به بوی نم بارون روی خاک افتاب خورده...
به آغوش مادر...
به گریه توی آغوش مادر...
به خنده ی بابا...
به حال خوب خانواده...
به بوی سوختن این پوست سفیدای پرتقال روی بخاری...
به آتیش درست کردن وسط جنگل بارون خورده...
به اوایل رابطه ها که همه چی اوکیه...
به هیجان موقع دیدن دلبر...
به حس صبح زود بیدار شدنا تو روستا...
به سلامتی بابابزرگا و مامان بزرگا :)