• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

بچه های پرورشگاهی

چ سنی رو برای گفتن حقیقت به فردی که پرورشگاهیه و توی یه خونواده دیگه بزرگ شده مناسب میدونین ؟

  • قبل از ورود به مدر3

    رای‌ها: 14 23.7%
  • دوران دبستان

    رای‌ها: 6 10.2%
  • دوران راهنمایی

    رای‌ها: 4 6.8%
  • دوران دبیرستان

    رای‌ها: 7 11.9%
  • دوران دانشگاه

    رای‌ها: 10 16.9%
  • بعد از ازدواج

    رای‌ها: 4 6.8%
  • اصلا لزومی نداره که بدونه

    رای‌ها: 14 23.7%

  • رای‌دهندگان
    59
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

به نقل از Bittern :
خب مسلما این حق اون بچّه ست که موضوع رو بدونه! :|
از نظر زمانی هم به نظرم بهترین زمان در کودکیه... چون اون موقع شخصیت هنوز شکل نگرفته و می تونه راحت با گذشته ش کنار بیاد... و با گذشته ای که داره بزرگ شه!
ولی اگه زمان این اطّلاع دادن بگذره، فک نکنم دیگه بتونه راحت با قضیه کنار بیاد! چون دیگه جا افتاده... و شخصیتش به عنوان عضوی از اون خانواده شکل گرفته...
اطلاع ندادن هم بد ترین کار ممکن هست به عنوان پدر و مادر! چون یه زمانی میرسه که بچه می فهمه_خواه/نا خواه_ و اون جاست که به طور کامل با خانواده ای که سرپرستیش رو به عهده گرفتن بیگانه میشه.
ولی همه بچه ها اینطوری نیسن!بضیاشون تا آخر عمر با اسم بچه پرورشگاهی زندگی میکنند!چرا؟چون تو بچگی این قضیه بهشون گفته شده !دورانی که آدم روحیش خیلی لطیفو شکننده ست!تازه اگه دختر باشه بدتر!بعد تازه اگه خیلی کنجکاو باشه تو اون دوران از بقیه سوالایی درباره پرورشگاهی بودن بپرسه و بقیه هم اطلاعات غلطی در اختیارش بذارن خیلی اثرات بدی روی بچه داره!
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

به نقل از Believe :
ا؟زهرای خودمون صاحب تاپیک :D
خب واقعا به شرایطش بستگی داره!
چن تا حالت وجود داره:
1-فرزند با شنیدن خبر زندگیش وارونه بشه طوری که زندگیش دیگه به روال قبلی برنگرده،افسرده بشه،پسرفت کنه تو زندگی و.......
2-فرزند با شنیدن این خبر شوکه میشه ولی بعدش به این نتیجه برسه که نباید زندگیشو با این مسائل خراب کنه و اینکه اسم و فامیل و پدرو مادر دیگه ای داشتن شخصیت حقیقی آدمو عوض نمیکنه.....
وبه روال عادی زندگیش برگرده
3-فرزند ممکنه باشنیدن این خبر از طرف پدرو مادر غیر واقعیش خیلی بهم بریزه ولی اگه این خبرو از اطرافیانش بشنوه خیلی بدترو داغون تر شه :rolleyes:

به نظر من به اولی تا موقعی که بچه به اندازه کافی بزرگ نشده حداقل تابعد ازدواج نگه و به اطرافیانم بسپره که حواسشون باشه مگرنه واویلا! :-ssولی یه حسی بهم میگه اصن نباید بهش گفت!
به دومی تو دبیرستان میشه این قضیه رو گفت!ولی بازم به ظرفیت فرد بستگی داره شاید یه فرد تو دبیرستان عکس العمل خوبی نشون نده ولی تو دانشگاه خیلی طبیعی برخورده کنه!
سومی رو قبل از اینکه هر کدوم از اطرافیانش بش بگن باید زودتر این مسئله رو براش شفاف سازی کنن!
ولی یه استثاها یی ام وجود داره این وسط! :-"

ا؟ بله ، کاریه ک از دستمون برمیاد :D
من یه سوال واسم پیش اومده اونم اینه که " اون خونواده از کجا باید بدونه کدوم یک از این سه تا حالتی که گفتی وا3 فرزندش پیش میاد ، تا بر اساس اون تصمیم بگیره که چ سنی بهش بگه. " ؟؟
+
اگه بخوایم بگیم که حالا اون خونواده از فرزندش شناخت داره و میدونه چ حالتی ممکنه واسش پیش بیاد این مسئله مطرح میشه که ادما تو شرایط مختلف ممکنه واکنشای متفاوت نشون بدن و 180درجه با اون کسی که قبلا بودن فرق کنن.

