عملیات مخرب سمپادی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mitra
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

به نقل از vihan :
با کارهای دخترا دیوووونه می شن !!!
مطمئنين از قبل سالم بودن؟!
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

به نقل از Gama :
مطمئنين از قبل سالم بودن؟!

بله ...

باور ندارین از معلم های خانم هم حتی معرفی کنم (البته نمی تونم اسمشون رو بنویسم ولی میشناسم )
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

به نقل از vihan :
بله ...

باور ندارین از معلم های خانم هم حتی معرفی کنم (البته نمی تونم اسمشون رو بنویسم ولی میشناسم )
نه خير!معلماي خانممون همه مونو كلي دوس دارن!
يكيشون به خاطر اين كه معلم مدرسه ما باشه يه پيشنهاد كاريشو تو يه شركت رد كرد.
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

به نقل از Gama :
نه خير!معلماي خانممون همه مونو كلي دوس دارن!
يكيشون به خاطر اين كه معلم مدرسه ما باشه يه پيشنهاد كاريشو تو يه شركت رد كرد.

من نگفتم دخترا بد هستن که ...

گفتم اگه بخوان شلوغ کنن معلم رو دیوونه می کنن ...

اونم نه همشون ، بعضیهاشون
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

معلم مرد رو میشه سریع عصبانیش کرد ولی خب حالیشون نیست یه دفعه میگن برو از کلاس بیرون (تجربه شده البته من رو بیرون نکردن دوستان رو بیرون کردن ) ولی معلم خانوم اون خوبه زیاده زیاده یه صفر میزاره تو دفتر کلاس بعد هم پاکش میکنه !
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

به نقل از Goo$ebumps :
معلم مرد رو میشه سریع عصبانیش کرد ولی خب حالیشون نیست یه دفعه میگن برو از کلاس بیرون (تجربه شده البته من رو بیرون نکردن دوستان رو بیرون کردن ) ولی معلم خانوم اون خوبه زیاده زیاده یه صفر میزاره تو دفتر کلاس بعد هم پاکش میکنه !
اونا بي دليلم يكيو بيرون ميكنن نمونش خودم!كلا درگيرن!!!
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

نه بابا معلم های مرد که خیلی مهربون ترن....! خانوما قاطی ان ولی فکر کنم چون ما دختریم. چون یه بار یکی از معلم های مرد گفت : اگه پسر بودی پرتت می کردم بیرون.
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

کی خالی بست؟!!!
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

وقتي پيشي كسي كاري به كارت نداره،پيش بودن تومدرسه مايني آزادي مطلق،ناظم پيشمون ماه به تمام معني بود،تازه سبدتوپ توي راهرو بوددرهرصورت بايدميبرديم سرجاش!
شماازين ناظماندارين دليل نداره حسادت كنين.
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

این دو سال دبیرستان هرچی عقده داشتم خالی کردم فکر کنم!

زنگای تفریح با دو تا از دوستام دستای هم رو می گرفتیم به صورت افقی و شروع می کردیم به چرخیدن دور خودمون و حرکت به سمت ته راهرو و برعکس و از اونجایی که راهرو شلوغ بود، یا بچه ها مجبور می شدن بچسبن به دیوار می خوردیم بهشون و پرت می شدن زمین! این عمل رو اون قدر تکرار کردیم که آخرش یه روز معاون پایه ی اول (معاون ما هم نه!)، از پشت گرفتتمون و پرتمون کرد تو کلاس و در رو محکم بست! :دی

منگنه ی دفتر رو هم کش رفته بودیم و چیزای مختلف رو منگنه می کردیم، از جمله چادر یکی از بچه ها به دیوار، چلچراغ یکی دیگه از بچه ها به میز، یکی از پوسترهای چیر به دیوار راهرو و کلاس که وقتی در کلاس باز شد قسمتی ازش پاره شد! :دی (خیلی از اون پوستره بدم می اومد!)، دسته ی کیف یکی از معلمان و ...!

مسخره بازی هم زیاد در می آوردیم! می رفتیم لامپ های همه ی کلاس ها رو خاموش می کردیم و می گفتیم از دفتر گفتن! بچه ها هم باور می کردن و روشن نمی کردن! :))

یه پنج شنبه ای فوق العاده ی ریاضی گذاشته بودن، زنگ تفریح با دوستام رفتیم از مغازه ی بیرون مدرسه یه توپ خریدیم و رفتیم تو راهروی طبقه اول بازی کردن و توپ رو می کوبیدیم به در کلاس ها! این درحالی بود که معلممون گفته بود در عرض 5 دقیقه باید بیاین سر کلاس و در همون حالی که داشتیم بازی ما رو دید و مجبورمون کرد پشت در بشینیم! اما چون از اونجا واسش سوال حل می کرم بالاخره گذاشت بیایم سر کلاس!


