Poursaberi
کاربر جدید
- ارسالها
- 1
- امتیاز
- 5
- نام مرکز سمپاد
- شهید قدوسی
- شهر
- قم
- سال فارغ التحصیلی
- 1392
- دانشگاه
- امیرکبیر
- رشته دانشگاه
- مهندسی برق
چه موضوع جالبی بود.
لحظه ای که موضوع هدف پیش میاد، بلافاصله مرگ هم مطرح میشه. (میزان تکرارش رو توی مطالب بالا همین جا ببینید). مرگ حقیقت انکار نشدنی زندگی همه ی ماست.
مطمئن باشید اگر هر روز به این که یک روز بالاخره خواهیم مرد فکر کنیم ، دیگه هیچ ترسی، اندوهی، فقدانی، و حسرتی نمی تونه ما رو از پا در بیاره و تازه زندگی کردن رو شروع می کنیم.
درباره تعیین هدف ...
عیبی نداره که اول راه، هدفمون خیلی کوچک باشه، مثلاً من فلان ماشین رو می خوام بخرم، یا توی فلان شرکت کار کنم و ...
بعد از این که هدف رو مشخص کردیم، از خودمون بپرسیم، خب بعدش چی؟! مثلاً جدید ترین محصول تسلا رو خریدم، خب بعدش چی؟ (من که فکر می کنم یکی دو هفته اول جذابیت داره و بعدش تکراری میشه) یا مثلاً می خوام توی گوگل کار کنم، خب بعدش چی؟ (هیچ چی دیگه هر روز میریم سرکار و بر می گردیم تا گوگل رشد کنه و ما هم بعد از چند سال بازنشسته بشیم)
اگر زیاد این تفکر رو تکرار کنیم، متوجه میشیم که واقعاً هدف هایی که 99 درصد مردم جهان برای اون ها زندگی می کنن، چقدر بی مزه ست!
خب هدف با حال هم داریم؟
من برای خودم کائنات و بزرگی بی حد و حصرش و شرینی خلاقیت (اختراع و اکتشاف و ...) خیلی جذابیت داره. فکر می کنم باید بریم دنبال منشاء این همه بزرگی دیوانه کننده در عمق آسمان ها و کهکشان ها و به وجود آورنده انسانی که می تونه خلق کنه و بیافرینه. هدف به نظرم باید اون باشه. همه چی پیش اونه. علم و اکتشاف و بزرگی و قدرت و ثروت و ... همه سرگرمی های بین راهی یک مسافرت هست که نهایتاً به او ختم میشه.
چجوری خیالمون راحت باشه توی زندگی؟
راحت باش، فرمون دست یکی دیگه ست. تو لذت ببر ...
دین و گناه و ثواب و ... چیه؟
هیچی چی، اومده کمک کنه که تو بتونی نهایت لذت رو از زندگی ببری و لذت های موقتی نتونه تو رو از آرامش و لذت های عمیق در زندگی دور کنه. همین
لحظه ای که موضوع هدف پیش میاد، بلافاصله مرگ هم مطرح میشه. (میزان تکرارش رو توی مطالب بالا همین جا ببینید). مرگ حقیقت انکار نشدنی زندگی همه ی ماست.
مطمئن باشید اگر هر روز به این که یک روز بالاخره خواهیم مرد فکر کنیم ، دیگه هیچ ترسی، اندوهی، فقدانی، و حسرتی نمی تونه ما رو از پا در بیاره و تازه زندگی کردن رو شروع می کنیم.
درباره تعیین هدف ...
عیبی نداره که اول راه، هدفمون خیلی کوچک باشه، مثلاً من فلان ماشین رو می خوام بخرم، یا توی فلان شرکت کار کنم و ...
بعد از این که هدف رو مشخص کردیم، از خودمون بپرسیم، خب بعدش چی؟! مثلاً جدید ترین محصول تسلا رو خریدم، خب بعدش چی؟ (من که فکر می کنم یکی دو هفته اول جذابیت داره و بعدش تکراری میشه) یا مثلاً می خوام توی گوگل کار کنم، خب بعدش چی؟ (هیچ چی دیگه هر روز میریم سرکار و بر می گردیم تا گوگل رشد کنه و ما هم بعد از چند سال بازنشسته بشیم)
اگر زیاد این تفکر رو تکرار کنیم، متوجه میشیم که واقعاً هدف هایی که 99 درصد مردم جهان برای اون ها زندگی می کنن، چقدر بی مزه ست!
خب هدف با حال هم داریم؟
من برای خودم کائنات و بزرگی بی حد و حصرش و شرینی خلاقیت (اختراع و اکتشاف و ...) خیلی جذابیت داره. فکر می کنم باید بریم دنبال منشاء این همه بزرگی دیوانه کننده در عمق آسمان ها و کهکشان ها و به وجود آورنده انسانی که می تونه خلق کنه و بیافرینه. هدف به نظرم باید اون باشه. همه چی پیش اونه. علم و اکتشاف و بزرگی و قدرت و ثروت و ... همه سرگرمی های بین راهی یک مسافرت هست که نهایتاً به او ختم میشه.
چجوری خیالمون راحت باشه توی زندگی؟
راحت باش، فرمون دست یکی دیگه ست. تو لذت ببر ...
دین و گناه و ثواب و ... چیه؟
هیچی چی، اومده کمک کنه که تو بتونی نهایت لذت رو از زندگی ببری و لذت های موقتی نتونه تو رو از آرامش و لذت های عمیق در زندگی دور کنه. همین