- شروع کننده موضوع
- #1
SOUL KEEPER
کاربر خاکانجمنخورده
- ارسالها
- 2,161
- امتیاز
- 8,026
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی
- شهر
- گنبد کاووس
- رشته دانشگاه
- مهندسی صنایع
شما هم اگر طرفدار واقعی فوتبال هستید، اینجا داستان انتخاب تیم مورد علاقهتون و چراییش رو میتونید بنویسید.
من ایتالیاییام
من فوتبال را از جام 98 یادم است، همان بازی ایران استرالیای 97 و همان صعود تاریخی. وقتی که برای اولین بار جامجهانی میدیدم و دنبال انتخاب یک تیم خارجی مثل بقیه بودم. (استقلالی بودم) بخاطر رنگ آبی بیشتر توجهم جلب ایتالیا شد از همان ابتدا، ولی وقتی ایتالیا توی پنالتی به فرانسه حذف شد نتوانستم انتخاب کنم. بخاطر تعداد زیاد بازیکنان سیاهپوست فرانسه (دقیقن نژادپرستی)، و اینکه تیمی که من کمکم داشت ازش خوشم میآمد و میخواستم انتخاب کنم را حذف کرده بود، نتوانستم طرفدار فرانسه بشوم، برعکس حتا بدم هم آمد ازشان.
یورو 2000 و صعود مقتدرانهی ایتالیا با 9 امتیاز، دوباره من را تحریک به طرفداری از این تیم کرد. گل فوقالعادهی توتی به رومانی و آن پیروزی به یاد ماندنی و خوشحالیاش، بیشتر از چیزی بود که من برای طرفداری بخاهم، در حالی که با قهرمان آن روزها (فرانسه) رابطهی خوبی نداشتم، خیلی زودتر از آنکه متوجه شوم با برد ایتالیا خوشحال شدم و با باختش ناراحت. اخراج زامبروتا و ده نفره شدن جلوی هلند (آن هم بدون توتی، بازیکنی که اول فقط از اسمش خوشم میآمد و بعدترها عاشق بازی و شخصیتش شدم) شاید اولین حس نگرانی من را در فوتبال بهم داد، حسی که نمیفهمیدمش، طرفدار ایتالیا شده بودم زودتر از آنکه خودم بخاهم. به یاد ماندنیترین پنالتی تمام تاریخ، ضربهی چیپ توتی به فن در سار و حیرت دینو زوف و مات چند ثانیهای و خندههای داییم. هلند حذف شد.
فینال و خوشحالی ِ نود دقیقهایِ ما برای قهرمانی با گل دلوکیو و ناگهان ویلتورد (یکی از همان سیاههای فرانسویِ دوست نداشتنی). یک یکی که سیزده دقیقه بعد ترزگه با قانون گل طلایی به آن پایان داد، و ناراحتی طبیعی ما.
حالا دیگر ما شده بودیم، زندگی آن روزها همهش فوتبال بود، چه پلیاستیشن و میکروی توی تلویزیون، چه توی کوچه و خیابون.
جام تمام شد، دایی برای من از ایتالیا و سریآ میگفت -یوونتوسی بود و دلدادهی دلپیرو- از توتی پرسیدم -تا حدی از او بدش میآمد، چون دلپیرو تعویضی ِ آن روزهای توتی بود و به شدت معتقد بود اگر دلپیرو فیکس بازی میکرد ایتالیا قهرمان میشد؛ 2 سال بعد وقتی توتی ضربهی ایستگاهیای رو که دلپیرو هم پشتش بود زد و گل نشد، آنقدر فحش داد که گریه کردم!- به آ.اس.رم رسیدم، بازیها را خیلی سخت و واقعن پرسان پرسان دنبال کردم کم و بیش، رم قهرمان سریآ شد و مرا طرفدار دوآتیشهی خود کرد. ایتالیا و توتی آنسالها مرتب دل مرا میبردند. هر سال به یک نحوی.
2002 و شاهکار بایرون مونرو (داور مسابقه) مقابل کرهی جنوبی و پایان جام برای ایتالیا در همان دور اول مسابقات حذفی.
اما زیباترین قهرمانی، دلچسبترین و تکرارنشدنیترین ترکیب، همگی در 2006 اتفاق افتاد، آن جایی که تمام بازیکنان بهترینها در پست خود در سطح جهان بودند، نسل بینظیری که در اروپا هم بارها خود را به فینال جام باشگاها رساند و قهرمان هم شد.
هنوز فکر نمیکنم پیروزیای شیرینتر از 2-0 مقابل آلمان، در خاک آلمان، ممکن باشد. آلمان میزبانی که مدعی اول قهرمانی بود. از آن مهمتر انتقام بسیار لذتبخشی که از فرانسه گرفتیم، از همان فرانسه. انتقام همیشه شیرین است و موجب افزایش علاقه میشود. آخ که چقدر خوب بود آن روزها برای ما ایتالیاییها.
ایتالیا سال 2007 رتبهی یک فیفا شد.
برای ما ایتالیاییها، ایتالیا همیشه قهرمان است. فارغ از نتیجهی بازیها و اتفاقات و حاشیهها، هرچه پیش میرود، ایتالیا فقط دوستداشتنیتر میشود.
