مطمئن باشید که زندگی همه پستی بلندی های زیادی داره ، اگه تا الان براتون سخت بود ، حتما بعدش راحت تر میشه و شایدم بعد ترش سخت تر حتی ، اینکه شما سمت خودکشی نری ، تمرین اراده اس ، ارادتون قوی میشه ، و به اینم فکر کنین ، که هیچکسی ارزش جونتونو نداره ، هیچکس ، اکه حالا شما شانس زندگی کردن رو دارید ، چرا میخواین این شانسو از خودتون بگیرید ؟ اگه شما سالمی و میتونی خیلی کارارو بدون کمک کسی انجام بدی ، چرا میخواین فرصت زندگی کردن رو از دست بدین ؟ شاید فک کنید دارم با این حرفا شمارو به سمت خدا سوق میدم ولی اصلا اینطور نیس ، مطمئنا شما هم افرادی رو اطرافتون دیدین که مادرزاد مشکل دارن ، نمیتونن ببینن ، نمیتونن راه برن ، نمتونن حرف بزنن و خیلی چزای دیگه ، اما حالا که شما هیچ مشکلی نداری و از دانش آموزان برتر کشور محسوب میشین به خاطر سمپادی بودنتون ، پس خود کشی چرا ؟ وقتی میتونی بعد ها در آینده باعث افتخار خانوادت و خودت بشی پس این تصمیمات اشتباه چرا ؟ اراده ـتون رو قوی کنید و اینو هم باور داشته باشید که " گذشت زمان همه چیو حل میکنه "به نقل از Empty :سلام من يه مشكلي دارم ولي لازمه يه چيزاييرو قبلش بگم:
١. من به خدا و فراطبيعت اعتقادي ندارم ( موضوع بحثم هم نيس پس لطفا چيزي در اين مورد نپرسيد)
٢.قبل از اتفاقي كه قراره بگم من كاملا تنهابودم و مشكلي هم نداشتم باهاش و ندارم... پس فكر نكنيد براي فرار از اون دستبه اينكار زدم
خوب داستان اينه كه يكي از دوستام كه تقريبا با هم صميمي بوديم يه دوستِ دختر داشت كه ميدونسم رابطشون عاشقانه است و هر دوتا خيلي همو دوست دارن بر اثر يه اتفاق كاملا اتفاقي ديدمش و عاشق اون دختر شدم (ديوانه وار و بدونيد اين عشق اصن مربوط به ريخت و قيافه و اينا نيس عاشق منش اون شدم و خواستم كاملا اخلاقي با اًن دوستم مبارزه كنم و توجه و علاقه اون دخترو به خودم جلب كنم چون اون نيروي عشق من پوچ گرا و اتئيست و زنده كرده بود و اميد به زندگيمو وحشتناك افزود... تا اين كه يه اتفاقي افتاد و من كه كاملا برون ريزم هر چي تو دلم بود به اون دختر گفتم و اونم كاملا منطقي عمل كرد ( همين خوب بودنش ديوونم كرد) ولي گفت به هيچ وجه از دوستم نميكذره و همونطور كه من عاشق اونم اونم عاشق دوستمه اين شد كه خواستم فراموشش كنم نتونستم و هر كاري كردم نتونستم با اين موضوع كه منو نميخاد كنار بيام... و ديگه از اين موضوع خسته شدم و اين حسو دارم كه هيشكي منو تو اين دنيا نميخاد... هيشكي... پس قصد خود كشي دارمو كاملا جديم ... ميخواستم بدونم اگه جاي من بوديد چي كار ميكرديد؟ و به نظرتون كاري هست كه بتونم انجام بدم؟و اينو بگم دليل نميشه چون خدارو قبول ندارم اخلاق هم قبول ندارم و كاملا اخلاق گرا هستم پس فكر ناجور نكنيد...و خواهشا كمكم كنيد...
به نقل از شقایق. :سعی کنین منطقی باشین
آخه خود کشی هم شد راه؟
آخه اگه باهوش باشه...که جا خالی نمیکنه!!!!به نقل از Roxan :خودكشي كار ادماي ضعيف ويا
خيلي خيلي خيلي باهوشه
چون اين ادما يا
١.ضعيفن و وقتي مشكلات جامعه و...رو ميبينن تحملش نميكنن و فرار ميكنن
٢.به قدري باهوشن كه تحمل حماقت ديگران براشون خيلي سخته و يا هر چيز ديگه
البته اين نظر شخصيمه
متسفانه مشكل دقيقا همينهبه نقل از ♫Sky Girl♫ :آخه اگه باهوش باشه...که جا خالی نمیکنه!!!!
فکر میکنه و بلاخره یه راهی پیدا میکنه تا یا "حماقت"اطرافیان رو بهشون بفهمونه و یا سعی کنه به نحوی بین این همه "حماقت"،از زنگیش لذت ببره....
به نظرم بیشتر خودکشی ها مربوظ به آدمای ضعیف و بی تجربه اس...و سهم خیلی کمی شامل افرادیه که واقعا شرایط براشون جوریه که توان ادامه ندارند!!!که در هر صورت به هیچکدوم از این دو دسته حق نمیدم...
راستی بچه ها چرا انقدر افسرده اید؟؟؟؟به نظرتون دلیل این همه افسردگی بین نسل ما میتونه به دلیل موزیک های رپ و متال و...باشه؟؟؟خیلی هاشونو با چشم میبینیم که طرف معنیشون رو نمیدونه ولی حفظه و هی با خودش تکرار میکنه بدون این که بدونه چی تو مغزش میریزه!!!!!
