عملیات مخرب سمپادی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mitra
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

وااااااااو خداوندگارا !!! یه دورانی (راهنمایی)وسط زنگ شیمی از زیر نیمکتا سینه خیز میرفتم بند کفشای بچه های ردیف جلویی رو باز میکردم به هم گره میزدم ... بند کفشای ردیف عقبی رو هم به اون فلز جای پای نیمکت گره میزدم زنگ که میخورد کله پا میشدن مثل احمقا بهشون میخندیدم :)) ... بعد یه روز دست به یکی کردن همین که دستمو بردم پاپیون بند کفششونو باز کنم دو تایی پاهاشونو کوبیدن رو دستم :-[.... روزگاری بود ...الان شیطنتای زیر پوستی میکنیم :>وسط زنگ آخر اجازه میگیریم چند نفری میریم یه سری ناظمو از دفتر میکشن تو حیاط اونای دیگه میرن زنگو میزنن ... یه بار نیم ساعت زنگو زودتر زدیم تمام مدرسه رو دوباره برگردوندن تو کلاسا :P ...
راهنمایی که بودیم واسه حرفه و فن حلوا درست کردیم ... نه دستکش دستمون کردیم نه دستامونو شستیم فکر کن 4 تا بچه ی شرور که از صبح از سطل آشغال مدرسه گرفته تا آدامس زیر کتانیاشونو دست کاری کرده بودن با نگاه های اینجوری ;;) دستاشونو با هم میکردن تو ظرف حلوا قشنگ ورزش میدادن تا به شکل آرم سمپاد تو ظرف بریزنش بعد یه چیز خوشگلی دراومد که عمرا کسی میفهمید با چه تدارکاتی درست شده ... از نگهبان مدرسه شروع کردیم تا به مدیر مرکز به همه تعارف کردیم کلی هم ازمون تشکر کردن ... ماهم اضافشو دادیم مسئول بایگانی که اخیرا زیاد ما رو از انجام فرایض دانش اموزی باز میداشت ببره خونش ...
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

ی بار این آژیرقرمزا هستن رودیوارا؟!
یکی ازبچه ها زده بودش تا نیم ساعت هیچکی نمیتونست خاموشش کنه کلی حال داد همه کلاسا کنسل شد! ;D

ی بارم قراربود ی فندک بگیریم کنار این چیزایی ک رو سقفن موقع آتیش سوزی آب میریزن ک آب بیادازشون ک نشد ک بشه!
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

ما همون طورکه قبلا گفتیم دزدهای مدرسه هستیم البته دزدی نمیکنیم چیزها رو یواشکی برمیداریم ;D
و از انجایی که ما فهمیدیم امسال کلاس ما ساعت نداره و سالن طبقه دوم ساعت داره تصمیم گرفتیم اون ساعت رو برای کلاس خودمون برداریم و همین کار ا هم کردیم و نیز از تابلوهای سالن هم کش رفتیم برای کلاسمون و هم ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییک عدد اینه ی قدی
ولی بعد دوروزر اومدن اینه مون رو برداشتن :-L
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

چارتا کپسول ازین چرک خشک کنا انداختیم تو بخاری کلاس.سه طبقه مدرسه رو بو گند ورداشت!! :))
تا چن روزم بازجویی مون میکردن که کار کی بوده. :-"
اگه تاحالا پیش نیومده حتتتما امتحانش کنین!!معرکس.
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

نوشتن با یک ماژیک قرمز غیر وایت برد روی تخته وایت برد.و یک معلم باحاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااال
طفلی دوستم تا اخری که پای تخته بود با ترسمینوشت...........
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

