قوانین پایه جامعه شناسیه
اصلا موضوع بدیهی ای نیست و باید براش دلیل بیارید. تنها موضوع بدیهی اینه که من آزاد و مستقلم. پایبندی به قوانینی که دلم نمیخواد، آزادیمو نقض میکنه، چرا باید بپذیرم؟
 
اصلا موضوع بدیهی ای نیست و باید براش دلیل بیارید. تنها موضوع بدیهی اینه که من آزاد و مستقلم. پایبندی به قوانینی که دلم نمیخواد، آزادیمو نقض میکنه، چرا باید بپذیرم؟
موافقم
تفکر آنارشیستی منطقی تره کلا
باز این بر میگرده به لزوم؟ رعایت اخلاق
بعد باز بر میگرده به همون مرز خوب بعد و تعیین موقیعت اخلاق
که اینبار نمیشه راجع بهش نسبی و شخصی تصمیم گرفت چون ریشه اش قانون بوده و باید یه منطق جمعی روش حاکم باشه
 
قبلا تاپیک نسبتا خوبی در این زمینه داشتیم که پیشنهاد میکنم یه نگاه بندازید. البته شاید بحث به بهترین شکل هم پیش نرفته باشه ولی باز خوبه (از اینجا که قطعا بهتره)
https://www.sampadia.com/forum/threads/113165/
 
Collection sometimes proved very helpful and can give you surprises. It is too good that you have this collection. And thank you for sharing with us. Here is a website for you to have the best floor like Olympia tiles this floor is really easy to maintain and can be enjoyed for a long time. You have no need to make a proper routine to maintain the beauty of this floor. Just clean it with a mop. You can also try a wet floor sometimes. Hope you will like this floor if not then you can see some other floors according to your choice by simply visiting the squarefootflooring.com /
 
سوال من اینه که چرا اگه زندگی با وجود همه ی تلاش های ما شبیه تقلا کردنه باید ادامه داد؟با این که خدا گفته زندگی لهو و لعبه و ای حرفا
 
چرا انسان همیشه با وجود آگاهی کار اشتباه را انجام میدهد!؟
 
دوستان
برای اینکه بتوانیم به سوالات کوچک و بزرگ خودتان جوابی پیدا کنید بایستی از علوم ریاضی و فیزیک کمک بگیرید چون همه جای عالم 2+2=4 میشود ولی درباره اخلاقیات به اندازه مردم جهان نظر وجود دارد که باعث تعدد ادیان و دور شدن از خدای متعالی میشود
بهتر است موارد اشتراکی اخلاقی و .... در کل ادیان و کشورها را در نظر بگیرید و آنگاه شما منبعی دارید که از روی آن میتوانید تفاوت‌ها را در موارد خاص پیدا کنید و به تفکرات و نتایج در ذهنتان نظم ببخشید
 
شاید بزرگترین نیست ولی
آنچه انجام میدهم و میسازم آیا باید بهتر از خودم باشه؟
در فیلم استیو جابز تقابل استیو جابز و استیو وازینیاک ( کسی که اولین کامپیوتر شخصی درست کرد و بعدش استیو جابز این اختراع صنعتی کرد) در همین مسئله است. آیا باید آدم بهتری باشیم یا چیز بهتری حتی بهتر از شخصیت خودمون تولید کنیم؟
آیا یک زندگی ساده و کوچک داشته باشم یا انسانی بزرگ و سراسر عجایب؟
و اینکه چطور میشه خدا را دوست داشت؟
 
