شعر های بیش از حد نو !!!

[hamidreza96]

فکر میکنم منظورم از تاپیک کاملا معلوم باشه

یکی از خصوصیات شعر نو اینه که گفتنش به مراتب سخت تر از شعر کلاسیک هست.

ولی این روزا هرکس به خودش اجازه داده که شعر بگه ، اونم از نوع نوعش

یه شعر نو در عرض 35 ثانیه گفتم که برای مثال تو این تاپیک بنویسم ولی بعدش فهمیدم تو این زمینه هم استعداد خوبی دارم و شعرم حداقل از خیلی از شعرای شاعرائی که حتی کتاباشونم به چاپ رسیده قوی تره

زیر باران باید رفت ...

زندگی شستن یک بشقاب است ...

مگر سکه دو رو دارد ؟

یک فنجان چای ...

با تو هزاران خاطره ...

بی تو هیچ ...

به درون فردوس روی اگر ...

به جهنم ، به من چه مربوط است ؟

به درک ...

زندگی همچنان جاریست ...

پشت بام همسایه سرامیک است ...

خونین رنگ ...

زندگی همچنان جاریست ...

× نمیخوام به شاعران شعر نو و یا کلا ماهیت شعر نو توهین کنم ، بعضی قسمت های شعر نو که به چشم ما خیلی بی معنی میاد خیلی با

معنیه اتفاقا ، مثلا وقتی سهراب میگه روزی که پدرم مُرد ، پاسبان ها همه شاعر بودند ...

ولی بعضیا مثل من واقعا مثل اینکه باورشون شده تو این کار استعداد دارن و بعضیا هم که مثل خودم شعر نو رو اصلا نمیشناسن به شدت تشویقش میکنن و به به و چه چه تحویل شاعر میدن

«... در هر حال آن کس که در شعر حرفی برای گفتن ندارد، نباید گناه خود را به گردن وزن و قافیه بیندازد. باید شاعری را که برای او یک حاجت روحانی نیست، ترک کند و کنار برود.

آیا این صمیمانه تر و حتّی شاعرانه تر نیست؟ »

(شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، دکتر عبدالحسین زرّین کوب)​

 

[Analia]

پاسخ : شعر های بیش از حد نو !!!

من نمیگم شعر سپید یا موج نو بده! ولی من خوشم نمیاد! به هر حال دو تا عامل وزن و قافیه چیزایی نیستن که بشه راحت کنارشون گذاشت! در واقع عواملین که اون احساس شاعرو تقویت می کنن و به خواننده منتقل می کنن! همین باعث میشه که ه مطلب ساده که شاید زیاد مهم به نظر نرسه،به خاطر همین وزنو قافیه واقعاً تاثیر گذار بشه!
شعر سپید و موج نو به نظر من یه سنت شکنی بیش از حده!لا اقل من نمی تونم درکش کنم!در مورد شعر نمیایی فرق می کنه! چون با اینکه با شعر قدیم فرق داره ولی وزنو قافیه بندی داره در واقع حالت شعرو حفظ کرده!

 

[sahere]

پاسخ : شعر های بیش از حد نو !!!

