*دلنوشته های من*

[ساررا]

پاسخ : *دلنوشته های من*

اين حرفارو كه زدي گريم گرفت :-ss :-ss :-ssكاشكي همه ي ما دوستاي با معرفتي مث تو داشتيم

 

[Goooler]

پاسخ : *دلنوشته های من*

ما جفتمون بامعرفت بودیم واسه ھم دیگه. . .
جوری كه همه حسرتشو ميخورن. . .
ولی خدا نگذره ازون یا ازونایی که مارو از اول رفاقتمون اذیت کردن،تا الان. . .
از مسئولین مدرسه بگیر تا دوستا و دشمنا. . .
اما خداروشکر دست خدا ھمیشه ھوامونو داشته. . .
حتی ھمین الانم شک ندارم داره شاید یجور دیگه. . .

 

[Goooler]

پاسخ : *دلنوشته های من*

اونی که مثل خونه اون رفیقه
توی سختی میمونه اون رفیقه
اونی که جای اسم برا رفیقش
اونو داداش میخونه اون رفیقه
اونی که مثل بودن نفس هاش
قدر تورو میدونه اون رفیقه
اونی که هرچی بدخوای رفیقو
تروخشک میسوزونه اون رفیقه
اونی که زیر بارون بهاری
مثل تاکسی میمونه اون رفیقه
اونی که غصه و غم رفیقو
میندازه روی شونه اون رفیقه
اونی که عکس تو،وقتی که قهری
جلو روش مینشونه اون رفیقه
اونی که وقتی افتادی تو مرداب
خودشو میرسونه اون رفیقه
اونی که وقتی هیچکسو نداری
خودش پیشت میمونه اون رفیقه
اونی که وقتایی که قهری باهاش
قبرو میدونه خونه اون رفیقه

 

[Goooler]

پاسخ : *دلنوشته های من*

آسمان زیر پرت بود چرا پر نزدی
تو که کشتی دل مارا زچه رو سر نزدی
مست بودم که تو را دید دوچشمان دلم
تو چرا وارد خلوت شدی و در نزدی؟
جام در پیش رخت بود و تو دستی نزدی
مجلس شادی دل بود و تو دستی نزدی
تو که در پیش رخت ساغر و می ریخته است
پس چطور مستی اگر باده دو دستی نزدی؟
تو که با یک نگهت لشکر سر میسازی
ماهتاب شبی و تحفه ای از شیرازی
تو بگو ای به فدای رخ تو شاخ نبات
گاه گاهی نگهی بر دل ما اندازی؟
لب اگر تر بکنی عرش به پایت ریزم
خون خود زیر قدمگاه سرایت ریزم
خبرت نیست که باران مداوم هرشب
از دوچشمان تر خود به هوایت ریزم؟
تب عشقت زده بالا و دلم تب دارد
غصه اش قصه عشقیست که هرشب دارد
دل من اسم خودش برده ز یاد و اما
اسم تو ذکر مدامیست که بر لب دارد...

 

[Amin-ak]

پاسخ : *دلنوشته های من*

بيت اول مصراع دوم وزنش ي گير و گورايي داره
ولي دركل خوب :لایک

 

[F@temeh]

پاسخ : *دلنوشته های من*

اون شعر یکی مونده به آخری یکم مشکل وزنی نداره؟

اونی که زیر بارون بهاری
مثل تاکسی میمونه اون رفیقه

×

اونی که عکس تو،وقتی که قهری
جلو روش مینشونه اون رفیقه

تو دو بیتِ اولی که مشخص کردم؛ چرا تاکسی؟ مثلا چتر یه چیزی.
دوبیتِ دومی که مشخص کردم رو دوست داشتم. البته این " اونیکه عکستُ وقتی که قهری/جلویِ روش میشونه اون رفیقه"

 

[fatemeh.sh]

پاسخ : *دلنوشته های من*

عالیه.ادامه بدید.

 

[Goooler]

پاسخ : *دلنوشته های من*

گاهی گزینه هایم را
با اشک هایم پر میکنم
شاید
این کنکور خداست
و یا شاید
خدا میخواهد
درصد اشک هایم را بگیرد
تا ببیند
اینبار 100 میزنم
یا باز باید درس صبر بخوانم...!!!

 

[الدرادو]

پاسخ : *دلنوشته های من*

گریه ک میکنی اشک کم می اوری
بغض ک میکنی تاب نگه داشتنش را
شعرهم ک میگویی قافیه
چ حس بدیست وقتی ک زبان نمیتواند بیان کند احساس قلب را
وچ بدتر ک شعرها همه رنگ کهنگی دارند
ومن هنوز عاشق کهنه شعرهایم....

 

[Goooler]

پاسخ : *دلنوشته های من*

تمام سهم من اين شد كه با تو باشم و بی تو
تمام سهم تو اما همه چيزست غير از من
تو تنها يار من بودي و من تنها پناه تو
منم آنكس كه ميميرد براي روي ماه تو

 

[Goooler]

پاسخ : *دلنوشته های من*

این فاصله ھا حال مرا سخت بھم ریخت
در جام دلم جای خوشی غصه و غم ریخت
زان زلزله که ساختی از حرف حسودان
ارگ دل من بود که چون قلعه بم ریخت