پوریا
امتیاز
24,488

بانگ‌ها آخرین فعالیت ارسال‌ها اطلاعات شخصی

  • سلام اقا پوریا

    کجا رفتی یهو؟
    پوریا
    پوریا
    آقا چه کسشعریه بابا همون پوریا:))
    کمش کردم اینجا رو یکم
    SinaSabetifard
    SinaSabetifard
    پوری جونم بیشتر بیا یاد بورس افتاد یهو یاد خودت شد
    • خنده
    امتیازات: پوریا
    سلام بزرگوار
    وقت داشتید یه دست شطرنج بریم از تجربیات تون بهره مند بشیم؟
    Hyazinthe
    Hyazinthe
    هر جفتشم هستم:)) ولی برای اینکه یه وقت سخت تون نشه، مایل بودید لیچسم اکانت دارم
    پوریا
    پوریا
    رواله آقا پنجشنبه ده صبح میدون انقلاب:)) یه شماره ای چیزیم بفرست پی وی برام اوکی شیم
    Hyazinthe
    Hyazinthe
    من تلگرام بهتون پیام میدم
    بلیتزمون نشه؟
    پوریا
    پوریا
    نتم تخمیه، اگه تهران یا کرجی آخرهفته ها میشه چید بریم پارکی جایی ساعت بیارم بازی کنیم تا وقتی که یکیمون بمیره
    • لایک
    امتیازات: A M I N
    A M I N
    A M I N
    به به
    حیف که نیستم
    اگرم بودم انقد رو تخته بازی نکردم که مخم می‌گوزه
    چجوری از این فاز نمایشی بودن خارج شدی؟ خیلی وقتا این حسه رو میگیرم از کارام و بعدش دلم میخواد برم بمیرم اینقدر که شرم‌اوره!
    پوریا
    پوریا
    مثلا من خیلی تلاش کردم علاقه م به آدم ها و کتاب ها رو با هم ترکیب کنم. هی جمع کتابخوانی زدم. ولی نشد. خوش نمیگذشت. دیدم کتاب چیزیه که احتمالا باید تو تنهایی خودم انجامش بدم عموما.
    به نظرم ببین کجاها نمایش دادنت رو میخوای کجاها نه.
    اورانوس
    اورانوس
    من فکر کنم عمده ی مشکلم در سرکوب و انکارشه که باعث بروزش تو موقعیت های نامناسب و رسمی میشه
    پوریا
    پوریا
    آره سرکوبش فقط از کنترل خارجش میکنه.
    این احتمال رو هم لحاظ کن که شاید کلا تو موقعیت های رسمی راحت نیستی. مثلا من به مرور دیدم فضای آکادمی برام انقدر خشکه که ترجیح میدم کلا ساکت بشم توش هیچی نگم.
    در باب ح.ب دیروز
    تفاوت خیلی زیادی بین گات و نغمه آتش و یخ تو شخصیت پردازی هست
    اگر عمق شخصیتی ها اینجا ۱۰ باشه
    اونجا ۵۰ و گاها ۱۰۰ئه

    یکی از عللش جدا از جزئیات بیشتر ، پیچیدگی داستان بالاتر ، اینه که هر فصل نغمه از زبان کاراکتر و از نگاه کاراکتر داره تعریف میشه
    • خوشحال
    امتیازات: پوریا
    پوریا
    پوریا
    میتونی تقدم تاخر زمانیشون رو بم بگی؟ یعنی اگه بخوام تمام کتاب های این سری رو بخونم باید اول از کجا شروع کنم؟
    Mahdi ostoori
    بازی تاج و تخت
    نبرد پادشاهان
    یورش شمشیر ها
    ضیافتی برای کلاغ ها
    رقصی با اژدهایان

