- ارسالها
- 2,300
- امتیاز
- 48,921
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- خرم آباد
- سال فارغ التحصیلی
- 94
ما با عمم اینا همسایه ایم بعد همبازی اصلیم که امین بود (پسر دوم عمم که هم سنمه دقیقا) بعد رضا هم که داداششه از ما چهارسال بزرگتره باهامون بازی میکرد یه دوره بعد داداش خودمم فردین که از ما دو سه سالی کوچیکتره هم بازیمون بود...
این جانب اکثر بازی های کودکیش به بازیهای پسرونه طوری محدود میشد البته خودش هم شکایتی نداشت.
بازیا اینا بود:
فوتبال بازی میکردیم تو کوچه...هنوز آثار رو آسفالت فوتبال کردن رو دستم هست
از صبح دوچرخه سواری میکردیم کل محل رو میچرخیدیم بعد ناهار هم نمی رفتیم خونه میرفتیم دم یه مغازه کیک کام با نوشابه کوکاکولا شیشه ای میخوردیم
عکسای این بازیکنا بود جمع میکردن پسرا...عکس بازی میکردیم با دمپایی باید میزدی به عکسا بعد به دمپاییا...اصولش دقیق یادم نمونده
و توی خونه هم که سِگا معمولا...بیشترم مورتال کمبت و شورش در شهر
این جانب اکثر بازی های کودکیش به بازیهای پسرونه طوری محدود میشد البته خودش هم شکایتی نداشت.
بازیا اینا بود:
فوتبال بازی میکردیم تو کوچه...هنوز آثار رو آسفالت فوتبال کردن رو دستم هست
از صبح دوچرخه سواری میکردیم کل محل رو میچرخیدیم بعد ناهار هم نمی رفتیم خونه میرفتیم دم یه مغازه کیک کام با نوشابه کوکاکولا شیشه ای میخوردیم
عکسای این بازیکنا بود جمع میکردن پسرا...عکس بازی میکردیم با دمپایی باید میزدی به عکسا بعد به دمپاییا...اصولش دقیق یادم نمونده
و توی خونه هم که سِگا معمولا...بیشترم مورتال کمبت و شورش در شهر