به نظر من رسالت شعر به جز انتقال احساس ، نشون دادن یه سری از مسایل و مشکلاتی هست که توی جامعه وجود داره.شعر کهن و یا سنتی و حتی شعر نیمایی به دلیل وجود وزن و قافیه محدودیت هایی داره که باعث میشه گاهی اون چیزی که باید گفته شه ،گفته نشه.
اینکه گفتن شعر کهن سخت تر هست از شعر نو ،سپید،موج نو و غیره بستگی به شخص داره.ولی به دلیل فوت و فن خاص خودش سخت تر محسوب میشه.البته درک اون هم سخت تر هست.
ولی این به این معنی نیست که شعر های جدید نیاز به هیچگونه آموزشی ندارن و هر شعری قابل قبوله!
زیبایی شعر های سپید کم نیست واقعا.به چالش کشوندن مخاطب توی این نوع شعر به وفور پیدا میشه.و این هنر میطلبه.و به هیچ وجه کار راحتی نیست.
مثلا شعر پست اول... این یک نوع تقلیده نه چندان زیباست.و تقریبا هیچ معنی ای هم نداره.ولی شعر نو به هیچ وجه اینطور نیست.همونطور که شعر های نو بدی چاپ شدند کم نیستن شعر های نیما و یا سنتی ای که حال و روز بسیار بدتری دارند.
توی جامعه ی امروزی که کتاب خوندن و مطالعه کردن خیلی کم هست شعر نو میتونه خیلی وقت ها یه نقطه ی عطف باشه.و مخاطب رو به فکر فرو ببره.ولی شعر کهنه صرفا به دلیل داشتن وزن و قافیه یک حس لذت رو در مخاطب ایجاد میکنه که بعضا حتی مخاطب معنی شعر رو نفهمیده ولی میگه
خیلی شعر خوبی بود.
اگه منظور تاپیک انتقاد به شعر های سخیف نو هست باید گفت که توی هر هنری این موضوع مطرحه.ولی اگر انتقاد به اصل شعر نو هست که خب خیلی اشتباه بزرگه.چون هرکسی قادر به نوشتن شعر نیست.و صرفا به خاطر به کار بردن جمله ها و کلمات قلمبه سلمبه نمیشه ادعا به شاعری کرد.
هر هنری همینطوره.مثلا شاید یه سبک از نقاشی باشه که من نوعی بهش نگاه کنم و بگم منم میتونم این رو بکشمو چهارتا خط خطی بیشتر نیست.ولی اگه یه متخصص ببینه نظر متفاوتی داره.

 

[sahere]

پاسخ : شعر های بیش از حد نو !!!

خب این که موجه نیست به هیچ وجه.عنصر اصلی در شعر کهن فارسی همین وزن و قافیه س وقتی که اینو از شعر بگیری چی میمونه از زیبایی شعر؟مسلما برای جذابیت باید یه فاکتور های دیگه ای اضافه بشه.حالا به چالش کشوندن نه.خیلی وقتا با تکیه به کلماتی که معمولا توی وزن و قافیه شعر سنتی نمیگنجه میشه تاثیر گذاشت روی مخاطب.خیلی تصویرای زیبایی میشه ساخت.مثلا شعر آخری که janus توی تاپیکش گذاشته(ببخشید نمیتونم لینک بذارم ) واقعا جای تحسین داره.انقدر که قشنگ تصویر رو بیان کرده.این واقعا کار ساده ای نیست.پشت هر شعر خوب از هر نوعش یه اندیشه و یه فکر خوابیده که با اصول اون نوع شعر و ذوق شاعرش ترکیب شده.من خودم به شخصه وقتی کسی برام شعری رو بخونه،شعر نو، متوجه نمیشم خیلی ولی این دلیل نمیشه وقتی خودم اون شعر رو میخونم لذت نبرم!البته فهم شعر سپید معمولا راحت تره شاید به همین دلیل باب شده خیلی.و توی شعر نو که میگن به پیچیدگی مشهوره دیگه رعایت نمیشه.الان خیلی از ماها نثر واره هایی بین شعر و نثر مینویسیم.که باز هم هنره.شاید موج جدید شعری در نسل ما باشه.که میخوایم بی هی چ قید و بندی حرف هامون رو بزنیم و حوصله یاد گرفتن عروض و قافیه رو هم نداریم.به نظرم نمیشه این رو محکوم کرد.نمیشه گفت تا الان هر سبک شعری که داشتیم خوب بوده و از این به بعد هر تغییری ضربه به بدنه ی شعر فارسیه!اندیشه هر نسل با نسل بعد و قبلش فرق میکنه.نیاز به زبانی هست که بتونه ارتباط موثر برقرار کنه.
گاهی انقدر میشه از یک شعر کوتاه نو لذت برد که سرسوزنی از اون لذت رو در خوندن یه غزل عاشقانه ی 70 بیتی هم نمیشه پیدا گرد.بعله :د

 

[sahere]

پاسخ : شعر های بیش از حد نو !!!