    البته هنوز دوتا از کتاب هاشو مارتین نداده بیرون
    اگر هم دنبال ترجمه بدون سانسور خوب ازش هستی سایت winterfell.ir ترجمه های خوبی داره ، من ازش راضی بودم : )
    سلام
    آموزش شطرنج بذار.
    از وقتی پوکر ترک‌ کردم زندگیم بهتر شده😂 دیگه خواب ورق و فلاپ و کابوس ریور رو نمیبینم
    پوریا
    پوریا
    سلام
    باورت نمیشه چقدر تو آموزش بدم. چون نامنظم و سریع فکر میکنم نمیتونم منظورمو به طرف برسونم. پارسال بعد دوماه بیخیالش شدم:))
    ولی با چیزای خیلی ساده شروع کن تو شطرنج. مثل اینکه مرکز رو باید تو شروع بازی گرفت، سوارهای سبک رو اول باید گسترش داد و شاهت باید امن باشه
    پوریا
    پوریا
    پوکر هم من امسال دیدم واقعا تو ایران نمیتونه فراتر از تفریح بره برام:)) جوش و آدماش و برخوردشون با باخت و احتمال تقلب و .. باعث شد بکنمش چندماه یه بار
    əlireza
    پوکر بهترین راهش اینه که توی کازینو و سیت اند گو بازی کنی. نزدیکترین کازینویی که میتونی الان بری و پوکر بازی کنی گرجستان و قبرسه. پوکر آنلاین که تقلبش زیاده، حتی سایت خارجی مثل جی جی پوکر که من بازی کردم ربات چینی زیاده! ایرانی هم که تکلیفش مشخصه
    ناخودآگاه آدم هم محل پرسش و پاسخ هایی از جنس چراست با ابزار احساسات ریشه ایمون.
    این که ناخودآگاه محل پرسش‌هایی از جنس چراست رو نمیفهمم. ناخوداگاه بودنش با محل فلان نوع پرسش بودن تناقض داره از نظرم. مثال میتونی بزنی؟
    پوریا
    پوریا
    شاید بد بیان کردم اما غرض طرف این بود که تو اهداف و ارزش های مهم زندگیت رو چندان نمیتونی اصلا دستکاری کنی. تو ناخودآگاهتن و صرفا اگه کم کم باشون کنار بیای راحتتر زندگی میکنی. اما نحوه ی رسیدن بهشون رو با منطق خودآگاهت میتونی بهبود بدی
    • لایک
    امتیازات: f@him
    f@him
    f@him
    با بخش اول این جمله که «اهداف و ارزش‌های مهم زندگیت رو چندان نمیتونی تغییر بدی» یکم زاویه دارم. ولی میره در حوزه جبر و اختیار و موضوع کنترل یا توهم کنترل اون بحث که متفاوته.

    پوینت رو گرفتم فک کنم. مرسی
    f@him
    f@him
    حس میکنم اینو میگه که اگه یه چیزی رو میخوای واقعا و حست میگه درسته و یه ارزشه برات، ولی دوری در عمل ازش، این مسیر رو نرو که حالا شایدم یه ارزش دیگه بود ازین نزدیک تر بود به الان من و خوبم بود و جالب بود و بیام اون رو پیدا کنم به عنوان ارزش و به به چه بچه زرنگیم من.
    میگه پیدا کردن اون چیزه سخته (شایدم نباشه اصلا)، این دیپلی درگیرت کرده و به گای سگ میری ازینی که الان هستی دل بکنی و با اون یکی حست خوب باشه.
    بیا اینجوری به مسئله نگاه کن که شاید علت اینکه در عمل دوری ازین ارزشت این باشه که مثلا هی تلاش کردی با ابزار اشتباه برسی بهش. طلایی بوده در زمین و تو داشتی با دست زمین رو میکندی. با کلنگ کندن رو امتحان کن شاید مشتری شدی.
    اگر درد ناشی از از دست دادن را احساس نمیکنید، پس در موقعیتی مشابه افراد بدبختی هستید که هیچ حسگر دردی ندارند. اگر دستشان را روی اجاق گاز بگذارید میسوزد.
    هیچ راهی برای زنده ماندن در این دنیا بدون درد وجود ندارد.
    سلاام : )
    این ح.ب ات در باب عدالت و خودخواهی برام جالب بود. منم توی زندگیم یه جاهایی زووور زدم عدالته توی رابطه‌ام با ادما برقرار باشه که از بیرون که بهش نگاه کنی، رفتاری احمقانه به نظر میاد (تا مدت‌ها هم میگفتم من فتیش عدالت دارم : )) و همینجوری پیش میرفتم) جالب بود برام که دیدم عه تنها نبودم :‌ )
    • لایک
    • خوشحال
    امتیازات: نون، .sanay. و پوریا
    f@him
    f@him
    خیلی از لحاظ منطقی درک میکنم اینو. انگار اینم برام ازون موقعیت‌هایی در دنیاس که نپذیرفتم یه واقعیتی رو در زندگی و دارم مبارزه میکنم تا نپذیرمش و همینه که داره بهم رنج اضافه می‌کنه.
    حس میکنم این که انسان به عنوان یه موجود زنده به خودش و منافع خودش بها میده چیز غیر قابل انکاریه. (حالا هی من حس کنم نه من آدم بهشتی‌ایم و منافع عباس و کوکب برام مهم‌ترن) در واقع منم این کار رو در لول ناخوداگاه باز دارم برای حس خودم که برام مهمه دوست داشتنی باشم میکنم. (همون داستان زنبور و جویی و فیبیه توی فرندز)
    • لایک
    امتیازات: نون
    f@him
    f@him
    حالا میشه با این واقعیت اینجوری دیل کرد که مستقیم چیزایی که میخوای رو بگی و بقیم بگن و نگوشییت کنین و بپذیری در واقع این موضوع رو. یا میتونی در انکارش باشی و نگی و حس کنی آاای من نازم و به فکر عباس و کوکبم و فرشته‌ایم برای خودم. ولی اینم لاقل برای من از یه جایی میزنه بیرون. ریزنتمنت شکل میگیره توی وجودم ازون ادم و ناخودآگاه میرینه به ارتباطم
    پوریا
    پوریا
    میدونی من به این رسیدم که نمیتونی چیزی رو که نداری به دیگری بدی. من تا خودمو دوست نداشته باشم نمیتونم به دیگری هم مهر بورزم. اگه خودمو دوست ندارم و دارم به دیگری محبت میکنم در واقع صرفا دارم مسائل خودم رو روی دیگری پروجکت میکنم.
    قطعا به این سادگی نیست کل داستان اما من اینجوری برا خودم مدل کردمش:)
    این فتح اللهی همون کافه رستوران طبقه ی بالای روشا نیست احیانا؟
    پوریا
    پوریا
    نمیدونم راستش اینو نمیشناسم خودشو
    هور
    هور
    آهان!گفتم شاید بشناسید.
    پیامای منطقی شما رو میبینم دوپامین ترشح میکنه مغزم، معمولاً افراد انقدر مسئولیت پذیر و منطقی نیستن، درود
    راستش وقتی ازین که شرایطا پزشکا اصلا خوب نیست خبردار میشم یکم نگران میشم
    من واقعا علاقه اتشینی به پزشکی ندارم،اما به خود درس خوندن علاقه دارم،یعنی به خود اون رتبه خوب شدن برام بیشتر قشنگ تره
    پزشکی به نظر شما برای کسی مثل من مناسب نیست؟ پس چرا این همه بقولی _شغل رویایی_ میشه ، قضیه چیه ، گند نزنم به ایندم

