کتاب شانزدهم: «فارنهایت ۴۵۱»

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع ArtmisSoR
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.
پاسخ : کتاب شانزدهم: «فارنهایت ۴۵۱»

به نقل از azam :
به نظر منم کتاب خوبی بود واقعا
۱. از اول کتاب شروع کنیم اولا که من دقیقا دلیل خود کشی میلدرد رو نفهمیدم چرا خودکشی کرد؟؟؟؟
بعدش مرگ کلریس که به نظر من تصادفی نبود و با حرف دایان موافقم وگرنه چرا بعد از مرگ کلریس دیگه تو اون خونه هیچ خبری نیست؟؟؟
۲. هامون گفتی چون قدرت لذت بخشه اره قدرت لذت بخشه ولی رئیس یه ایستگاه اتش نشانی بودن قدرت محسوب میشه؟؟
۳.
راتی یه سوال دیگه وقتی مونتاگ بیتی رو سوزوند بعد با خودش فکر میکنه که بیتی خودش میخواست بمیره و هیچ تلاشی برای نجات خودش نکرد چرا بیتی میخنواست بمیره؟؟؟
۱. نه تنها میلدرد٬ هرکسی توی اون جامعه زندگی پویایی نداشت و به زور قرص خواب و اینجور چیزا زندگی‌ش می‌گذشت. پس طبیعی‌ه که خسته و بی‌انگیزه می‌شدن و خودکشی می‌کردن. بعد از اومدن اون تیم نجات که توضیح دادن هر شب معده‌ی چند نفر رو شستشو می‌دن متوجه می‌شیم که خودکشی توی اون جامعه خیلی شایع‌ه.
۲. این‌که بتونی کتاب هرکسی رو شناسایی کردی خونه‌ش و گاهی خودش رو آتیش بزنی احساس قدرت می‌ده به نظرم. حالا چه رئیس آتش‌نشانی باشی چه مأمور عادی.
۳. نمیدونم:-؟ شاید چون احساس گناه خیلی زیادی می‌کرد...؟
 
پاسخ : کتاب شانزدهم: «فارنهایت ۴۵۱»

قانع شدم کاملا :Dمرسی از جوابات
ولی در مورد سوال اخری هر کی نظری داشت بگه..
 
پاسخ : کتاب شانزدهم: «فارنهایت ۴۵۱»

به نقل از azam :
راستی یه سوال دیگه وقتی مونتاگ بیتی رو سوزوند بعد با خودش فکر میکنه که بیتی خودش میخواست بمیره و هیچ تلاشی برای نجات خودش نکرد چرا بیتی میخواست بمیره؟؟؟
من یه ایدهٔ خیلی مزخرفی دارم برا این. :-‌"" بیتی خیلی کتاب خونده بوده. شاید بشه گفت تأثیرپذیری‌ش از کتابایی که خونده بوده با وظیفه‌ش به‌عنوان یه فایرمن در تقابل قرار گرفته.
از یه طرف اون جور که دایان گفت جزء کسایی ه که «می‌دونن اگر آدما فکر نکنن و اجازه بدن که بقیه به جاشون فکر کنن و تصمیم بگیرن به نفعشونه.» یا اون جور که نگار اشاره کردمی‌خواد از قدرتش لذت ببره. از یه طرفم تأثیر کتابا داره بهش یادآوری می‌شه. (نویسنده با متحول‌کردن یه مونتاگ از اِ فایرمن، تأثیر کتابا را می‌کنه تو چشم بیتی و البته خواننده. :‌دی) به‌تناقض می‌رسه، حس می‌کنه شاید تمام عمرش اشتباه کرده، ترجیح می‌ده کشته بشه. :-‌"
 
پاسخ : کتاب شانزدهم: «فارنهایت ۴۵۱»

خب٬ بیشتر از یک ماه پروسه‌ی کتاب‌خوانی گروهی دوره‌ی شانزدهم به طول انجامید و دیگه وقت قفل شدن‌ تاپیک‌ه.
ممنون از کسایی که کتاب رو خوندن و مشارکت کردن٬ ممنون از کسایی که خوندن و مشارکت نکردن٬ ممنون از کسایی که دوست داشتن بخونن و بهرحال میسر نشده. امیدوارم دوره‌ی بعدی شلوغ‌پلوغ‌تر باشه!:)

 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
Back
بالا