من نگفتم هر کس خواست حرف بزنه باید شعر بگه !
میگم قالبی میتونه بعد ها بوجود بیاد که آزادیه بیشتری داشته باشه و به شعر فارسی هم ضرری نرسونه.
قسمت آخر حرفتون رو هم اصلا قبول ندارم.درگیری ذهن وجود داره ولی این از زیبایی یک شعر کم نمیکنه و تا انتهای شعر رو میشه خوند و فهمید و لذت برد و در اوج شعر به اوج لذت هم رسید.نیاز به دقت و تیزبینی داره .باز هم نمیشه یک نوع شعری به این گستردگی رو محکوم کرد...

 

[vahidd]

پاسخ : شعر های بیش از حد نو !!!

من همیشه وقتی شعر یا کتابی رو نفهمیدم به خودم گفتم حتمآ از بی شعوری من بوده... تو هم حتمآ اول به خودت اینو بگو .

 

[vahidd]

پاسخ : شعر های بیش از حد نو !!!

آقای کهربا من منظورم شخص شما نبود... اصلآ پست های شما رو نخونده بودم
بگذریم. شعر های سپید همیشه محکوم به مکلف گویی نیستند. پنج شنبه دو هفته پیش من شب شعر فرهنگسرا ارسباران بودم. این بار آقای کاکایی نقد می کردن.
من با شعر سپید یک نفر که برای پدر و عموی شهیدش نوشته بود گریه کردم.
و شعر سپید یک کرد از بهترین شعر های اون روز بود از نظر خیلی ها! از شدت تشویق ها می گم. که هیچ کدوم مکلف نبودند ! و از نظر آقای کاکایی هم شعر از بهترین ها بود و حتی کتاب شاعر کرد رو معرفی کرد , در واقع تنها شاعری بود که کتابش رو معرفی کرد.
( اسم کتاب "اگر پس از مرگ هم کارگر باشم!")

به نظر من شعر سپید و موج نو بیشتر از هر قالبی با ذهن مخاطب امروزی تطابق داره ... آیا ما می تونیم افرادی مثل شاملو رو به شاعر نبودن متهم کنیم ؟!
در شعر سنتی برای رعایت قالب خیلی مواقع شاعر دچار کمبود واژگان میشه و اصطلاحآ دستش بستست ! و مجبور میشه برای رعایت قافیه فقط بین مجموعه محدودی از کلمات جست و جو کنه که شاید منظور و احساس رو اونقدر که مورد نظر شاعر هست منتقل نکنه.

 

[sahere]

پاسخ : شعر های بیش از حد نو !!!

بالاخره تو یه سبد میوه گندیده، ممکنه تعدادی میوه سالم هم باشه، ولی همون میوه های فاسد ، اون سالم ها رو هم کم کم خراب میکنن!(ببخشید که شاید مثال خیلی مناسب نبود)
این موج عظیم شاعران سپید اصلا قابل توجیه نیست! باید جلوی ضربه خوردن به این جریان ادبی گرفته بشه! البته که نه با حذف این جریان!

مثالتون اصن خوب نبود بهتر بود بگید توی یه سبد میوه سالم ممکنه چندتایی هم فاسد باشن

این موج زیاد شاعر رو چطور میشه کنترل کرد؟ خیلی ها شعر مینویسند و میگن که شاعرن ولی نیستن.خب مخاطب خودش شعور داره.سلیقه داره.اون شعری رو انتخاب میکنه که بیشتر باهاش ارتباط برقرار کنه.اگه شما میرین یه جلسه ادبی و دست خالی بر میگردین و به نظرتون هیچ ارزش ادبی نداشته شاید به خاطر سطح بالای شماست مثلا.شاید افراد کم تر متخصص استفاده میکنن.همون آدمایی که شاید الان نثر مینویسن و میگن شعره با همین جلسه راه میوفتن و یاد میگیرن منظورشون رو حرفشون رو بیارن تو قالب شعر...
راستش رو بخواین من این محکوم کردن شما رو اصلا متوجه نمیشم.