    چون اکثر ح.ب هاتون واقعا خیلی منطقی بنظر میرسید پرسیدم
    پوریا
    پوریا
    اگر ۱.درس خوندن رو دوست داری عمیقا
    یا
    ۲.اوکی ای دیر به پول برسی
    یا
    ۳.دوست نداری ریسک های بزرگی تو زندگیت کنی
    یا
    ۴.جایگاه اجتماعی برات مهمه
    یا
    ۵.کمک به دیگران برات مهمه
    یا
    ۶.با استرس میتونی سازگار بشی
    به نظرم احتمال پشیمون شدنت زیاد نیست. در غیر این صورت یکم بیشتر تامل کن
    انسان به اشتباه تصور میکنه احتمال وقوع چیزی متعلق به گذشته در آینده زیاده. این انتظار کشیدن، حتی اون احتمال رو کمتر هم میکنه.
    میشه ازتون بپرسم چرا احساسات نمیتونن هدف باشن؟
    Miniall
    Miniall
    اوه پس شما زندگی رو خود مقصد می‌بینید نه جاده؟ ببخشید که میپرسم ولی پیرو "اناالحق" هستید؟
    راستی ذهنیت و دیدگاه خیلی متفاوت با خودم که قبلا نشنیده بودم و خیلی دوست داشتنی و قابل تأمل!!
    پوریا
    پوریا
    راستش متوجه ارتباط چیزی که گفتی با صحبتم نشدم. من حرفم اینه معنا، احساسات و ارزش های ما تماما در خدمت بقا هستن. حتی برای اینکه سختش نکنیم تماما هم نه اما عموما اینجورین. با این حساب هیچ حسی محسوس تر، هیچ زیبایی ای زیباتر و هیچ ارزشی ارزشمندتر از خود زندگی و زنده بودن نیست.
    • دابل‌لایک
    امتیازات: Miniall
    Miniall
    Miniall
    ممنون از شما و وقتی که گذاشتید احتمالا من بد توضیح داده بودم
    وقتی زمانی به چیزی میرسی که دیگه نمیخوایش، بیشتر از هروقت دیگه ای میفهمی بخش کمی از این دنیا مرتبط با خواست توست. حتی اگر ما برای همون بخش کم ادامه بدیم.
    ممکن هم معاملات امروز رو باطل کنن دامنه رو محدود کنن؟

    با این وضع تا اخر هفته سرمایم نصف میشه
    SinaSabetifard
    SinaSabetifard
    بدبختی اینه مبلغ ضرریم که کردم اونقدری هست که دل نکنم امیدوار باشم تا پالس مثبت بعدی





    میکشن میریزه حمله میکنن میریزه

    چرا همش داره این شت میریزه
    پوریا
    پوریا
    چون موضوع برد و باخت نظامی نیست. موضوع ریسک سیستماتیکه. شما اگه حتی احتمال داشته باشه به شرکتی که سهامشو خریدی موشک بخوره، سهام اون شرکت میریزه. فارغ از میزان سودسازی، آینده ی شرکت و جریان مالی. همیشه همینجوریه.
    در نتیجه در شرایط فعلی سرمایه گذاری کار هوشمندانه ای نیست
    SinaSabetifard
    SinaSabetifard
    اره ، باید زودتر میکشیدم کنار ، باز صبر میکنم ولی دیگه باید اومد بیرون هیچ روزنه ای نمونده با اتفاقات اخیر و انتخابات امریکا
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا