انگیزه‌‌ی شما از درس خوندن.

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع diakofeiz
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
انگیزه من اینه که چیز یاد بگیرم. ولی خب وقتی درس میخونم ولی درست یاد نمی‌گیرم و یا نمی‌فهمم اعصابم خورد میشه واقعا و همه چیزو زیر سوال میبرم.
انگیزه دیگم هم اینه که کار خوب پیدا کنم و تو کارم موفق شم.
 
انگیزه ی شما واسه ی درس خوندن چیه ؟

من دارم درس میخونم که یه پزشک زنان و زایمان بشم. تمام هدفم همینه. تو سوال آخر گفتم چرا.

-این انگیزه چه قدر قویه ؟؟

چیزی فراز از بسیار زیاد. انگیزه نیست، هدفه

-از دبیرستان چی می خواین ؟

همون چیزی که همه میخوان. خوشبختانه سمپاد هر چیزی که خواستمو بهم داده

انتظار دارید بعد از دبیرستان چی کاره بشین ؟؟

پزک زنان و زایمان به دو دلیل: اول اینکه من به شخصه کل فامیلمون درگیر بیماری های زنان هستن، و من دیدم که چی میکشن. دوم این که معنای زیبایی داره، اینکه تو رابطی باشی بین دو دنیا، و یک انسان از طریق دستهای تو به این دنیا راه پیدا کنه. البته مرده شور هم همینکارو انجام میده ولی من چون از جسد میترسم مامایی رو ترجیح میدم
 
سوال سخت و مهمیه جدیD:
انگیزه م رفتن ب ی محیط بهتر و آرامشیه ک تو این شرایطی ک دارم فقط با کنکور بدست میاد
و جواب زحمات خانوادم رو دادن
و همینطور شغلی ک میتونم در کنار دانشگاه و با اندک اندوخته های دانشگاه بدست بیارم
و با پولش تازه برای هدف اصلیم مقدمه ای بچینم:")
با آدمهای تقریبا تا حدودی شبیه ب خودم اشنا شدن
و اندکی تا حدودی مستقل شدن!:")
 
بخشی زیادی از مهارت های مورد نیاز برای رسیدن به هدف من،مهارت علمی هست. حداقل لیسانس گرفتن می‌تونه منو با منابع و آدما و فرصت ها آشنا کنه بعدشم بستگی داره به شرایط.
و اینکه من علاقه ای به دعا کردن خشک و خالی و پست و هشتک گذاشتن ندارم،با علم می‌تونم مستقیم به هرکسی کمک کنم، به هرکسی درس بدم، هرجای دنیا که باشم می‌تونم از مغزم استفاده کنم و امکانات ایجاد کنم.
یه روز خوب همینجوری نمیاد، باید کشون کشون آوردش!
 
پول و ساختن زندگی خودم !
 
مهاجرت به یه کشور درست حسابی و پول.
 
به نام نامی یزدان
با یک چمدان دلار به غربت بروم
 
بعد از شناخت "خود" و "دیگران" و "اهداف" (اهداف شخصی و اجتماعی) میشه به این سوال جواب داد.

خیلی خیلی خلاصه میتونم بگم:
درس میخوانم تا شرایط خودم و اطرافیانم و جامعه ام را بهتر کنم.
 
-انگیزه ی شما واسه ی درس خوندن چیه ؟

-این انگیزه چه قدر قویه ؟؟

بسیار زیاد
زیاد
کم
ناچیز

-از دبیرستان چی می خواین ؟

انتظار دارید بعد از دبیرستان چی کاره بشین ؟؟؟
من می خوام دنیا رو عوض کنم
تنها دلیل درس خوندنم اینه که فردا نگن فلان رئیس جمهور دانشگاه نرفت:|
 
ندارم خداییش...یعنی هدف دارم دلیل هم برای خوندن دارم.....فقط انگیزه و همتش نیس....(یه مشاوره بدید بی زحمت;))
 
یه چندسالی هست که بی انگیزه شدم
ولی از راهنمایی هدف اصلیم داشتن یه شرکت بزرگ در منهتن بود:)
یا مالک یک برند شاخ دارویی؛یا عطر یا چرم بشم که چندیین کارخونه مختلف در شهرهای مختلف داره

که گشادی های امروزم؛ مانع بزرگی بر سر راهم هست...:-":-":-"
هدفم در حال حاضر پذیرش از ام آی تی؛برکلی یا استنفورد و اگه نشد آلبرتا:/(من واقعا تحمل آب و هوا سرد و خشک ندارم وگرنه کِی تی اِچ هم خوبه:-":-?)
 
