I'm interested in anything about revolt, disorder, chaos, especially activity that appers to have no meaning, it seems to me to be the road toward freedom.
ببین من نمیدونم فقط جون هرکی دوست دارید اسپاتیفای و کلا این اپای موسیقیتونو هکی و نمیدونم غیراصلی و اینا نباشه... میفهمم که خود این شرکت ها هم برای استفادهی ما و پرداخت کردن راه های مستقیمی ندارن ولی هنرمندا واقعا حقشون نیست همهی اثر هاشون دانلودی بشه، کلی گوش کنی هیچی هم به اون بدبخت نرسه...
به نظرم باید واقعیتها رو بپذیریم :
1 در این جهان هیچ چیز ضمانتی نداره ، لزوما قرار نیست همهی تلاشهای ما مفید باشه. هر آنچه ما بخوایم لزوماً اتفاق نمیفته، هر لحظه امکان داره بدترین اتفاقات برای ما بیفته.
2 پذیرفتن توهمی به اسم "عدالت جهان" به نظر من بسیار خودخواهی به نظر میاد. عادی و آسان...
شیرشاه ، زندگی مورچه، صد و یک سگ خالدار (خیلی دوستش داشتم الان به فکر افتادم برم ببینمش) ماداگاسکار، و صد البته جزیرهی آرزوها. یادمه خیلی جوگیر بودم که شبیه Duncan (همون مو سبزه) باشم
خیلی کارتونا هست که یادم نمیاد الان. ولی اینایی که هممون دیدیم برای من یکی خیلی خاطره انگیزن ... او الان...
فقط در همین حد بگم که، انسانها جورواجور و گوناگونن. در شکل گیری روابط بین فردی نتیجتا بینهایت حالت مختلف و اشکال مختلف رابطه ممکنه پیش بیاد. جامعهی همجنسگراها هم از لحاظ روانی ممکنه سالم باشن یا نباشن، مثل بقیهی افراد جامعه. فقط سعی کنیم بپذیریم دیگه، لازم نیست همه چیو توی اصل و قانون...
تجربهی شخصی من و روش تکراریم که همچنین روی آرمین هم پیادهسازی شده این بوده که به سمت شخص رفته، اندکی مسخرهفروشی باز میکنیم و دستش میاندازیم تا بخندد و یا بخندیم، موسیقی مورد علاقهاش را میپرسیم و بعد میگوییم آیا شیرموز و فرنی دوست دارد یا خیر، با دقت یادداشت میکنیم و سپس شمارهاش را...
من یه جملهای رو خیلی دوست دارم : هیچ وقت یه کارِ بد، یه کار بد دیگه رو توجیه نمیکنه... ما موظفیم که خوب باشیم، بد بودن توجیهی نداره، همش بر گردن خودمونه. لازم نیست سادهلوح باشیم تا خوب تلقی بشیم، میتونیم فاصله بگیریم از افرادی که سواستفاده میکنن و بدی میکنن، ولی این که بخوایم انتقام بگیریم...
https://linksharing.samsungcloud.com/a84nlQkhs8m3
آواز فریاد، استاد محمدرضا شجریان
آهنگساز : استاد علیزاده
کمانچه : استاد کلهر
شعر : فریدون مشیری
مشت میکوبم بر در
پنجه میسایم بر پنجرهها
من دچار خفقانم، خفقان
من به تنگ آمدهام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
آی! با شما هستم
این درها را باز...
مسیر مواد مخدر تهش به قهقهراست : شادی رو در چیزهای دیگه باید جست.
من چند تا از بهترین دوستام رو به خاطر مواد مخدر به شکلهای مختلف از دست دادم. مسیر نابودی ذهن و ذره ذره بیمار روانی شدن رو کامل میتونم تجسم کنم از دوستانی که دیدم ؛ تهش هم به خودکشی و یا بدترین مواد ختم میشه و ایدز و کرمزدن...