• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

  • شروع کننده موضوع
  • #1

m.r.jazini

محمدرضا جزینی زاده
ارسال‌ها
181
امتیاز
837
نام مرکز سمپاد
دبیرستان دوره دوم علامه حلی
شهر
بم
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
یبار شیمی
دانشگاه
kmu ( علوم پزشکی کرمان )
رشته دانشگاه
دندون
تلگرام
اینستاگرام
تا حالا مریض شدین که . بعضی ها کم و بعضی ها زیاد .
یکی از خاطره های مریضیتون رو بگین .
 

hanie468

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
195
امتیاز
685
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرعسل
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

من ركورد دارم تو مريضي:از سخت تريناش:
1-اول راهنمايي پام شكست بعد دكتر گفته بود نبايد تا ي ماه پاتو زمين بزاري و فشار بهش بياد
ولي از شانس گند دستشويي خونه ما ي پله كوچيك داشت بخاطر همين مجبور بودم هرروز پرش
از مانعرو داشته باشم تازه بدترشم اين بود ك دمپايي ها هميشه در دور ترين جاي دستشويي بودن
.
2-پارسال ي مريضي گرفتم ي سال باهاش دست و پنجه نرم كردم از دكتراي خرم آباد و تهرانو اصفهانو اينا رفتم معلوم نشد
چي شد خودش خوب شد ولي بخاطرش از مدرسه و اينا خ جاموندم
.
3-در حال حاضرم كتفم تو باشگاه ضربه خورده دارم ميميرم
توروخدا دعا كنيد چيزيم نشده باشه
 

zahra AB

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
201
امتیاز
2,357
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

دوران طفولیت حدود 4تا7 سالگی حساسیت فصلی داشتم(نه که الآن ندارم :D)شب نمی تونستم بخوابم . مامانم بصورت سانتریفیوژ وار منو میذاشت رو پاش تا سرفه هام بند بیاد. خیلی سخت بود.
 
ارسال‌ها
446
امتیاز
663
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
98
دانشگاه
علوم پزشکی زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

والا سخت ترین مریضی کاشتم آبله مرغان بود تو کلاس اول ابتدایی گرفته بودم اونم تو موقع امتحانات نوبت دوم :-\
 

sa128sr

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
91
امتیاز
879
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی کاشان
شهر
کاشان
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
دانشگاه زنجان
رشته دانشگاه
شیمی
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

سال اول راهنمایی که بودم توی امتحانات ترم اول یه سرسرماخوردگی خفنی گرفتم که حد نداشت :|
یک هفته مریض بودم بعد یه هفته که رفتم مدرسه تا ساعت آخر نموندم، وسط روز رفتم خونه باز یه هفته خوابیدم :))
کلا سال اول و دوم راهنمایی خیلی سرم و آمپول زدم :-w
فقط هم توی امتحانا مریض میشدم :-w
 
ارسال‌ها
446
امتیاز
663
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
98
دانشگاه
علوم پزشکی زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

به نقل از Amir Ali :
سال اول راهنمایی که بودم توی امتحانات ترم اول یه سرسرماخوردگی خفنی گرفتم که حد نداشت :|
یک هفته مریض بودم بعد یه هفته که رفتم مدرسه تا ساعت آخر نموندم، وسط روز رفتم خونه باز یه هفته خوابیدم :))
کلا سال اول و دوم راهنمایی خیلی سرم و آمپول زدم :-w
فقط هم توی امتحانا مریض میشدم :-w

حالا شما فقط یه بار این اتفاق براتون افتاده من هرسال موقع امتحانات نوبت اول سرما می خورم خدا کنه امسال نخورم.