___________________________________

ممنون که از بحث استقبال کردین و توش شرکت کردین + نظرای همه محترمه.
خب بچه ها بذارین من یه جمع بندی از بحثایی که تا الان شد داشته باشم تا به یه نتیجه ی بهتر برسیم.

کلا من نظراتونو به سه دسته تقسیم میکنم :

1- دسته ی اول اونایی هستن که میگن سن کودکی مناسب ترین زمان برای گفتن این موضوع به بچه هستش.
دلایل : شخصیت بچه هنوز کامل شکل نگرفته.
وابستگی زیادی بین اون و خونواده ی جدیدش وجود نداره واین باعث میشه بتونه راحت تر درمورد این موضوع تصمیم بگیره.
هرچی دیرتر گفته بشه وابستگی اون خونواده به این بچه هم بیشتر میشه واین موضوع شاید باعث بشه که از ترس از دست دادن
فرزندشون این موضوع رو هیچ وقت بهش نگن.

دلایل مخالفان این دسته :
اگه زود بهش گفته بشه ممکنه هر سختگیری پدرومادر رو به حساب پرورشگاهی بودنش بذاره.
احساسات بچگی مانع تصمیم گیری درست میشه.
اگه زود بهش گفته بشه ممکنه دچار بحران شخصیتی بشه.


2- دسته ی دوم اونایی هستن که میگن سن نوجوانی و جوانی مناسب تره.
به نظرم تنها دلیل این بود که فرد مستقل شده و میتونه منطقی و نه از روی احساسات برای زندگی و آیندش تصمیم بگیره.
دلایل مخالف این دسته هم که میشه دلایل موافق دسته ی قبل! :D

3- دسته ی سوم که تعدادشون کم هم بود اونایی هستن که میگن اصن نباید به بچه گفته بشه .
دلیل و اینا هم ندارن ، صرفا اینکه گفته نشه :-"

خب مخالفم که زیاد داره این دسته ، از جمله خودم. چون :
ممکنه فرزند به هر نحو دیگه ای این موضوع رو بفهمه و این باعث بشه نسبت به خونواده ی جدیدش بی اعتماد بشه.
با نگفتن این موضوع حق پیدا کردن پدر و مادر واقعی فرزند توسط خودش ازش گرفته میشه.

حالا با جمع بندی ای که گفته شد فک کنم بتونین بهتر این موضوع رو بررسی کنین. لطفا ادامه بدین.
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

بهتره به بچه بگن!
اگه نگن بچه بزرگ شه شناسنامه رو نگاه کنه نوشته که بچه این خانواده نیس!
بهتره وقتی به بچه گف که رشد عقلی کرده باشه
ولی خب من ک جدیدا دیدم بچه از6.7سالگی ک میره پیش ی خانواده میدونه پدر مادر واقعیش نیستن!
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

به نقل از Pink princess :
بهتره به بچه بگن!
اگه نگن بچه بزرگ شه شناسنامه رو نگاه کنه نوشته که بچه این خانواده نیس!
بهتره وقتی به بچه گف که رشد عقلی کرده باشه
ولی خب من ک جدیدا دیدم بچه از6.7سالگی ک میره پیش ی خانواده میدونه پدر مادر واقعیش نیستن!

عزیزم درمورد شناسنامه باید بگم که وقتی یه خونواده یه بچه رو به فرزندی قبول میکنه دادگاه حزانت (؟ :D) اونو به اون خونواده میده و اونا میتونن با فامیلی خودشون براش شناسنامه بگیرن. پس دراین مورد مشکلی به وجود نمیاد. :-"
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

بنظرم توی دوران دانشگاه بگن بهتره چون طرف به رشد عقلی کاملی رسیده و دیگه تکلیفش با خودش معلومه پس روی حرکات پدر و مادر حساس نمیشه زیاد اگرم خواست میره دنبال پدر و مادر واقعیش وای خیلی صدمه نمیخوره.
تو سنای پایین تر چون سنای بلوغ فکری و جسمیه صدمه ی روحی زیادی میخوره...
بعد ازدواج هم بد نیست ولی امکان داره همسر شخص با موضوع کنار نیاد و زندگیشون با مشکل مواجه بشه!
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