 

[vahidd]

پاسخ : شعر های بیش از حد نو !!!

مهم نیست که با من بودید یا نه...! شما موظفید موقع بحث راجع به یه موضوعی که از قضا ادبی هم هست، نهایت رعایت ادب و احترام رو داشته باشین!
اما خب گفتین پست های من رو نخوندین...! من توصیه می کنم کامل بخونین! من تاکید کردم که ما نمیتونیم سپید رو به عنوان یه جریان ادبی نفی کنیم، ولی همین جریان ادبی چون مستعد انحراف بوده، الان دچار انحراف شده! هیچگاه هدف شعر درگیر کردن ذهن مخاطب نبوده و نمیتونه باشه! این ایرادیه که در شعر سپید زیاد دیده میشه! اما این به این معنی نیست که هیچ شعر سپیدی خوب نیست! بالاخره تو یه سبد میوه گندیده، ممکنه تعدادی میوه سالم هم باشه، ولی همون میوه های فاسد ، اون سالم ها رو هم کم کم خراب میکنن!(ببخشید که شاید مثال خیلی مناسب نبود)
این موج عظیم شاعران سپید اصلا قابل توجیه نیست! باید جلوی ضربه خوردن به این جریان ادبی گرفته بشه! البته که نه با حذف این جریان!

منظور من صرفآ خودم بود نه هیچ کس دیگه. البته قبول دارم که منظورم رو بد منتقل کردم و معذرت می خوام درباره ی این سو تفاهم‌. پست ها شما رو هم مطالعه کردم و بعد پاسخ دادم.
ببینید شعر سنتی هم همونقدر انحراف داشته. یه تحقیق کوچولو بکنید. البته این حرف رو هم یکی دیگه از اساتید به من گفتن که الان اسمشون رو به خاطر ندارم. ولی این شعر کلاسیک از صافی تاریخ گذشته و فقط بعضی از شعرای قدر و نامی موندند.
در ثانی اینکه دست و پای شاعر رو بستن و ایجاد تکلف برای محدود کردن شعرا به این منظور که فقط بعضی ها از این آزمون عبور کنند به نظر من جالب نیست. شاعر کسی نیست که بلد باشه وزن و قافیه رعایت کنه.
بزرگترین موهبت شعر نو درک اسانش برای مخاطبه که به نظر من این ارزش مقدسه و باید حفظ بشه!چون حداقل برای شخص من تاثیر گزاری وقتی که مستقیمآ منظور بیان بشه نسبت به حالت کلاسیک چندین برابره. البته این رو هم بزاریم به حساب بی سوادی من ولی عام جامعه هم فکر میکنم همین طورند! نباید ذهن مخاطب رو درگیر یک سری مسائل حاشیه ای کرد که ذهنش حتی لحظه ای از اصل مطلب فاصله بگیره ...


ذهن مخاطب عام امروزی حتی همون قدر تکلف شعر نو رو هم قبول نمی کنه. چیزی که من الان خیلی می بینیم شعر های به اصطلاح فارسی شکسته یا ترانه است که از کلمات به صورت روزمره و شکسته استفاده میشه ولی باز هم جوهر روشن فکری درونش نهفتست.
حالا ما به جای اینکه این مسیر جدید شعر رو محکوم کنیم و سلیقه مخاطب عام رو عوض کنیم به دلیل اینکه اکثر ترانه های چند دهه گذشته مضامین مستهجن(!!!) داشتند بهتر نیست که شعر هایی در این سبک بسراییم که هم درون مایه هنری خودش رو داشته باشه و هم مخاطب باز هم بتونه به راحتی باهاش ارتباط برقرار کنه؟
راستش من خودم هم تا کمتر از چند ماه پیش این جریان رو محکوم می کردم ولی الان نظرم کاملآ عوض شده.