شما هم دعا کنید
 

-zarA-

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
833
امتیاز
6,256
نام مرکز سمپاد
هـنرستانمـوטּ
شهر
اصفهــاטּ
دانشگاه
هنر اصفهــاטּ
رشته دانشگاه
طراحی صنعتـی
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

سـال دوم راهنمـایی واسـه اولیـن امتحـان تـرم دومـمون کـه عـربی بـود و منـم بشـدت اسـتعداد دارم توش اصـن :D

بـدجـور گـوش درد گـفتم هـر دکـتری هـم یـرفتیـم میگـفت تـاحـالا همچـین چـیزی نـدیده

بـا ایـن وضـعیت مجـبور شـدم امتحـان هـم بـدم
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

m.r.jazini

محمدرضا جزینی زاده
ارسال‌ها
181
امتیاز
837
نام مرکز سمپاد
دبیرستان دوره دوم علامه حلی
شهر
بم
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
یبار شیمی
دانشگاه
kmu ( علوم پزشکی کرمان )
رشته دانشگاه
دندون
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

من که دریای مریضیو بلایم .
تقریبا آذر سال پیش بودو هی امتحان می گرفتن . من گفتم خدا کنه ی بالیی سرمون بیاد نریم مدرسه .
صبحش ی بلایی اومد که نگو .
ما که شهرمون گاز کشی نیست . بابام می خواست بره کپسول گاز بگیره منم اومده بودم در منزل رو ببندم گفت تو هم بیا . رفتیم :(
اومدیم کپسول رو از جعبه دربیاریم . به بابام گفتم بذار خودم میبرمش . اولش بازم گرفته بودش . بعدش بدون اینکه به من بگه ولش کرد.(چند ثانیه بعد) منم که اعصابم این پیامو دیر به مغزم رسوندن و ککپسول از دستم ول شد و افتاد روی پام . الآن 11 ماهه که مشکل پا دارم . (یعنی ابن که اولش کمشکم افتاد بعدش دراومد رفت تو گوشت بعدش چند هفته پیش رفتیم از تو گوشت درش اوردیم )

همین دیگه می خواستم بگم دعا نکنین که مریض بشین حتی اگه امتحان 10 گرفتین :D :D :D
 

saraxcen

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
138
امتیاز
875
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
اینستاگرام
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

من از لحاظ بلای آسمانی رکورد دارم تا حالا دوتا از انگشتام شکسته سرم شکاف برداشته یه بارم تمیز خوردم زمین چونه ام زخم شد یه بارم یه

چیزی افتاد رو چشمم چشمم باد کرد به اندازه تعداد موهای سرم انگشت های پام به درو دیوار گیر کرده ضرب دیده و خیلی چیزهای دیگه

اما بدترین روز مریضیم سال چهارم ابتدایی مسموم شدم کل شب من بیدار بودم دل درد وحشتناک اصلا یه وضی من ساعت 4 صب رفتم دکتر 3

تا آمپول زدم تا سرم تازه فرداشم امتحان ترم دوم ریاضی داشتیم ینی اوضاعو شما دریابین
 

Ariana

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
16
امتیاز
29
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 3 کرج
شهر
کرج
مدال المپیاد
در حال کار کردن برای المپیاد فیزیک
دانشگاه
شریف!!!
رشته دانشگاه
هوافضا
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

خدا رو شکر ما تا حالا بد مریض نشدیم!
 

bella_h

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
192
امتیاز
1,346
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید هاشمی نژاد مشهد
رشته دانشگاه
علوم تربیتی
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

4-5 سالم بود آبله مرغون گرفته بودم بعد قشنگ یادمه هی به دختر همسایه مون میگفتم پیشم نشی مریض میشی حرفمو گوش نمیکرد

پیش دانشگاهی شب قبل امتحان ترم ریاضی که با آقای .ر. :-ss داشتیم مسموم شدم وتا صبح بالا میاوردم :-" امتحانش فوق سخت بود منم حالم خوب نبود هیچی هم نخونده بود زودتر از همه پا شدم برگه مو دادم یعنی نفر بعدی حداقل نیم ساعت یه ساعت بعد اومد بیرون خوشم میاد 13ونیم شدم خودم تو کف نمره ام موندم آخه دبیرمون آدمی نبود که الکی نمره بده توجه کنین نمره ی من با توجه به شرایطم عالی هم بود
 

Potter Harry

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
243
امتیاز
1,846
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان قـزوین
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

به نقل از نیوتن :
تا حالا مریض شدین که . بعضی ها کم و بعضی ها زیاد .
یکی از خاطره های مریضیتون رو بگین .
من زیاد مریض واقعی نمیشم ولی زیاد خودمو به مریضی میزنم! :))
مثلا روزایی که نمیخوام مدرسه برم اول میرم زیر پتو و هی میگم حالم داره بد میشه!!! :)) :)) بعد مامانم میگه پاشو حاضرشو بریم دکتر بعد من نمیرم و وقتی مامانم اینا میرن بیرون من نمایش فیلمم تموم میشه و به کارای مورد علاقم ادامه میدم!!!
 