سال پیش رسمن مدرسه کویت بود برامون هروخ میخاستیم میرفتیم هروخ میخاستیم میومدیم
یکی ازبچه ها که کلن مدرسه خونه خاله تعریف شده بود واسش هرروز دیر میومد بعد چون نمیخاس دربزنه که دفتر بفهمه تک میزد منم به بهانه آب خوردن سر یه تایم خاص هر روز میرفتم درو برای ایشون طی یه عملیات باز میکردم چون مثلن دره یه مدلی بود که فقط ازدفتر میتونستن باز کنن ولی من راهشو یاد گرفته بودم هروقت میخاستیم دروباز میکردیم میرفتیم بیرون
یه روزم گوشیشو جا گذاشته بود ازمهده کودکه کنار مدرسه رفته بود زنگید ;D
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

ما خراب کاری زیاد داشتیم ولی نه تو مدرسه! ;D دو سال پیش رفتیم مشد اردو بعد از یه مغازه یه بسه ازین دارو گیاهیا هس که روده رو تحریک میکنه و خلاصه.... خریدیم بعد یه شب که مدیرو معاونامون اومدن تو سوئیتمون واسه نظر خواهی، با چایی دم کردیم دادیم بشون خوردن :))فرداش به یکی از معاونمون گفتیم خانوم دیشب خوب خوابیدین؟ =)) بد بخت مونده بود چی بگه!

بعد یه بسته دیگه هم گرفتیم که اسمشو یادم نمیاد ;D اگه خیس میشد رنگ خون پس میداد :-"با هم تصمیم گرفتیم تو شیر دسشویی جا سازیش کنیم تا یکی از بچه ها رفت دسشویی بعدش خواس دستاشو بشوره جای آب خون ببینه ;D ...هیچی دیگه جاسازیش کردیم منتظر موندیم تا یکی بره دسشویی...از اتفاق یکی از ریلکس ترین بچه هامون رفت دسشویی!حالا ما هم همه پشت دسشویی جمع شده بودیم تا صدا جیغشو بشنویم! ;Dهر چی صب کردیم صدا جیغش نیومد :/ بعدشم خیلی ریلکس اومد بیرون!بش گفتیم فلانی دستاتو شستی؟ :-" گفت نه میخوام تو ظرف شور بشورم چون دسشویی مایع نداره...ضایه شدیم دیگه :|
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

مدرسه امون ساندویچ خریدن از بیرونو ممنوع کرده بود بعد ما هم انگار نمیشد هر سال قبل عید یه ساندویچ نزنیم یه جورایی رسم شده بود
یکی از بچه ها با باباش هماهنگ کرد ساندویچ بخره بیاره دم در ما هم طبیعی بریم ازش بگیریم شانس ما همون موقه سال بالایی هامون نمیدونم پرچم چی بود زده بودن جای پرچم ایران بعد برافراشته اش میکردن همه ناظم ها و مدیر و اینا اونجا وایستاده بودن
بعد ما با یه گانگستر بازی ای ساندویچا رو بردیم بالا که نگو
پلاستیک ساندوچارو گذاشتیم تو کیف بعد نوبتی هر کیف با چند نفر همراه میفرستادیم بالا B-)
نقش من این وسط پرت کردن حواس ناظممون بود که مشکوک شده بود
بعد من رفتم به ناظمه میگم خانم چرا شیر آب های دستشویی آب ندارن و انقد آب دستشویی کم فشاره؟؟ :-? =)) =))
خودم تا چند روز داشتم به خودم میخندیدم البته به کسی نگفتم که بهم بخنده ;D
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

یه خرابکاری فاجعه آمیز تو راهنمایی ما!
هک مودم مدرسه، بعدش هم دانلود حدود 50 گیگ فیلم و بازی :>
مدرسه به هیچ وجه نفهمید کار من و دوستم بوده. بعد یه مدت رمزو عوض کردن. حدود یه ماه بعد چنتا از بچه ها رمز جدیدو از تو لبتاب یکی از دبیرا دیدن. منتها رمزو به بقیه هم دادن. مدرس هم که فهمیده بود کار اینا بوده، فکر کرد دفه قبلی هم اونا رمزو در آورده بودن و شدیدا باهاشون برخورد کرد >)
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

یادش بخیر!!
همین سال پیش بود!!! مدرسه بی سر و ته !!! مدیرمون به تاجیکستان پناهنده شده بود :)) مدرسه صاحاب نداش! من و دوتا از دوستام هم عضو شورای مدرسه بودیم!!!به جای مدیر تصمیمات مهم مدرسه رو میگرفتیم! B-) آخ چقد حال این معاونا رو گرفتیم...