انگیزه م برمیگرده به علاقم و جدی فکر میکنم تموم سختی های راهم برام همشون شیرینن
علاقه ای چیزی باید باشه لاقل
حداقلش اینه من از بچگی عاشق فضای بیمارستان بودم=)
امیدوارم ی روز متنفر نشم:))
 
«دختر نباید دستش جلوی مرد جماعت برای یه قرون دوهزار پول زندگیش دراز باشه.یجوری درس بخون که دستت تو جیب خودت باشه»
از مجموعه سخنان گهر بار مادر
پ.ن :ما فقط به استقلال مالی باور داریم و هیچ دلیل برتری جویانه ای وجود نداره: )
پ.ن ۲: یاد Mom I'm that rich man افتادم.چه ربطی داشت؟!:-?:-"
 
راستش چون فک میکنم مدرک خیلی مهمه توی کشور ما..وخب قطعن حرف کسی و دکترا داره خیلی قابل قبول تر از کسیه ک لیسانس داره..
انگیزم اینه ک از ی دانشگاه خوب دکترامو بگیرم و وقتی شرکت خودمو راه انداختم بتونه کمکم کنه..
ک درواقع ته تهش انگیزم و هدف اصلیم تاسیس اولین کارخونه هواپیما سازی ایرانه..
 
جدیدا تمام انگیزم از درس خوندن این شده که8->
داروسازی دانشگاه تهران قبول بشم
بعد یه شرکت داروسازی داشته باشم
و دارو هایی که تو ایران وجود نداره و وارداتی هستن رو تولید بکنیم توی شرکت
 
یه چیزی میگم شاید بعضی ها باهاش مخالفت کنن ولی قبول دارید اگر مثلا پدر پدر ما یه ادم شاخص و مالک بود یا مثلا پدر مادر ما یه تولید کننده و وارد کننده موفق بود یا اصلا چرا کلی تر نگم، قبول دارید اگر اجداد ما( حالا خیلی هم دور نه مثلا پدر پدربزرگ و نسل های بعدش مثل پدربزرگ هامون و پدر هامون و...) ادم های موفقی چه از لحاظ ثروت و چه از لحاظ موقعیت اجتماعی بودن، اونوقت باعث میشد ما نوادگانشون بیشتر در ارامش باشیم و خیلی از دغدغه های الانمون رو نداشته باشیم! میدونم این حرف من کلی اما و اگر توشه و به خیلی از جاهاش ایراد وارده که مثلا اینده ما ربطی به گذشتگانمون نداره و اینا .... ولی من فکر میکنم از هر نسلی یک نفر تصمیم میگیره که بلند شه و زیر بار تمام سختی های یک مسیر بره تا در نهایت خودش سال های اخر عمرش رو تو ارامش باشه و از داشته هایی که بدست اورده لذت ببره ولی در عوض میمونه برای نسل ها بعدش که از همون بدو تولد ازش استفاده میکنن و به میراث میرسه برای نسل های بعد تر هم ... حالا این میراث میتونه یک ثروت باشه یا یک موقعیت و جایگاه اجتماعی بالا ...
تلاشم اینه این نسلی که قراره بعد از من باشه از معمولی بودن دراد و یه جهش توش شکل بگیره... که بعد ها باعث و بانی یه حال خوب برای کسانی باشم که قرار نیست هرگز ببینمشون اما لاقلش بدونن مدیون جدی هستن که یه زن بود ....!
 
داشتن شغل مورد علاقم چیز دیگه ای نیست که تو زندگی ازش لذت ببرم چون کلا
 
فرار از دست خانواده و گم‌و‌گور شدن و رفتن یه‌جایی که مجبور نباشم هیچوقت برگردم بهشون و یا دوباره حتی صداشونو بشنوم.
انگیزه‌م اینه.

ولی چیزی که قابل تحملش می‌کنه علاقه‌ست و اینکه من حس می‌کنم به‌جز توی "درس خوندن" و بعدش یه‌جور تست دادن و فیدبک گرفتن، توی هیچ‌کار دیگه‌ای خوب نیستم پس به‌خاطر همین همینکارو می‌کنم.
اره
 
Back
بالا