- شروع کننده موضوع
- #1
hamidreza96
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 513
- امتیاز
- 5,057
- نام مرکز سمپاد
- × هاشمی نژاد II
- شهر
- × مشهد
- مدال المپیاد
- × نوچ ، جوونیام میخواستم برم شیمی پشیمون شدم
- دانشگاه
- × هرجا خدا بخواد
فکر میکنم منظورم از تاپیک کاملا معلوم باشه
یکی از خصوصیات شعر نو اینه که گفتنش به مراتب سخت تر از شعر کلاسیک هست.
ولی این روزا هرکس به خودش اجازه داده که شعر بگه ، اونم از نوع نوعش
یه شعر نو در عرض 35 ثانیه گفتم که برای مثال تو این تاپیک بنویسم ولی بعدش فهمیدم تو این زمینه هم استعداد خوبی دارم و شعرم حداقل از خیلی از شعرای شاعرائی که حتی کتاباشونم به چاپ رسیده قوی تره
زیر باران باید رفت ...
زندگی شستن یک بشقاب است ...
مگر سکه دو رو دارد ؟
یک فنجان چای ...
با تو هزاران خاطره ...
بی تو هیچ ...
به درون فردوس روی اگر ...
به جهنم ، به من چه مربوط است ؟
به درک ...
زندگی همچنان جاریست ...
پشت بام همسایه سرامیک است ...
خونین رنگ ...
زندگی همچنان جاریست ...
× نمیخوام به شاعران شعر نو و یا کلا ماهیت شعر نو توهین کنم ، بعضی قسمت های شعر نو که به چشم ما خیلی بی معنی میاد خیلی با
معنیه اتفاقا ، مثلا وقتی سهراب میگه روزی که پدرم مُرد ، پاسبان ها همه شاعر بودند ...
ولی بعضیا مثل من واقعا مثل اینکه باورشون شده تو این کار استعداد دارن و بعضیا هم که مثل خودم شعر نو رو اصلا نمیشناسن به شدت تشویقش میکنن و به به و چه چه تحویل شاعر میدن
یکی از خصوصیات شعر نو اینه که گفتنش به مراتب سخت تر از شعر کلاسیک هست.
ولی این روزا هرکس به خودش اجازه داده که شعر بگه ، اونم از نوع نوعش
یه شعر نو در عرض 35 ثانیه گفتم که برای مثال تو این تاپیک بنویسم ولی بعدش فهمیدم تو این زمینه هم استعداد خوبی دارم و شعرم حداقل از خیلی از شعرای شاعرائی که حتی کتاباشونم به چاپ رسیده قوی تره
زیر باران باید رفت ...
زندگی شستن یک بشقاب است ...
مگر سکه دو رو دارد ؟
یک فنجان چای ...
با تو هزاران خاطره ...
بی تو هیچ ...
به درون فردوس روی اگر ...
به جهنم ، به من چه مربوط است ؟
به درک ...
زندگی همچنان جاریست ...
پشت بام همسایه سرامیک است ...
خونین رنگ ...
زندگی همچنان جاریست ...
× نمیخوام به شاعران شعر نو و یا کلا ماهیت شعر نو توهین کنم ، بعضی قسمت های شعر نو که به چشم ما خیلی بی معنی میاد خیلی با
معنیه اتفاقا ، مثلا وقتی سهراب میگه روزی که پدرم مُرد ، پاسبان ها همه شاعر بودند ...
ولی بعضیا مثل من واقعا مثل اینکه باورشون شده تو این کار استعداد دارن و بعضیا هم که مثل خودم شعر نو رو اصلا نمیشناسن به شدت تشویقش میکنن و به به و چه چه تحویل شاعر میدن
«... در هر حال آن کس که در شعر حرفی برای گفتن ندارد، نباید گناه خود را به گردن وزن و قافیه بیندازد. باید شاعری را که برای او یک حاجت روحانی نیست، ترک کند و کنار برود.
آیا این صمیمانه تر و حتّی شاعرانه تر نیست؟ »
(شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، دکتر عبدالحسین زرّین کوب)