خودکشی !

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع lonelygirl
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : خودکشی !

من بعضی از پستا رو خوندم و دیدم نظرایی با مضمون «آدم مگه احمقه خودکشی کنه» و «حرامه» و «آدمایی که خودکشی میکنن ٬ ضعیفن» زیاده تقریباً.
یکی دو تا چیز رو من بگم ٬ اول اینکه کسایی که خودکشی میکنن 2 ٬ 3 دسته بیشتر نیستن خوشبختانه. چرا خوشبختانه؟ چون کنترل موضوع راحت تره. یکی اونایی که درد زیادی میکشن و بیماری لاعلاج دارن٬ یکی جاسوس و اینا برای لو نرفتن اطلاعات و دسته ی آخر هم که دسته ی اصلیه آدمایی که افسرده ان.
افسردگی یه بیماریه و یه حالت روحی نیست که بگی « امروز من چقدر افسرده ام» بعد فردای اونروز کاملاً خوب شده باشی. افسردگی مثل هر بیماری دیگه ای علایم داره٬ دوره داره و درمان داره. پس به نظرم اینکه بگیم آدم مگه احمقه خودکشی کنه چیز راحتیه و سطحیه ! متاسفانه رفتاری که توی ایران (و حتی کشور های پیشرفته) با بیماری های روحی میشه همینه . معمولاً توی جواب افسردگی میگن٬ خب به خودت تلقین کن٬ شاد باش ٬ ورزش کن... در حالی که این کار عین اینه که به آدمی که پاش شکسته بگیم بدو٬ تنبلی نکن ! خب این خودش انگیزه ای میشه برای خودکشی. کسی که افسرده ست دلیل و انگیزه ای برای زندگی نداره و یه جرقه کافیه تا خودش رو بکشه. این از این.
چیز دیگه ای که میخوام بگم درباره ی دینه. دین عامل بازدارنده ی خودکشیه٬ حداقل از نظر آمار. اما انسان افسرده دیگه مثل شمایی که سالمی نیست که بگه من به عنوان یه آدم دیندار به خودم اجازه ی خودکشی نمیدم. افسردگی باعث مخدوش شدن تصمیم گیری میشه و روی قضاوت آدم تاثیر میذاره. به علاوه٬ یه بی حسی سراغ آدم افسرده میاد که انگار داره توی خواب زندگی میکنه٬ بعضی از آدمایی که خودکشی های ناموفق داشتن٬ خودشون میگن که اون لحظه کنترلمون دست خودمون نبود..
مورد آخر اینکه اگه دلیل خودکشی افسردگی باشه اون آدم ضعیف نیست٬ همونطور که آدمی که سرطان میگیره ضعیف نیست٬ همونطور که آدمی که سکته میکنه ضعیف نیست. بدونیم که افسردگی٬ به هم خوردن تعادل یه سری مواد شیمیایی توی مغزه و نیاز به درمان داره تا خودکشی اتفاق نیفته.

+ از همه ی این حرفا منظورم دفاع از خودکشی نبود٬ چون به نظرم زندگی اگرچه سخت ترین کار باشه٬ یک باره و به نظرم اون یک بار رو میشه تحمل کرد٬ فقط منظورم این بود که به جای حمله بر ضد این موضوع٬ یه کم کمک کنیم به اونایی که راهی به جز خودکشی براشون نمونده.
 
پاسخ : خودکشی !

کلا به نظرم کار ادمای ضعیفه! و یکمم دیوونه!!!!
منکه اصولا هیچوقت ب فکرش نمی افتم!!! ترجیح میدم طرف مقابلو بکشم تا خودمو :)) والا! جونمو از سر راه نیوردم که! هر چند ب فکرشم بیوفتم جراتشو ندارم!
 
پاسخ : خودکشی !

هر کسی نقطه نظر خودشو داره از جمله من.
خودکشی به نظرم کار ادمای خسته اس.ادمایی که درد امانشون رو بریده.
خودم رو مثال می زنم. از دوستای بابام گرفته تا فامیلامون می گن خوش خنده تر از من ندیدن اما امسال که به بعضی دلایل هر روز زیر سرم و امپول بودم و دردای وحشتناک داشتم،فهمیدم تیغ روی دست گذاشتن زیاد هم ترسناک نیس.
یکی از عوارض دارویی هم که مصرف می کنم افسردگیه.انقدر خسته و دلسرد بودم که دیگه نمی خواستم زنده باشم.
همه چی رو دور ریختم.
ادمی که نه ارزو داره نه دلخوشی و نه کسی که بهش تکیه کنه خودکشیاولین راهه
پاک کردن صورت مسئله است
اما کار ادمای ضعیف نیست. اگه ضعیف بود یه گوشه از این دنیا رو خراب می کرد یا چمی دونم هزار راه دیگه.
 
