پاسخ : آغاز رای گیری اولین مسابقه شعر سمپادیا
بلاخره تموم شد.خیلی طول کشید:/

ببخشید بازم بابت تاخیرا و مشکلا شما به بزرگی خودتون ببخشین.
تشکر از همتون که شرکت کردین،از همکار گرامی،از داورای ناشناس
از امیر حسینم تشکر رومو زمین ننداخت

یکی دو نفرم میخواستن شرکت کنن و نتونستن خیلی ممنونم ازشون که سعی کردن ولی نشده و درکل براشون مهم بوده.
نمیدونم چرا با اینکه موضوع آزاد هم داشتیم شعرا از سطح توقع یه مقدار پایین تر بودن،و میدونم به توانایی شماها شکی نیست،چون شعرای خوبتون رو قبلا خوندم.
اگر موافقید دوتا شعر برگزیده رو میذارم و نقدشون کنیم.بعد میریم سراغ شعرای بعد :)
پاییز ماندنیست... به یلدا نمی رسی
امروز هم گذشت و به فردا نمی رسی
امروز در مقام مسیحی برای ما
فردا ولی به گرد یهودا نمی رسی
یعقوب وار در غم یوسف نشسته ای
پیش عزیز خود به زلیخا نمی رسی
دوران عشق و رندی و مستی گذشته است
عاشق نشو دوباره، به لیلا نمی رسی
با دوستان اگرچه مروّت نموده ای
با دشمنان ولی به مدارا نمی رسی
مردان سرزمین مرا باد برده است
یک "لا فتی" بگو که به "الّا" نمی رسی
معمار! خشت اول دیوار ما کج است
می ریزد و تو هم به ثریّا نمی رسی
و
می نشینم لب جوی
دست در آب زنم
ماهیان رقص کنند
می نشینم لب جوی
با دلی گرفته از غربت سخت
از غم رفتن این ماهی ها
می نشینم لب جوی
پای بر آب برم
دامنم تر شود از اشک غریبانه شان
ماهی ! ای تشنه لبِ خشکیِ رود
من هستم او هست ما هستیم !
دست در دست هم اندازیم باز
آب در جوی روان سازیم باز !