به نقل از Believe :
ولی همه بچه ها اینطوری نیسن!بضیاشون تا آخر عمر با اسم بچه پرورشگاهی زندگی میکنند!چرا؟چون تو بچگی این قضیه بهشون گفته شده !دورانی که آدم روحیش خیلی لطیفو شکننده ست!تازه اگه دختر باشه بدتر!بعد تازه اگه خیلی کنجکاو باشه تو اون دوران از بقیه سوالایی درباره پرورشگاهی بودن بپرسه و بقیه هم اطلاعات غلطی در اختیارش بذارن خیلی اثرات بدی روی بچه داره!
شاید این طور که گفتین باشه، ولی مهم اینه که بالاخره می تونن با موضوع کنار بیان به نظرم... در یک مرحله از زندگیشون. فقط کمی طول می کشه! بر خلاف کسی که از نظر من در بزرگ سالی اصلا و ابدا نمی تونه با چنین حقیقتی کنار بیاد...مثال بارزش:جودی ابوت! می دونم که یک کارتون بود ولی کارتون رو هم با در نظر گرفتن شرایط حقیقی یک بچه یتیم ساختن...
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

راجب شناسنامه بگم
تو شناسنامه ی چیزایی مینویسه ک مشخص میشه پرورشگاهیه!و فامیله بچم فامیلیه خانوادس!
دیدم ک میگم
12.13سال پیش تو شناسنامه مشخص نبود بچه پرورشگاهیه
ولی از اون به بعد اینطوری شده
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

نگن خب بذارن بچه باخیال خوش زندگی کنه ولی اگرم میخان بگن قبل مدرسه بگن
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

راستش به نظر من این یه حق طبیعیه برای اون بچه که بدونه اون پدر و مادر
اولیای واقعیش نیستن.......
اما اینکه باید تو چه سنی بهش گفت بستگی به شخصیت خودش داره......
البته من فک میکنم که بهترین دوران برای گفتن همچین موضوعی دوران دبیرستانه البته نه اول دبیرستان
اطرافیان هم نباید بین اون بچه و بقیه ی بچه های خانواده فرقی بذارن و وقتی که اون بچه از واقعیت آگاهی پیدا کرد باید بهش
برای کنار اومدن باهاش کمک کنن....
 
پاسخ:

اینکه اطلاع داشته باشه این افراد خانواده اصلیش نیستن حق اون فرده وبه نظرم بهتره که از همون اول (کودکی) از این قضیه اطلاع کامل داشته باشه تا زودترو راحت تر باهاش کناربیاد; هم کسایی رومیشناسم که با اینکه بچشون دبیرستانی شده بهش چیزی نگفتن و هم افرادی رو که بچشون هنوز هفت سالش نشده و کامل اطلاع داره، اوناکه نگفتن دائم نگران اینن که نکنه از کسی بشنوه یا اگه بش بگن چه عکس العملی نشون میده از طرفی اگه بش نگن اونو از حقش محروم کردن; اما اونایی که گفتن هیچ مشکلی ندارن و بچه کاملا با موضوع کنار اومده.
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

به نقل از ATM :
راجب شناسنامه بگم
تو شناسنامه ی چیزایی مینویسه ک مشخص میشه پرورشگاهیه!و فامیله بچم فامیلیه خانوادس!
دیدم ک میگم
12.13سال پیش تو شناسنامه مشخص نبود بچه پرورشگاهیه
ولی از اون به بعد اینطوری شده

من طبق اطلاعاتی که از قبل داشتم گفتم نمیدونستم اینطوری شده . عجب !!! :-?

___________

من از یه نفر که روانشناسی میخونه سوال کردم بهم گفت که طبق اصل های پایین اگه رفتار بشه به احتمال زیاد مشکلی پیش نمیاد [به نظر خودمم موثر بودن] :

اصل 1: بهترین زمان، وقتیه که بچه در مورد تولدش و ...چیزهایی که ما از اونها اطلاعی نداریم سوال میکنه.(بی مقدمه نباشه و والدین، پیش دستی نکنند)

اصل2: در جواب باید، ابتدا در مورد کلیت موضوع صحبت بشه. مثلا بگید:" گاهی پیش میاد که بچه ای والدینش رو از دست میده یا یکی از اونها جدا میشه و به دلایلی باید پیش یکی از اجداد بزرگ بشه و یا ..." سعی کنید در هر قسمت بچه رو نسبت به موضوع، قانع کنید.

