• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اولین باری که پشت فرمون نشستین

Batman:/

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
708
امتیاز
8,390
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
اراک
سال فارغ التحصیلی
1401
بار اول که هیچی تا بار صدم ماشین خاموش میشد
حالا چرا؟ چون ما وقتی میرفتیم ویلای پدربزرگم مینشستم پشت فرمون و صدتا بچه میریختن اون پشت :/
ولی ایندفعه جدی خوب بود ماشین خاموش نشد حتی پارک دوبل هم کردم بدون تمرین قبلی :))
بعد ازظهرشم عموم مجبورم کرد تراکتور برونم و مسافت زیادی بردمش نهایتا پارکشم کردم (همچنان با بچه ها اون پشت:|)
فاز خوبی بود ولی خدایی استرس داشت
همش حس میکردم چپ کنیم میترکیم
(بچه ها دنده سبک تراکتور چیز عجیبیه و وقتی میذارید رو اون انگار رو هوایید :-")
پشت فرمونم خود پدرم اصرار کرد چون خانوادگی خیلی همه اهل رانندگین اصرار داشت زود یاد بگیرم رانندگی و(پدربزرگم راننده اتوبوس و ماشین سنگین بوده همه عاشق ماشین و اینهان)
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,758
امتیاز
40,638
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
دوازده سالم بود پشت فرمون نشستم انقد بوق زدم که همسایه ها جمع شدن:))
 

ید

...
ارسال‌ها
542
امتیاز
7,806
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1399
اولین بار خب اتفاق خاصی نیفتاد ولی ی خاطره دارم ک واقعا شاهکاره
حدود 3 ماه از اموزشگاه رفتنم میگذشت و خب طبیعتا دستم اومده بود
نشستم تو جاده و سرعت 80 و حدودا یک ساعتی بود تو راه بودم
موقع پیاده شدن اومدم ترمز دستی رو بکشم بالا دیدم بالاس :-" دیگه اخرین باری بود ک سوار ماشین بابام شدم
 
ارسال‌ها
1,561
امتیاز
13,074
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
دانشگاه یزد
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
کلاس هشتم از وسط تابستون کلاس داشتیم، عموم همون نزدیکی ها کار می‌کرد واسه همین رفت آمد منم با اون بود، بعد کلاس هم می‌رفتم پیشش اونجا کمکش می‌کردم( اون سال تابستون مفتی کار کردم:rolleyes:)؛ یه روز به صورت کاملا اتفاقی موقع برگشتن گفت بلدی ماشین برونی منم گفتم نه گفت بشین برون، هر چی سعی کردم منصرفش کنم به هیچ جاش حساب نکرد :)) :)) به زور نشوندم پشت فرمون، اول پنج مین همه چیز رو واسم توضیح داد بعد گفت حالا کم کم برو دستت میاد، اولاش از استرس قلبم تو دهنم می‌زد ولی کم‌کم اوکی شد، از اون روز به بعد هم دیگه رفت و برگشت من پشت فرمون بودم تا وسطای سال که محل کار عموم عوض شد؛ کلا خاطره خاصی از رانندگی ندارم ولی تا حالا بابام ماشینشو دستم نداده دلیلشم اینه که عموت خودش مثل... رانندگی میکه وای به حال اینکه توکه شاگردشی:|:-"
 

Farnaaaz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
624
امتیاز
21,000
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
داراب
سال فارغ التحصیلی
1398
دانشگاه
بندرعباس
رشته دانشگاه
پزشکی
دفعه اول تو عروسی بودم و حوصلم هم کلی سر رفته بود، بابام اومد گفت بیا بریم رانندگی. بعد از کلی توضیح دادن و یکی دو باری خاموش کردن دیگه دستم اومد و داشتم هیلان هیلان میرفتم و حواسم به دنده بود که عوضش کنم، یهو بابام داد زد: ترمز کنننننن! منم هول شدم به جای ترمز پامو گذاشتم رو گاز. (= چند تا پسر کنار یه دیوار ایستاده بودن، نزدیک بود خودمون و ماشین و پسرا رو با دیوار یکی کنم که خدا رو شکر بخیر گذشت. (=
 

k1a

None
ارسال‌ها
49
امتیاز
185
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1402
اولین بار که نشستم کاملا اکی بود ولی بار پنجم شیشم بود فکر کنم که نشستم بعد موقع دور زدن ماشین داشت دل میزد منم میخواستم خاموش نشه پامو گزاشتم رو گاز

هیچی دیگه موقع دور زدن تو یه کوچه تنگ سرعته ماشینم یه دفعه زیاد شد

خداروشکر به جایی نزدم ولی خودمو بابام کف کرده بودیم
 

Becoming

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
عضو کادر مدیریت
مدیر داخلی
ارسال‌ها
1,979
امتیاز
35,781
نام مرکز سمپاد
Frz
شهر
Sari
سال فارغ التحصیلی
1398
رشته دانشگاه
دواسازی
اولین باری که پشت فرمون نشستم...
خیس عرق شدم و واقعا میترسیدم!
 