سارگل

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
839
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2قم
شهر
قم
دانشگاه
دانشگاه کاشان
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

من تابستون اول ابتدايي دستم از كتف شكست خعلي بد بود چون هيچ كار نميتونستم بكنم هرشب كلي گريه ميكردم ..............ولي خوبيش اين بود كه خعلي اون موقعه هوامو داشتن شبام كه دستم درد ميگرفت داداش ميزاشتم رو كولشو و توخونه ميگردوندم
 

Miraneh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
813
امتیاز
3,959
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

در اوان طفولیت،عاشق پسته بودم به شدت[!]، یک بسته پر از پسته خریده بودیم؛ منم گرفتم همه رو،دقیقا همه پسته هارو خوردم :-"
فردا پس فرداش حالم بهم ریخت تا یک ماه مریض بودیم و اینا.مدرسه ـرم نصفه نیمه رفتم تو اون یه ماه.
اول دبستان بودم،حدودا اسفند ماه.
×دیگه از پسته خوشم نمیاد :/
 

Diyar

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
514
امتیاز
1,489
نام مرکز سمپاد
shahid beheshti
شهر
بجنورد
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

یادش بخیر هر وقت میدیدم که یکی مریضی بدی داره میگفتم کاش منم مریض شم برام خوراکی بیارن ولی نشدیم که نشدیم! 8->
 

لنگه کفش

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
206
امتیاز
1,018
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
کرمان
پاسخ : یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

سال دوم راهنمایی سرماخوردگی سختی داشتم ک 1ماه درگیرش بودم
موقعی روب بهبودی یافتم رفتم مدرسه...
قره قورون
توولواشک خوردم
:D1ماه دیگه افتادم
 

behnaz81

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
642
امتیاز
9,007
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
شهید رجایی
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
نهم امتحانای ترم اول صبح زود که میرفتیم مدرسه پالتو و دسکشامو میپوشیدم میرفتم حیاط مدرسه دور تا دور مدرسه راه میرفتم میخوندم البته مال امتحانای خوندنی مثل مطالعات بود تو اون سرما هیچ کسم تو حیاط نبود
بعد از امتحانا یه انفولوانزا گرفتم درست و حسابی که تا عمر دارم فراموش نمیکنم
ولی در طول ده سال تحصیلیم هیچ وقت به خاطر مدیضی از مدرسم نگذشتم حتی نهم
ولی می ارزید
 
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
18,822
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهربابک
سال فارغ التحصیلی
1398
رشته دانشگاه
مهندسی بهداشت حرفه‌ای
پارسال اوایل تابستون به مدت یه ماه درگیر یبوست بودم:|:-l
 

آدنوزین :)

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
849
امتیاز
18,875
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
من از قبل تو پام پلاتين داشتم (حالا اگه غلطه اساتيد و پزشكان عزيز ببخشيد كه بلد نيستم درستشو بگم:دي) بعد كلاس هشتم تو مهر ماه كله ي سحر تو مدرسه خوردم زمين:|
بعدش دكتر گفت يه هفته استراحت كن بيا، ما استراحت كرديم خوب هم نشديم:))آقا رفتيم اونجا گفت بايد عمل كني اين پلاتينو عوض كني، مامانم اومد خونه شروع كرد گريه كردن، يعني بلند بلنننند گريه ميكرد:|(منم كه ميخواستم خوددار باشم، نشسته بودم تو اتاق با لبخند سوپ ميخوردم:)))
هيچي ديگه بعد از اون من تا حدود اسفند ماه نتونستم راه برم، خيلي شرايط مسخره و بدي بود[-|
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,207
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
از اردیبهشت تا الان(و احتمالاً تا سال بعد!)
درگیر عوارض و مشکلات بعد از عمل جراحیمم!!
 
بالا