چند هفته پیش هم CD-ROM یکی از کامپیوترها رو با یکی از بچه هامون در آوردیم که CDم توش گیر کرده بود، بعد به طور کلی بازش کردیم و درش آوردیم، اما وقتی بستیمش دیگه کار نکرد! البته در کنارش یه کار مفید هم کردیم، فن همون کامپیوتر رو وصل کردیم :دی

و پوست موز موقعی که زنگ می خورد و بچه ها می خواستن از در اصلی برن بیرون... !!

رو برد سایت هم یه سری اطلاعیه نوشته بودن، بعد یه قسمت هاییش رو پاک کردیم و ... (معنیش کاملا عوض شده بود...میشه تصور کرد در چه جهتی بوده! :دی )

از این جور کارا کلا خیلی زیاد کردیم! شلوغی های سر کلاسا که هیچی دیگه...!
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

یک بار سال سوم بچه ها رفتند امتحان شیمی را کنسل کردند.
امتحان قرار بود سخت و سنگین باشه و دو دفعه ی قبل یک بار کنسل و یک بار به دلیل تستی بودن و تقلب گسترده باطل شده بود
معلم بیچاره تقریبا راضی شده بود
منم انقدر لجم گرفته بود
داشتم اتیش میگرفتم که بار سوم امتحانا دارن از بین میبرن و بار قبل که تستی بود با وجود تقلب بقیه فقط من بیست شدم از همه جا بی خبر چون بیست شده بودم رهبر تقلب کاران تلقی شده و اولین کسی بودم که نمرش باطل شد و کسی عملا باور نکرد

این دفعه اما خون جلو چشمما گرفته بود!!!

رفتم تو دفتر با معلم حرف زدم و امتحان را برگردوندم!!
قرار شد خودم برم تو کلاس اعلام کنم و تا 5 دقیقه بعدش هر کی نیومد سالن صفر در کارنامه!
5دقیقه بعد همه در سالن
در حالی که به من زیر لب فحش میدادند!!
و بازم من بیست شدم و قرار شد زیر 14 ها امتحان مجدد بدند هفته بعد!!
هفته بعد
سالن
بازم همه ی کلاس!!

منم رفتم کمک معلم برگه ها را پخش کردم که کامل حال همه را تخریب کنم!
اون سال همه از شیمی متنفر شدند

عملیات از این مخرب تر؟
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

ما بعضي وقتام براي تفريح از تير برق ميريم بالا يا زنك خونه هاي روبروي مدرسرو ميزنيم در ميريم.
يا روي كمر بجه ها دارت ميكشيم بازي مي كنيم.
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

به نقل از میترا.ن :
یک بار سال سوم بچه ها رفتند امتحان شیمی را کنسل کردند.
امتحان قرار بود سخت و سنگین باشه و دو دفعه ی قبل یک بار کنسل و یک بار به دلیل تستی بودن و تقلب گسترده باطل شده بود
معلم بیچاره تقریبا راضی شده بود
منم انقدر لجم گرفته بود
داشتم اتیش میگرفتم که بار سوم امتحانا دارن از بین میبرن و بار قبل که تستی بود با وجود تقلب بقیه فقط من بیست شدم از همه جا بی خبر چون بیست شده بودم رهبر تقلب کاران تلقی شده و اولین کسی بودم که نمرش باطل شد و کسی عملا باور نکرد

این دفعه اما خون جلو چشمما گرفته بود!!!

رفتم تو دفتر با معلم حرف زدم و امتحان را برگردوندم!!
قرار شد خودم برم تو کلاس اعلام کنم و تا 5 دقیقه بعدش هر کی نیومد سالن صفر در کارنامه!
5دقیقه بعد همه در سالن
در حالی که به من زیر لب فحش میدادند!!
و بازم من بیست شدم و قرار شد زیر 14 ها امتحان مجدد بدند هفته بعد!!
هفته بعد
سالن
بازم همه ی کلاس!!

منم رفتم کمک معلم برگه ها را پخش کردم که کامل حال همه را تخریب کنم!
اون سال همه از شیمی متنفر شدند

عملیات از این مخرب تر؟

اگه همچین دانش آموزی تو کلاس ما بود، یک هفته ای به طرز مشکوکی گم میشد و بعدشم جسدش حوالی مدرسه پیدا میشد.
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

به نقل از ISO9002 :
اگه همچین دانش آموزی تو کلاس ما بود، یک هفته ای به طرز مشکوکی گم میشد و بعدشم جسدش حوالی مدرسه پیدا میشد.

الانم خودم احساس چندان خوبی ندارم
ولی حق بده
همیشه که نمیشه به کام یک عده باشه
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

من یادم رفت یه چیزی رو تعریف کنم ....

راهنمایی که بودیم ، یه روز معلم دینی اومد نشست رو صندلی و یهو داد زد بلند شد !!!

من چون ردیف اول بودم فهمیدم ، دوستان زیر معلمه گرامی سوزن گذاشتن !!

بعد معلمه اومد داد و بیداد و اینا که تا هفته بعد فرصت دارید بگید کی بوده و اگرنه همتون رو میندازم !!