متین.

کاربر غیرحرفه‌ای
کنکوری 1403
ارسال‌ها
243
امتیاز
6,112
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1403
خب خب و باز هم خب

اولین بار 2 سال پیش بود فکر کنم.. بابام یه هو واستاد گفت متین بشین پشت فرمون منم کلی اصرار کردم و گفتم نه و ..... ولی خب نتیجه ای نداشت..
خلاصه نشستمو اولش خیلی سخت بود که مثل ادم شروع به حرکت کنی ولی یواش یواش دستم اومد..
آخرین بار هم هم چند روز پیش بود که نشستم
ولی واقعا اولش یک حس غرور بهم دست داد خیلی اصلا جذاب بود;;)

البته بنظرم 80 درصد سختیش بخاطر دنده س اگر دنده اتومات باشه خییلیییییییییییییییییییییییی راحته
 

Iman Page

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
278
امتیاز
3,947
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1
اولین بار (و به عبارتی نیز آخرین بار) یادم نیست کی بود ولی خب خیلی سال پیش بود
مامانم داشت به داداش بزرگترم که خیلی ذوق داشت یاد میداد رانندگی رو
به من هم گفت امتحان کنم، جامو با داداشم عوض کردم، چند متر مستقیم رفتیم جلو، بعد پیاده شدم و مامانم نشست پشت فرمون (شاید هم داداشم، یادم نیست)
 

ɐudɐrgnilɐ⋊.∀

هرچه هستی بمان و داراباش هرچه داری ببخش و مسکین شو
ارسال‌ها
343
امتیاز
1,769
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی ناحیه 1 (طلایه داران سابق)
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
برنز المپیاد فیزیک*
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی برق قدرت - فیزیک محض
من یادمه اولین بار یه خانم میخواست امتحان بده..:D
انداخت تو جوب بزرگ ماشین چپ کرد خانمه در اومد افسر موند توش:D
ناموسا سرعتشم کم بودااا استعداد میخواد ماشین رو با سرعت ۴۰ چپ کنی:D
 

Sisyphus

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
736
امتیاز
16,201
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
اولا اینو بگم
من جز بیییییییی استعداد ترینا توی رانندگی در جهانم :))
بار اول و تمام بارهای اول :)) ماشین اصن یه مترم جلو نمیرفت :))
تا رفتم کلاس رانندگی که واقن مربیم از یه چوب خشک راننده ساخت :)) راننده خوبی نه البته :)) ولی به هر حال راننده :))
 

Chillax

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
260
امتیاز
2,091
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 3
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
عموم پرسید رانندگی بلدی من شیش ساله هم با ابهت هرچه تمام تر گفتم آره
نشستم پشت فرمون هرچی ضجه زدم ماشین یه سانتم جلو نرفت
آخرش فهمیدم دستیو نداده بودم پایین
 

Sanaii

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
188
امتیاز
642
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
؟؟؟آباد
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
دامپزشکی
اولین بارو یادم نمیاد ۳ یا ۴ ساله بودم همش میشستم جلوی بابام فرمون رو من کنترل میکردم ولی الان میترسم از در پارکینگ بیام بیرون کوچمون باریکه همیشه هم یه ماشین تو کوچه پارک کرده میترسم از بغلشون رد بشم، دوبار آینه کندم چند بارم سابیدم به در و دیوار کلا دیگه کسی ماشین دستم نمیده
 
ارسال‌ها
10
امتیاز
45
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی ۳
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
علوم تحقیقات
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
15 سالم بود. به خواهرم گفتم تئوریشو یادم بده (چون واقعا ایده ای از کاربرد پدال کلاچ نداشتم. تو ذهنم مثل بازیا و دنده اتوماتا تعریف شده بود که یه گاز باشه یه ترمز)
اونم برام خیلی قشنگ توضیح داد🙂
بعد به بابام گفتم خب من بلدم. ولی یکی بیاد کنارم بشینه که اگه داشتم خرابکاری میکردم منو متوقف کنه😬
بعد من استرس اینو داشتم که یهو ماشین بپره یا خیلی بره جلو (چون میخواستم تو یه مسافت کم فقط جلوعقب کنم). ولی کاشف به عمل اومد که اصلا نمیتونم کاری کنم که راه بره😶
ولی عین فضاپیما بود برام همه چی. خلاصه بعد کلیی خاموش کردن و دودی که داشت از کله بابام بلند میشد😅، این ماشینو ما یه متر بردیم جلو. بعد دیگه هی میومدم میشستم کلاچ گرفتنو تمرین میکردم که با نیم کلاچ جلوعقب کنم و خاموش نکنم. در همون حد موند تا 19 که برم گواهیناممو بگیرم🙂
 
بالا