از لحاظ فلسفه اروپایی به خصوص نیچه چیزی به نام خوبی و بدی وجود نداره هر دو این ها نسبی ان و با گذر زمان دستخوش تغییر میشن در یک جامعه ممکنه در دوره ای پا دراز کردن جلو بزرگتر بی ادبی باشه و در دوره ای در همون جامعه نباشه
بستگی به هنجار هایی داره که اون جامعه بر اساس فرهنگ خودش تعریف میکنه......
کتاب چنین گفت زرتشت میتونه بهت کمک بیشتری کنه
فلسفه‌ی اروپا فقط نیچه نیست؛ اتفاقاً فلسفه‌ی اخلاق نیچه به شدت فردگرایانه است و حتی استفاده‌ی ابزاری از انسان‌ها به اسم مفهومی مثل «ابر انسان» هم مجاز می‌شه. بحث هنجارها و سنت‌های جامعه رو هم خیلی مرتبط نمی‌شه دونست با این سوال که «چه چیز خوب است و چه چیز بد»؛ چون نهایتاً به نسبی‌گرایی می‌رسه. چیزی که نسبیه صرفاً نحوه‌ی اعمال معیارهای کلی و غیر نسبیِ اخلاق بر مصادیق هست که به خاطر آگاهی جمعی دوران‌های مختلف تغییر می‌کنه. مثلاً اگه کانت با فلسفه‌ی اخلاق وظیفه‌گرایانه‌ش سیاه‌پوستان رو همچنان برده می‌دونست و مشکل اخلاقی‌ای با این موضوع نداشت، به خاطر این بود که واژه‌ی انسان رو اصلاً براشون به کار نمی‌برد! اما امروزه اگر با همون وظیفه‌گرایی بخوایم در این مورد قضاوت کنیم، دیگه برده‌داری رو مجاز نمی‌دونیم؛ چون سیاه‌پوستان هم انسان هستن. همین قضیه رو می‌شه به حقوق دگرباشان، حیوانات و غیره هم تعمیم داد؛ معیار تغییر نمی‌کنه یا حداقل «نسبی» نمی‌شه. صرفاً مصادیق هستن که با پیشرفت مواردی مثل علوم تجربی به شکل دیگه‌ای مورد قضاوت قرار می‌گیرن.
 