اصل3: از آرزوهای کسی که این اتفاق براش رخ داده با نظرسنجی از بچه صحبت بشه.

اصل 4: اگه این اتفاق در مورد اون رخ بده، دوست داره چه کار کنه؟ تنها باشه( مشکلات اون بیان بشه) یا تحت قیومیت یه خانواده باشه( فواید اون ذکر بشه)؟

اصل5: در مورد آینده و اینکه خدا اونو دوست داره و تنهاش نذاشته و یه پدر مادر خوب بهش داده و ...

نکته خیلی مهم: اصول باید مرحله به مرحله طی بشه و به ترتیب. و هیچ عجله ای برای پیشرفت کار نداشته باشید ولی در بهترین شرایط و با مشاهده ی صحنه هایی از این دست( قیومیت، مرگ افراد در فامیل ، داستان های تلویزیون و ..)، ابتکار عمل داشته باشید .

نظرتون در مورد این اصول چیه ؟؟ :-?
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

حذف
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

بنـظرم بـعد از ازدواج بهتـرین سنـه چـون اون شخـص الـان یـه پشتـوانه ی دیگه ای جـز خـانواده داره و میتونـه بـه اون تکـیه کنـه
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

بنظرماین بچه هایی رو که از نوزادی سرپرستیشونو قبول میکنن لزومی نداره بگیم چون تقریبا اونایی که قبولش کردن با خانواده واقعی تفاوتی ندارن
ولی از 4 سال به بالا که خوده بچه اصن در جریانه دیگه پس مشکل چیه?
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

به نقل از ♬♩♪3pideh♪♩♬ :
بنظرماین بچه هایی رو که از نوزادی سرپرستیشونو قبول میکنن لزومی نداره بگیم چون تقریبا اونایی که قبولش کردن با خانواده واقعی تفاوتی ندارن
ولی از 4 سال به بالا که خوده بچه اصن در جریانه دیگه پس مشکل چیه?

خب آره بعد 4 سال دیگه بچه همه چیو میدونه، بحث سر بچه هاییه که از نوزادی وارد یه خونواده ی دیگه میشن.
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

حذف
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

به نقل از فِلــــے❦ :
بچه های پرورشگاهی رو خیلی دوست دارم نمیدونم یه جورایی دلم براشون میسوزه...
نداشتن پدر،مادر خیلی سخته خیلی X_X
فکرشو بکنین یکی که سنش بین 8 تا 9 سال هست که دیگه همه چیز رو میفهمه ممکنه با خودش بگه من چ قد بدبختم که یکی دیگه باید ازم نگهداری کنه یا چرا این همه ادم باید پدر و مادر داشته باشن الا من به نظرم هر چی بچه سنش پایین تر باشه به فرزندی قبولش کنن بهتره :>

منـم

امـا خـب بـآیـد بفهمـن کـه اونـایے کـه بـزرگـشون کـردن وظیفـه پـدر و مـادر داشتـن نـه پـدر و مـادر واقعـیشون
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

به نقل از ɉ0ɉ0 ƞȃɠɥȃϩɥ :
منـم

امـا خـب بـآیـد بفهمـن کـه اونـایے کـه بـزرگـشون کـردن وظیفـه پـدر و مـادر داشتـن نـه پـدر و مـادر واقعـیشون

خب شاید نتونن با این قضیه کنار بیان .. شاید همین فهمیدن باعث بشه از خونواده ای که بزرگشون کردن بدشون بیاد...
ولی از طرفی این حقشونه که بدونن..
نمیشه دقیق نظر داد چون شرایط هرکسی فرق میکنه ..
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

به نقل از ˙·● ๖ۣZα┣-┫я Å ●·˙ :
خب شاید نتونن با این قضیه کنار بیان .. شاید همین فهمیدن باعث بشه از خونواده ای که بزرگشون کردن بدشون بیاد...
ولی از طرفی این حقشونه که بدونن..
نمیشه دقیق نظر داد چون شرایط هرکسی فرق میکنه ..

یـه سـوال دیگـه تـوی تـایپـیکت بگـم؟

بنـظرتون اگـه بفهمـن خـانواده واقعـے شـون کـے اند

اونـایے کـه بـزرگـشون کـردن رو انتخـاب میکنـن یـا پـدر و مـادر اصلے رو؟

خـودتون رو بـزارید جـاے اونا
 
پاسخ : بچه های پرورشگاهی

حذف
 
Back
بالا