پاسخ : خودکشی !

بعضیا فک میکنن کسایی دست ب خودکشی میزنن میخان خودشونو نشون بدن
ک مثلن منم میتونم
اما ب نظر من واقعا اینطوری نیس واقعا دلم میخاد از این دنیا برم
چون دلیلی ندارم برا زندگی ندارم
همه راها رو امتحان کردم فهمیدم خودکشی اخرین راهه شاید جواب داد
نمیدونم من دین و بی ایمون نیستم اما هر چی از خدا خاستم کمکم نکرد
من واقعا خستم ...
 
پاسخ : خودکشی !

نظر شخصی من اینه ک این کار نشانه ضعف بیش از حد و نادانیه؟؟...
من ک تا حالا فکرشو نکردم ........... 8-^
البته به نظر کسی ک این کارو میکنه جدا از ضعف نادانی دیه به ته راه رسیده ......
من ک بیشتر علاقه دارم دیگرانو بکشم تا خودمو :D والا لذتی ک در انتقام است در بخشش نیست :)) چه ربط داشت؟ :-L :|
بهرحال امید وارم هیچ کسی به فکر خودکشی نیوفته :)
خدایا دعا دعا؟؟... :x [-o<
 
پاسخ : خودکشی !

خودکشی بعضی وقتا تنها راه حله

ولی از نظر من کاری ست بس احمقانه B-)
 
پاسخ : خودکشی !

به نقل از saba...saba :
خودکشی بعضی وقتا تنها راه حله

ولی از نظر من کاری ست بس احمقانه B-)

البتّه راه حل نه، پاک کردنِ صورت مسئله‌س بیش‌تر.
 
پاسخ : خودکشی !

به نظرم خودکشی کردن واقعا شجاعت زیادی میخواد...اما از طرفی میتونه نوعی ترسو بودن در مقابل اینده ی "نیومده" باشه...ینی اینکه دیگه دله مواجه شدن با مجهولات اینده رو نداشتن...
 
پاسخ : خودکشی !

از اونجایی که همیشه این تاپیک را بسیار دوست میداشتم اما الان داره خاک میخوره وظیفه ی خودم میدونم بیام دوباره بازگشایی اش بکنم.

و خب خودکشی شجاعت میخواد...اینکه یک نفر حاضر باشه از عزیز ترین سرمایه اش که جونشه بگذره واقعا شجاعت میخواد.اما این شجاعت ممکنه به دلیل ترسو بودنش از مواجه شدن با حقیقت یا صورت مسئله پاک کردن باشه و یا اینکه همه چیز معنا و مفهوم خودشو طوری از دست داده باشه براش که دلیلی برای ادامه دادن وجود نداشته باشه و چنان همه چیز بی رنگه که ترجیح میده اکسیژن مصرف نکنه و... تمام اینها برمیگرده به دلیلی که داره و شخصیت خود طرف و متناسب با این دوتا مسئله قابل کنکاشه و نمیشه بطور کلی گفت خودکشی خوب یا بد...
 
من هميشه و به شكلى مداوم مخالفتى بى سازش با خودكشى داشتم و دارم،چنانچه هميشه در مذمتش داد سخن مى دادم،اما اخيرا شخصى از رفقاى قديمى،كه از حيث اعتقاد از همفكران من هست رو ديدم كه جداى از نيكى مصاحبتش،در حين صحبتها مسئله اى رو براى من مطرح كرد كه جدا باعث شد در صدق اين باور شك كنم،كه اين تشكيك براى انسانى با عقايدى غالبا ثابت،مثل من،بسيار نادر پيش مياد.

صحبت از شدت ويرانى كشور بود و اينكه آيا با ادامه روند فعلى چيزى از ايران ما باقى خواهد موند يا نه.ناگهان از من پرسيد فلانى،بيا فرض محال كنيم كه كشور ما كه تمام عمر بهش مهر ورزيديم(عرض كردم كه از همفكران من هست) در انتهاى اين روند از بين بره و براى ما مسجل بشه كه اين آخر كار هست و ديگر هيچ راهى براى نجات كشور نيست.مرگى محتوم.
حال،اگر اين فرض محال رو ببينى كه ايران به طرز يقينى از بين رفته چه خواهى كرد؟

تعجب من از پاسخ خودم بود كه بى هيچ ترديد و تاملى،بدون كوچكترين درنگى پاسخ دادم كه خودم رو خواهم كشت،چون در آن وضع دليلى براى زنده موندن ندارم.