گذشت و قرار بود مشاور بیاد نفری یکی بزنه در گوشمون تا اعتراف کنیم ...

فردای روزی که سوزن گذاشتیم قرار بود مشاور بیاد که زنگی که قرار بود بیاد دوستان تمام دستگیره در رو با آدامس پر کرده بودن ...

مشاوره اومد در رو باز کرد که همه دستش آدامسی شد و مالید به شلوارش و چشمتون روز بد نبینه ...

رفت دستش رو تمیز کرد (تو ایمن مدت ما قرار بود کتک بخوریم که نخوردیم !!!)

بعد که دستش رو تمیز کرد ، اومد و نوبتی از کلاس برد بیرون : گفت : می دونی کی سوزن گذاشته ؟
من (و همه دیگه هم مثل من) : نه
می دونی کی آدامس چسبونده ؟
من : نه ؟!؟
(یه کشیده محکم در گوش مای بدبخت !!)
حالا می دونی ؟ نه

پس برو بگو نفر بعدی بیاد :))
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

به نقل از vihan :
من یادم رفت یه چیزی رو تعریف کنم ....
راهنمایی که بودیم ، یه روز معلم دینی اومد نشست رو صندلی و یهو داد زد بلند شد !!!
من چون ردیف اول بودم فهمیدم ، دوستان زیر معلمه گرامی سوزن گذاشتن !!
بعد معلمه اومد داد و بیداد و اینا که تا هفته بعد فرصت دارید بگید کی بوده و اگرنه همتون رو میندازم !!
گذشت و قرار بود مشاور بیاد نفری یکی بزنه در گوشمون تا اعتراف کنیم ...
فردای روزی که سوزن گذاشتیم قرار بود مشاور بیاد که زنگی که قرار بود بیاد دوستان تمام دستگیره در رو با آدامس پر کرده بودن ...
مشاوره اومد در رو باز کرد که همه دستش آدامسی شد و مالید به شلوارش و چشمتون روز بد نبینه ...
رفت دستش رو تمیز کرد (تو ایمن مدت ما قرار بود کتک بخوریم که نخوردیم !!!)
بعد که دستش رو تمیز کرد ، اومد و نوبتی از کلاس برد بیرون : گفت : می دونی کی سوزن گذاشته ؟
من (و همه دیگه هم مثل من) : نه
می دونی کی آدامس چسبونده ؟
من : نه ؟!؟
(یه کشیده محکم در گوش مای بدبخت !!)
حالا می دونی ؟ نه
پس برو بگو نفر بعدی بیاد :))
اه ! تو حلی چی کارا که نمیکنن ! یعنی هموتن رو از دم به خاطر یه سوزن زدن !؟
ولی چه بچه های باحالی داشتین که هیچ کدوم نگفتن ! ;D
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

به نقل از نــيما :
اه ! تو حلی چی کارا که نمیکنن ! یعنی هموتن رو از دم به خاطر یه سوزن زدن !؟
ولی چه بچه های باحالی داشتین که هیچ کدوم نگفتن ! ;D

وقتی من می گم حلی ای ها همبستگی دارن ولی فرزانگانی ها ندارن ...

دوستان فرزانگانی میان می گن کی گفته !!؟؟


معلم های مخرب سمپادی هم باید بزنیم ...
آخه ما بعضی معلم هامو یه کارایی می کنن که صد رحمت به بچه ها !!!
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

به نقل از vihan :
وقتی من می گم حلی ای ها همبستگی دارن ولی فرزانگانی ها ندارن ...
ماهمبستگيمون اينطوري بودكه يكي گردن ميگرفت بقيه ميگفتن نه كاراون نيس،آخرم بيخيال ميشدن،ماهم آدامسواجراكرده بوديم!
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

به نقل از Gama :
به نقل از vihan :
وقتی من می گم حلی ای ها همبستگی دارن ولی فرزانگانی ها ندارن ...
ماهمبستگيمون اينطوري بودكه يكي گردن ميگرفت بقيه ميگفتن نه كاراون نيس،آخرم بيخيال ميشدن،ماهم آدامسواجراكرده بوديم!
من هنوز اون دوستان شما که تو کل اردو یه بار هم با هم حرف نزدن رو یادم نمیره ... !!! با هم همکلاسی بودن !!!

در ضمن ... همبستگیتون کمه اینقدر گیر ندید ، شاید 4 - 5 خیلی خوب باشید ، ولی هیچوقت همبستگیتون در حد کلی خیلی خفن نیست ...
بی خیال حالا ...

من نمی دونم تا حالا تو جمع ها خودتون رو با حلی ای ها مقایسه نکردید ؟!
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

ماياكلاسي شلوغ ميكرديم ياهمه ساكت بوديم،كلاس مااين ويژگيش تحسين برانگيزبود.
نه،كلاباكسي كارنداشتيم.
 
Back
بالا