ببین وقتی اگاهی جمعی به قول تو تغییر میکنه پس اون مصادیق و معیار هایی که بر پایه اون ساخته شدند هم تغییر میکنه....درسته؟
نه معیار تغییر نکرده؛ معیار مثلاً همچنان وظیفه‌گرایی کانتی می‌تونه باشه. مصداق هم خب همون قضاوت در مورد موضوعاتی مثل حقوق انسان‌های رنگین پوست هست؛ منظورتون رو نفهمیدم از «مصداق ساخته شده» و «تغییر کردن مصادیق». به نظرم صرفاً شاید با مصادیق جدیدی روبرو بشیم [مثلاً اخلاق هوش مصنوعی که قبلاً اصلاً مطرح نبود] ولی مصادیق پیشین همون‌هایی هستن که بودن و صرفاً قضاوت ما به خاطر علوم تجربی و دیگر موارد مربوط که معیار اصلی نیستن تغییر می‌کنن.
آگاهی هم از کجا منشا میگیره؟ از خود انسان از درک اون از تعقلش درباره مسایل از پیشرفت علم که باعث آگاهی فرد و در نتیجه آگاهی جمع خواهد شد.
ببینید من منظورم از آگاهی جمعی بیشتر همون «علم تجربی» و مواردی هستن که واقعاً معرفت محسوب می‌شن؛ نه سنت‌ها و هنجارهای اجتماعی که آداب و رسوم و عقاید جوامع مختلف رو شامل بشه.
این که ما چگونه به اون اگاهی دست پیدا کنیم و چه تاثیر در ما داشته باشه خیلی مهمه
بله خیلی مهمه؛ به همین خاطر گفتم کاری با آداب و رسوم ندارم؛ صرفاً چیزی مثل علم تجربی مد نظرمه.
ایا واقعا میشه به آگاهی که توسط خودمون شکل گرفته توسط عقلی که خودش اشتباه میکنه اعتماد کرد
این درسته که ادراک انسانی خطا داره و علم یقینی نداریم، اما شما از این جمله می‌خواید به چه چیزی برسید؟ این‌که تمام شواهد و ادراک‌های ما می‌تونن توهم باشن؟ خب باید بگم بله، این امکان هم هست. شکاکیت افراطی هم خیلی رو این موضوع تأکید می‌کنه؛ ولی یک نکته‌ی دیگه هم هست که فراموش می‌شه: ادراک حسی خودش رو تصحیح می‌کنه؛ یا به عبارت دیگه، ادراکات حسی «خود تصحیح‌گر»‌ان. علم تجربی ابطال‌پذیره و با گذر زمان نقص‌‌های نظری‌ش رو تصحیح می‌کنه؛ برخلاف نظام‌های فکری دیگه که خودشون رو مطلقاً درست می‌دونن، مثل ادیان. از طرفی استنتاج بهترین تبیین هم راه خوبی هست تا باهاش آزمایش‌های ذهنی مثل «مغز در خمره» و «دنیای ماتریکسی» رو رد کنیم.
منظور من از نسبی بودن اینه که به عنوان مثال توی همین اخلاق وظیفه‌گرایانه میگن وقتی ی چیزی بده صرفا بد هست مهم نیست اون عمل یا رفتار نتیجه خوبی داشته باشه یا نه کشتن ی انسان صرفا ی امر ناپسند هستش اما برخورد ی فرد با اخلاق وظیفه‌گرایانه در برابر این امر با مسلمانی که در میدان جنگ ی کافر رو میکشه فرق داره هر دو امر کشتن هستند اما اگاهی اون ها آموزه های جامعه و دینشون یا هرچیزی که در افکارشون تاثیر داشته باعث میشه رفتار متفاوتی از خودشون بروز بدن.........
جسارتاً متوجه نشدم که کشته شدن کافران چه ربطی به معیار «وظیفه» داره. مسلمانان که به اخلاق کانتی باور ندارن؛ یک اخلاق دینی هست که معرفت‌شناسی خودش رو داره و با توسل به آیات قرآن می‌شه کشتن کافران و مرتدان رو به عنوان یک وظیفه درآورد. هر وظیفه‌ای از نوع اخلاقی نیست؛ هر وظیفه‌ی اخلاقی هم کانتی نیست.
و این امر یکسان در نظر یکی بد و در نظر فرد دیگه خوب باشه.
همین بینش دقیقاً ایراد داره: این‌که همه‌چیز رو صرفاً برداشت و پرسپکتیو افراد بدونیم؛ بین علم و شبه‌علم تفاوتی قائل نشیم؛ یک هرمنوتیک بی‌قاعده رو قبول داشته باشیم تا بتونیم از متون صریح برداشت‌های بی‌ربط کنیم؛ این نسبی‌گرایی معرفتی رو وارد اخلاق کنیم و نسبی‌گرای اخلاقی بشیم. اگر چنین باشه، ما دیگه از لحاظ معرفتی حق قضاوت نداریم. تجاوزها و جنایاتی که صورت می‌گیره همه به خاطر بینش خاص افراد هست و ما هم با نسبی‌گرایی نمی‌تونیم اون‌ها رو قضاوت کنیم؛ چون معیار ثابتی اصلاً نداریم.
 
بزرگترین سوال فلسفی من ک ذهنمو بعضی مواقع ب شدت مشغول میکنه اینک : خدا خالق تموم انسانهاست ، درست...خودش چطور بوجود اومده؟؟از عدم؟؟
 
نمیدونم اینها هم سوالات فلسفی حساب میشوند یا نه ولی به هرحال:
1. مگه خدا از اول نبود و دانای همه چیز نیست ؟ پس میدونه که سرنوشت ما چیه در نتیجه زمان هیچ معنی نداره یعنی ما در این لحظه که الانیم در سرنوشت و آخرتمون هستیم؟ و اینکه خب یعنی ما تلاش کننده تو زندگیم نیستیم ما فقط انتخاب کننده ایم که از بین مثلا 4 تا سرنوشتی که ممکنه داشته باشیم کدومو انتخاب کنیم؟
2.چرا خدا اشخاص معروفی که منکر وجودش شدن را به فلاکت در میاره ولی اشخاص عادی که منکر میشن هیچ بلایی سرشون نمیاد یا فلاکت کمتری براشون اتفاق میافته؟
3.عشق در زیست شناسی و این موضوعات فقط ترشح یک سری هورمون هست پس چرا عشق یه چیز والا عنوان شده؟
4.پیامبر اکرم(ص) که از اول پیامبر نبوده و بزرگ نبوده پس ممکنه توی کودکیش یه سری خطاهایی کرده باشه پس چگونه معصومه؟یعنی توبه کرده و معصوم شده؟
 
