یادش بخیر اون مریضی چقدر سخت بود

Nzr.f

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
82
امتیاز
314
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
داراب
سال فارغ التحصیلی
1400
کلاس نهم که بودم شیفت عصر جشنواره غذا داشتیم، منم به خودم قول داده بودم تا میتونم فقط خوراکی بگیرم
ناهار که خورده بودیم، کلی هم چیز خریدیم خوردیم، بچه ها هم هات داگ گرفته بودن مسابقه گذاشتیم، بعدشم هرکلاس برای جشن کیک خریده بود، کیک هم خوردیم و خلاصه، کلی از بچه ها حالشون بد شد، من تا وقتی مدرسه بودم حالم نسبتا خوب بود ولی همین که سوار سرویس شدیم حالت تهوع گرفتم همش میترسیدم گلاب به روتون بالا بیارم
خداروشکر زود رسیدیم(سرویسم کلی نگران شد چون همیشه میگفتم اخرین نفر منو برسونه ولی اینبار گفتم اولین نفر)
هیچی دیگه اب هم نمیتونستم بخورم
مامان بزرگ و خالم اینا هم فقط دارو گیاهی تجویز میکردن منم از این طرف میخوردم از اون طرف میرفتم بالا میاوردم
چندبار هم رفتیم بیمارستان و دکتر، بهم سه تا امپول و سرم اشتباهی زدن
دیگه اخر کار اورژانسی رفتیم سونو دکتر گفت اگر نیم ساعت دیرتر میرسیدید دخترتون مرده بود! (تازه با پارتی رفتیم وگرنه منشی میگفت امشب نوبت نمیدیم برید فردا صبح بیاید!!)
و بعد هم بیمارستان بستری شدم و ماجراهاش...
خلاصه که خدا نصیب گرگ بیابون نکنه، ان‌شاءالله همه مریض ها هم زودتر شفا پیدا کنن♥️
 
ارسال‌ها
859
امتیاز
8,142
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
به امید روزی که منم بیام و از تموم شدن روزهای بد این مریضی مزخرف بگم...

رفع اسپم:تموم شدن سر دردهای میگرنی سال۹۲تا۹۶
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,983
امتیاز
44,513
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
اقا یاد عمت بخیر باشه، یاد مریضی سختو چرا؟

شب آزمون ورودی سمپاد، بعد یک ماه بیماری بود.

هیچی این ریه های ما حساسیت گرفته بود. رفتیم پیش یه دکتر عمومی، احمق، گفت ریه هات سرما خورده. یسری دارو و اینا داد من همشو مصرف کردم همینطور بدتر و بدتر شدم تا اینکه یروز دیگه نفهمیدم چی شد بیدار شدم دیدم تو بیمارستانم و سیم کشی و کپسول اکسیژن!
اونجا دکتر متخصص گفت این فقط یه آلرژی ساده بوده که بخاطر اون دارو ها بدتر و بدتر شده و نزدیک بود که بخاطر اشتباه یه پزشک بمیرم!

هیچی دیگه، از اونجا که کپسول لازم بودم پنج روز بیمارستان موندم و آمپول های اضطراری آلرژی خوردم که لعنتی ون پرستاره چقد دستش بد بود هنوز جاشون درد میکنه...

ریه هام کاملا عفونت کرده بودن. بعدش که برگشتیم خونه هم تا سه هفته بعدش تو خواب احساس خفگی میکردم نمونه ش هم همون شب آزمون سمپاد که مادر گرامی انگشت وسطو کردن تو حلق بنده و نجاتم دادن.

رفتم آزمون سمپاد بدم، سرفه ها اینقدر سنگین بود که گاهی گلاب به روتون به استفراغ ختم میشد...
هی جلو سرفه هامو میگرفتم آب میخوردم یهو وسط امتحان سرم گیج رفت اکسیژن به مغزم نمیرسید صندلیمو چپه کردم :|
حالا تا مراقبه اومد بگه چی شد؟ من دوباره پاشدم نشستم ادامه امتحان!

پونزده جلسا کلاس شنامو بخاطر بیماریم از دست دادم و ینی کلا به فنا رفت.. بخاطر کلر آب...

دو ماه طول کشید خوب بشم.
الان سالمم دیگه...
الان قدر هر نفس راحتو میدونم...
 

plotter

توطئه گر مخفی
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,174
نام مرکز سمپاد
frz
شهر
ard
سال فارغ التحصیلی
1402
تا حالا مریض شدین که . بعضی ها کم و بعضی ها زیاد .
یکی از خاطره های مریضیتون رو بگین .
سال پیش جراحی کردم...و ۱۰ کیلو کاهش وزن شدید پیدا کردم. از یه طرفم تا ۱ ماه بعد از عمل نمیتونستم نفس عمیق بکشم چون به مهره هام فشار وارد میشد. از اون طرفم نمیتونستم بخندم چون بازم مهره هام میترکیدن. تا دو ماه بعد از جراحی بدون کمک نمیتونستم از تخت پاشم و برای کوچک ترین کاری یه نفر باید منو بلند میکرد. ۶ ماه هم با کمربند مزخرف آهنی سپری کردم
 
بالا