فورتزا آزوری
(راستی، پاس پشت پای بینظیر توتی را فراموش کردم، آن را هم اضافه کنید)
من ایتالیاییام
من فوتبال را از جام 98 یادم است، همان بازی ایران استرالیای 97 و همان صعود تاریخی. وقتی که برای اولین بار جامجهانی میدیدم و دنبال انتخاب یک تیم خارجی مثل بقیه بودم. (استقلالی بودم) بخاطر رنگ آبی بیشتر توجهم جلب ایتالیا شد از همان ابتدا، ولی وقتی ایتالیا توی پنالتی به فرانسه حذف شد نتوانستم انتخاب کنم. بخاطر تعداد زیاد بازیکنان سیاهپوست فرانسه (دقیقن نژادپرستی)، و اینکه تیمی که من کمکم داشت ازش خوشم میآمد و میخواستم انتخاب کنم را حذف کرده بود، نتوانستم طرفدار فرانسه بشوم، برعکس حتا بدم هم آمد ازشان.
یورو 2000 و صعود مقتدرانهی ایتالیا با 9 امتیاز، دوباره من را تحریک به طرفداری از این تیم کرد. گل فوقالعادهی توتی به رومانی و آن پیروزی به یاد ماندنی و خوشحالیاش، بیشتر از چیزی بود که من برای طرفداری بخاهم، در حالی که با قهرمان آن روزها (فرانسه) رابطهی خوبی نداشتم، خیلی زودتر از آنکه متوجه شوم با برد ایتالیا خوشحال شدم و با باختش ناراحت. اخراج زامبروتا و ده نفره شدن جلوی هلند (آن هم بدون توتی، بازیکنی که اول فقط از اسمش خوشم میآمد و بعدترها عاشق بازی و شخصیتش شدم) شاید اولین حس نگرانی من را در فوتبال بهم داد، حسی که نمیفهمیدمش، طرفدار ایتالیا شده بودم زودتر از آنکه خودم بخاهم. به یاد ماندنیترین پنالتی تمام تاریخ، ضربهی چیپ توتی به فن در سار و حیرت دینو زوف و مات چند ثانیهای و خندههای داییم. هلند حذف شد.
فینال و خوشحالی ِ نود دقیقهایِ ما برای قهرمانی با گل دلوکیو و ناگهان ویلتورد (یکی از همان سیاههای فرانسویِ دوست نداشتنی). یک یکی که سیزده دقیقه بعد ترزگه با قانون گل طلایی به آن پایان داد، و ناراحتی طبیعی ما.
حالا دیگر ما شده بودیم، زندگی آن روزها همهش فوتبال بود، چه پلیاستیشن و میکروی توی تلویزیون، چه توی کوچه و خیابون.
جام تمام شد، دایی برای من از ایتالیا و سریآ میگفت -یوونتوسی بود و دلدادهی دلپیرو- از توتی پرسیدم -تا حدی از او بدش میآمد، چون دلپیرو تعویضی ِ آن روزهای توتی بود و به شدت معتقد بود اگر دلپیرو فیکس بازی میکرد ایتالیا قهرمان میشد؛ 2 سال بعد وقتی توتی ضربهی ایستگاهیای رو که دلپیرو هم پشتش بود زد و گل نشد، آنقدر فحش داد که گریه کردم!- به آ.اس.رم رسیدم، بازیها را خیلی سخت و واقعن پرسان پرسان دنبال کردم کم و بیش، رم قهرمان سریآ شد و مرا طرفدار دوآتیشهی خود کرد. ایتالیا و توتی آنسالها مرتب دل مرا میبردند. هر سال به یک نحوی.
2002 و شاهکار بایرون مونرو (داور مسابقه) مقابل کرهی جنوبی و پایان جام برای ایتالیا در همان دور اول مسابقات حذفی.
اما زیباترین قهرمانی، دلچسبترین و تکرارنشدنیترین ترکیب، همگی در 2006 اتفاق افتاد، آن جایی که تمام بازیکنان بهترینها در پست خود در سطح جهان بودند، نسل بینظیری که در اروپا هم بارها خود را به فینال جام باشگاها رساند و قهرمان هم شد.
هنوز فکر نمیکنم پیروزیای شیرینتر از 2-0 مقابل آلمان، در خاک آلمان، ممکن باشد. آلمان میزبانی که مدعی اول قهرمانی بود. از آن مهمتر انتقام بسیار لذتبخشی که از فرانسه گرفتیم، از همان فرانسه. انتقام همیشه شیرین است و موجب افزایش علاقه میشود. آخ که چقدر خوب بود آن روزها برای ما ایتالیاییها.
ایتالیا سال 2007 رتبهی یک فیفا شد.
برای ما ایتالیاییها، ایتالیا همیشه قهرمان است. فارغ از نتیجهی بازیها و اتفاقات و حاشیهها، هرچه پیش میرود، ایتالیا فقط دوستداشتنیتر میشود.
فورتزا آزوری
(راستی، پاس پشت پای بینظیر توتی را فراموش کردم، آن را هم اضافه کنید)