2.چرا خدا اشخاص معروفی که منکر وجودش شدن را به فلاکت در میاره ولی اشخاص عادی که منکر میشن هیچ بلایی سرشون نمیاد یا فلاکت کمتری براشون اتفاق میافته؟
اصلا از جوابم مطمئن نیستم ولی به نظر من به این دلیل که
اشخاص معروف میتونستن روی خیلییی از مردم تاثیر زیاد بذارن و به راه کج هدایتشون کنن:))
بعد خدا یجوری به فلاکت درآوردشون که مردم بفهمن اون خودش موجود بیچاره ای بوده و بس و به راه راست برگردن:-"

4.پیامبر اکرم(ص) که از اول پیامبر نبوده و بزرگ نبوده پس ممکنه توی کودکیش یه سری خطاهایی کرده باشه پس چگونه معصومه؟یعنی توبه کرده و معصوم شده؟
تا جایی که من خوندم و میدونم، پیامبر از زمان کودکی هم خیلی مهربون و باادب و... بوده
و فکر کنم کلا خطاهایی که توی بچگی میکنیم نیاز به توبه ندارن و حساب نمیشن چون هنوز عاقل نشدیم
البته خب پیامبر بحثش جداست ولی...
 
4.پیامبر اکرم(ص) که از اول پیامبر نبوده و بزرگ نبوده پس ممکنه توی کودکیش یه سری خطاهایی کرده باشه پس چگونه معصومه؟یعنی توبه کرده و معصوم شده؟
خودتونم دارید میگید "ممکنه" که خطا کرده باشن. که خب اگه به اسلام و... اعتقاد دارید میدونید که خطایی نکردن هیچ وقت و هیچ جا
3.عشق در زیست شناسی و این موضوعات فقط ترشح یک سری هورمون هست پس چرا عشق یه چیز والا عنوان شده؟
عشق به همه چیز والا نیست
در ضمن ممکنه عشق واقعی یک چیزی فراتر از ترشح چند هورمون باشه که توضیحش با علم زیست شناسی ممکن نیست(مثلا روح یا...)
 
اشخاص معروف میتونستن روی خیلییی از مردم تاثیر زیاد بذارن و به راه کج هدایتشون کنن:))
بعد خدا یجوری به فلاکت درآوردشون که مردم بفهمن اون خودش موجود بیچاره ای بوده و بس و به راه راست برگردن:-"
ولی در عین حال ممکنه یه فرد بیچاره ای که منکر خدا بشه هم روی یه عالمه آدم تاثیر بزاره روی بچه هاش و بعد از اون روی بچه های بچه هاش و همینجوری تا آخر متوجهین چی میگم؟ یعنی تاثیرات این آدم ها تا همون اندازه مخرب میتونن واقع بشن.
و فکر کنم کلا خطاهایی که توی بچگی میکنیم نیاز به توبه ندارن و حساب نمیشن چون هنوز عاقل نشدیم
یعنی برای مثال اگه یه شخصی تا 40 سالگی به بلوغ عقلی نرسه و توی اون مدت آدم بکشه یا هرجنایی بکنه حساب نیست

خودتونم دارید میگید "ممکنه" که خطا کرده باشن. که خب اگه به اسلام و... اعتقاد دارید میدونید که خطایی نکردن هیچ وقت و هیچ جا
ولی امکانش صفر نیست و هرچیزی ممکنه
عشق به همه چیز والا نیست
در ضمن ممکنه عشق واقعی یک چیزی فراتر از ترشح چند هورمون باشه که توضیحش با علم زیست شناسی ممکن نیست(مثلا روح یا...)
ولی در کل چیز والایی عنوان شده.
خب باز هم همون روح و اینا همشون به یه سری هورمون بر میگردن
 
  • لایک
امتیازات: f.hn
Back
بالا