چيزى كه من رو فكر و تحير واداشت اين بود كه كسى مثل من،با وجود اين تقابل با خودكشى،اما كوچكترين ترديدى در اينكه با موقعيتى مثل اين راهى جز اتمام زندگيم نيست نداشتم.هنوز هم تمام وجود من به من گواهى ميده كه در چنين وضعى چنين كارى مى كنم و خود رو خواهم كشت،چون زندگى برام تمام معنا و مفهوم و دلبستگيش رو از دست خواهد داد.



اين باعث شد طرز فكر كسانى كه به موقعيتى مشابه،يعنى از دست دادن معنى و مفهوم زندگى مى رسند برام تا حدى ملموس و قابل درك باشه.چون قبلا هم باور داشتم كه زندگى بدون ارزشها و معنيها بى فايدست،اما معتقد بودم كه همواره معنايى خواهد بود.ولىحالا و قرار گرفتن خودم در برابر اون پرسش باعث شد شكى به اين باور بكنم كه آيا حقيقتا و همواره،مى شود معنى براى زندگى جست و داشت؟اگر معانى و ارزشهايى كه براش داريم از بين برن،اونوقت چه خواهيم كرد؟
 
شاید مسخره باشه ولی سربازا معمولا توی جنگایی که احتمال پیروزیشون کمه یه فشنگ جدا میزارن تو جیبشون که اگه فقط اون یه سرباز زنده موند خودشو خلاص کنه که حداقل زیر بار شکنجه نمیره
 
بنظرم نمیشه قضاوت کرد
همه ما فکر میکنم یه لحظه به این جنون انی دست پیدا کردیم که حل نمیشه
باید فقط مرد
که حالا ازین ننگ خلاص شد
این مشکل رو حل کرد
یا هر چیزی
بنظرم یه چیز متفاوته
شکوه خاص خودشو داره
ولی دلیل نمیشه خوب باشه
 
وقتی دنیا برات ارزشی نداره و چیزی برای از دست دادن نداری،برای رهایی از دردوغصه ها،ناچار به خودکشی فکر میکنی.
آدمی که ضعیفه و تو دنیا دست وبالش بسته است خودکشی میکنه
وقتی دلیلی برای زنده موندن نداری و هدف نداری به خودکشی فکر میکنی
اگه طرف هدفش خودکشی باشه، باز هم می‌گید از روی بی‌هدفی خودکشی کرده؟
 
شاید مسخره باشه ولی سربازا معمولا توی جنگایی که احتمال پیروزیشون کمه یه فشنگ جدا میزارن تو جیبشون که اگه فقط اون یه سرباز زنده موند خودشو خلاص کنه که حداقل زیر بار شکنجه نمیره
سیانور زیر دندون راحت تر نیست؟؟
 
سیانور دردناکه
راحت ترین درد مسمومیت با کربن مونوکسیده...
البته چون طول میکشه فکرایی ک تو ذهنته اذیتت میکنه.. ولی اگه بخوابی دیگه راحتی کلا

بعد از اون زدن شاه رگ..مخصوصا گردن.. زود خلاص میشی
دار زدنم باب شده.. ولی واقعا درد داره نمیدونم چرا انتخابش میکنن
 
راحت ترین درد مسمومیت با کربن مونوکسیده...
البته چون طول میکشه فکرایی ک تو ذهنته اذیتت میکنه.. ولی اگه بخوابی دیگه راحتی کلا

بعد از اون زدن شاه رگ..مخصوصا گردن.. زود خلاص میشی
دار زدنم باب شده.. ولی واقعا درد داره نمیدونم چرا انتخابش میکنن
اگه یکی بخواد خودکشی کنه دیگه به دردش فک نمیکنه
پارسال تو تبریز یه دختره از رو پل آبرسان خودشو انداخته بود پایین
 
راحت ترین درد مسمومیت با کربن مونوکسیده...
البته چون طول میکشه فکرایی ک تو ذهنته اذیتت میکنه.. ولی اگه بخوابی دیگه راحتی کلا

بعد از اون زدن شاه رگ..مخصوصا گردن.. زود خلاص میشی
دار زدنم باب شده.. ولی واقعا درد داره نمیدونم چرا انتخابش میکنن
یه مقایسه آماری دیده بودم که هم میزان درد رو مقایسه کرده بود هم درصد بالای موفقیت تو خودکشی با اون کار
زدن شاهرگ هم دردش زیاده هم احتمالا بازدهیش کمتر از بقیس
دار زدن هم مسخرس خفه شدنتو داری با زجر میبینی
 
اگه یکی بخواد خودکشی کنه دیگه به دردش فک نمیکنه
پارسال تو تبریز یه دختره از رو پل آبرسان خودشو انداخته بود پایین
احتمال داره قطع نخاع شی
خب ترجیح میدم هرروز زیر زجر و درد روحی و جسمی بمیرم تا فلج شم
چرا... ی سری ادما واسه فرار از همین درده ک خودکشی میکنن
 
Back
بالا