ی روز بارونی کل بچه های سوم ریاضی(همون کلاس خودمون) تو کلاس مونده بودن عاغا چشتون روز بد نبینه پارتی راه انداخته بودیم منم مسئول قیلم برداری از اونا بودم!!!! به قدری این سروصدا زیاد بود کل همسایه ها چماق به دست اومده بودن تو مدرسه ;D
تا تونستن به معاونا فحش دادن.... معاونا هم عصبانی شدن!! ی دفعه دیدیم هفت تا معاون درحال حرکت سمت کلاسمون هستن!!
از اونجاییکه معاونای محترم با من و دوتا دوستام سر لج بودن تموم تقصیرا رو انداختن گردن ما سه تا!!!!!
ما هم نامردی نکردیم تشکیل جلسه دوفوریتی دادیم و این حرکتشون رو محکوم کردیم >)!! خودشون با ما بد داشتن بدتر هم شد... دیدن عرضه جمع کردمون رو ندارن زنگ زدن به رییس آموزش و پرورش بیاد مارو جمع کنه! :))

ای کاش بتونم دوباره برگردم به همون روزا.......................
......................... 8-^.........................................

چرا هیشکی اینجا پست نمیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :-<
باشه من خودم میدم ;D!!!
بازم از سال گذشته براتون میگم...(آخه امسال کنکور دارم، آدم شدم، دیگه از این کارا نمیکنم)

مدرسمون تازه مواد آزمایشگاهی خریده بود و کلید آزمایشگاه رو داده بودن دست من ک مواد رو مرتب کنم! منم چنتا از رفیقام رو صدا زدم ک بیاین میخایم بریم آزمایشگاه.
یکم ک کار کردیم شیطونه اومد تو جلدم ک بیا یکم آزمایش کن!!!
گفتیم چیکار کنیم چیکار نکنیم ک چشم رفیقم ب پتاسیم افتاد.... گفت بیا پتاسیم رو بندازیم تو آب... منم گفتم باشه!!
اونم نامردی نکرد و ی تیکه گنده رو برداشت... بیچاره نمیدونس چقد این واکنش خطرناکه!! من هم که میدونستم چه خبره ب بهونه ای از آزمایشگاه رفتم بیرون. گفتم تا شما آزمایش رو انجام بدین من برمیگردم!!!
رفتم بیرون آزمایشگاه و از پشت شیشه شاهد ماجرا شدم!!!
اون دوتا هم سریع ی بشر رو پر از آب کردن و پتاسیم رو انداختن توش...
افتادن پتاسیم همانا و صدای مهیب انفجار همانا :)) :))
صدا تو کل سالن مدرسه پیچید >)
اون دوتا بدبختا لکنت زبون گرفته بودن!! خودشون نفهیدن چی شد!!!


----------

ای بابا... فک کنم اینجا کسی شر و شور تر از من نیس! نه!!؟؟
امروز هم زنگ دوم رو از کلاس جیم شدم!!! خدا میدونه فردا چه بلایی سرم میاد :))
از بچه ها که خبر گرفتم فهمیدم معلمه دوتا منفی بهم داد!!!
قابل توجه اونایی که پست قبلیمو خوندن! این شخص شخیص همون معلمس! ;D

× Suspicious Girl: متوالی ممنوع!
 
پاسخ : عملیات مخرب سمپادی

ما یه همکلاسی داشتیم این با یکی از دخترای همین سمپادیا دوس شده بودن بعد این دختره دل شکستنو اینا و این همکلاسی ما کلا حالش خراب بود.
شبش با بچه ها قرار گذاشتیم فقط به دختره دیس لایک بدیم یعنی امتیاز در یک حمله سایبری و انتحاری از +1000 به -250 رسید.
:)) :)) :))
 
Back
بالا