 

[hamidreza96]

پاسخ : شعر های بیش از حد نو !!!

من همیشه وقتی شعر یا کتابی رو نفهمیدم به خودم گفتم حتمآ از بی شعوری من بوده... تو هم حتمآ اول به خودت اینو بگو .

منم هیچ وقت به خودم اجازه نمیدم توی بحث به کسی توهین کنم

و همچنین به خودم اجازه نمیدم با دو دفعه رفتن به فرهنگسرا و شب شعر ، خودمو از دکتر عبدالحسین زرین کوب بالاتر بدونم

آقای کهربا من منظورم شخص شما نبود... اصلآ پست های شما رو نخونده بودم
بگذریم. شعر های سپید همیشه محکوم به مکلف گویی نیستند. پنج شنبه دو هفته پیش من شب شعر فرهنگسرا ارسباران بودم. این بار آقای کاکایی نقد می کردن.
من با شعر سپید یک نفر که برای پدر و عموی شهیدش نوشته بود گریه کردم.
و شعر سپید یک کرد از بهترین شعر های اون روز بود از نظر خیلی ها! از شدت تشویق ها می گم.

خدارو شکر از خدا عمری گرفتیم و فهمیدیم که میزان سنجش قدرت یک شعر میزان گریه کردن با اون شعر یا تشویقاشه

خیلی از غزلیات حافظو که ما میخونیم گریمون نمیگیره ، اگه تو یه جمع عوام هم بخونیم تشویق نمیشه ، یعنی این غزل ضعیف بوده ؟

شما باید تجدید نظر کلی در این مورد بکنید

به نظر من شعر سپید و موج نو بیشتر از هر قالبی با ذهن مخاطب امروزی تطابق داره ... آیا ما می تونیم افرادی مثل شاملو رو به شاعر نبودن متهم کنیم ؟!

متاسفم که بدون اینکه پست منو کامل بخونین ، توهین کردید

جواب شمارو داده بودم :

× نمیخوام به شاعران شعر نو و یا کلا ماهیت شعر نو توهین کنم ، بعضی قسمت های شعر نو که به چشم ما خیلی بی معنی میاد خیلی با

معنیه اتفاقا ، مثلا وقتی سهراب میگه روزی که پدرم مُرد ، پاسبان ها همه شاعر بودند ...

 

[vahidd]

پاسخ : شعر های بیش از حد نو !!!

منم هیچ وقت به خودم اجازه نمیدم توی بحث به کسی توهین کنم

و همچنین به خودم اجازه نمیدم با دو دفعه رفتن به فرهنگسرا و شب شعر ، خودمو از دکتر عبدالحسین زرین کوب بالاتر بدونم


خدارو شکر از خدا عمری گرفتیم و فهمیدیم که میزان سنجش قدرت یک شعر میزان گریه کردن با اون شعر یا تشویقاشه

خیلی از غزلیات حافظو که ما میخونیم گریمون نمیگیره ، اگه تو یه جمع عوام هم بخونیم تشویق نمیشه ، یعنی این غزل ضعیف بوده ؟

شما باید تجدید نظر کلی در این مورد بکنید


متاسفم که بدون اینکه پست منو کامل بخونین ، توهین کردید

جواب شمارو داده بودم :

ایشالا اون قسمت اولش که با پ خ حل شد.

البته من با دفعه شب شعر رفتن و دوتا کتاب خوندن خودم رو از آقای زرین کوب بالاتر ندونستم.ولی این به معنی این نیست هر چی ایشون بگه به نظر من حتمآ درست باشه. همین طور که هرچی ملک الشعرای بهار درباره ی شهریار گفت درست نبود !

درباره ی بقیه کامنت های من هم در جواب و ادامه ی پست های دوست دیگرمون بود. نه پست شما.یعنی اصلآ نفهمیدین من چی گفتم مثل اینکه.