برادر من واقعا همينه دليلت برا خودكشي؟؟؟واقعا همين؟؟؟نه اين اصلا ميشه دليل حسابش كرد؟؟؟هر چند عاشق نشديم اما برادر من زندگي زيباست شما حد اقل انشالله تا ٥٠سال ديگه عمر عاديته به اينم فك كن كه تا اون موقه شايد بازم عاشق شدي و اينكه جون انسان ارزش هيچ چيز ماديو ندارهبه نقل از Empty :سلام من يه مشكلي دارم ولي لازمه يه چيزاييرو قبلش بگم:
١. من به خدا و فراطبيعت اعتقادي ندارم ( موضوع بحثم هم نيس پس لطفا چيزي در اين مورد نپرسيد)
٢.قبل از اتفاقي كه قراره بگم من كاملا تنهابودم و مشكلي هم نداشتم باهاش و ندارم... پس فكر نكنيد براي فرار از اون دستبه اينكار زدم
خوب داستان اينه كه يكي از دوستام كه تقريبا با هم صميمي بوديم يه دوستِ دختر داشت كه ميدونسم رابطشون عاشقانه است و هر دوتا خيلي همو دوست دارن بر اثر يه اتفاق كاملا اتفاقي ديدمش و عاشق اون دختر شدم (ديوانه وار و بدونيد اين عشق اصن مربوط به ريخت و قيافه و اينا نيس عاشق منش اون شدم و خواستم كاملا اخلاقي با اًن دوستم مبارزه كنم و توجه و علاقه اون دخترو به خودم جلب كنم چون اون نيروي عشق من پوچ گرا و اتئيست و زنده كرده بود و اميد به زندگيمو وحشتناك افزود... تا اين كه يه اتفاقي افتاد و من كه كاملا برون ريزم هر چي تو دلم بود به اون دختر گفتم و اونم كاملا منطقي عمل كرد ( همين خوب بودنش ديوونم كرد) ولي گفت به هيچ وجه از دوستم نميكذره و همونطور كه من عاشق اونم اونم عاشق دوستمه اين شد كه خواستم فراموشش كنم نتونستم و هر كاري كردم نتونستم با اين موضوع كه منو نميخاد كنار بيام... و ديگه از اين موضوع خسته شدم و اين حسو دارم كه هيشكي منو تو اين دنيا نميخاد... هيشكي... پس قصد خود كشي دارمو كاملا جديم ... ميخواستم بدونم اگه جاي من بوديد چي كار ميكرديد؟ و به نظرتون كاري هست كه بتونم انجام بدم؟و اينو بگم دليل نميشه چون خدارو قبول ندارم اخلاق هم قبول ندارم و كاملا اخلاق گرا هستم پس فكر ناجور نكنيد...و خواهشا كمكم كنيد...
همون طور که میگی"خیلی خیلی باهوش"...خب این یعنی استثنا،پس نمیشه گفت چون فلان جمله که در مورد همه با یه سطح فکری صدق میکنه،درباره ی این فرد هم درست باشه!!!(البته این دلیل نمیشه که فکر کنی با حرفات مخالفم فقط فکر میکنم جمله ی اولت کامل نیست)به نقل از Roxan :متسفانه مشكل دقيقا همينه
فقط ادماي خيلي خيلي باهوشن كه ميدونن مردم رو نميشه عوض كرد
كسي كه از بچگي فكر ميكنه نگاه كردن به گربه ي سياه براش بدشانسي مياره رو نميشه قانع كرد و منطقي باهاش حرف زد
مثل اون جمله هه كه ميگفت:
شما نميتوانيد با كسي كه فكر ميكند با كشتن شما به بهشت ميرود،منطقي صحبت كنيد
من با اين نظر موافقم راستش هوش نميتونه دليل بر اين باشه كه يكي بره خودكشي كنهبه نقل از ♫Sky Girl♫ :همون طور که میگی"خیلی خیلی باهوش"...خب این یعنی استثنا،پس نمیشه گفت چون فلان جمله که در مورد همه با یه سطح فکری صدق میکنه،درباره ی این فرد هم درست باشه!!!(البته این دلیل نمیشه که فکر کنی با حرفات مخالفم فقط فکر میکنم جمله ی اولت کامل نیست)
در کل منظورم این نبود که بیاد همه ی دنیا رو عوض کنه....من خیلی کلی به راه حل اول نگاه کردم ولی شما جزیی تر!!!
فکر میکنم این رو بدونی که بین این همه دانشمند و فیلسوف و...(خیلی کسایی که ما فکر میکنیم خیلی باهوشن)فقط ابوعلی سینا نابغه بوده!!!اونم نابغه تو یه بازه زمانی خیلی قبل تر که مسلما به مراتب هر چی عقب میریم سطح فکری عامه ی مردم پایین تر میره....پس تو همچین شرایطی باید میرفته خودکشی کنه؟؟؟چرا،چون فقط مردم درکش نمیکنن؟؟؟؟
اون ویژگی هارو میشه تعمیم داد،به نقل از //مـوذی يلع :چند تا ويژگي مشترك دارن بعضي هاشون
يكي ضعيف النفس بودن
يكيش نداشتن اعتماد به نفس
نداشتم رفيق و همدمو از اين حرفا
احساس اينكه هيچكي دوستش نداره و اينا
البته گفتم كه اين تو بيشترشونه نه تو همشون
.به نقل از //مـوذی يلع :برادر من واقعا همينه دليلت برا خودكشي؟؟؟واقعا همين؟؟؟نه اين اصلا ميشه دليل حسابش كرد؟؟؟هر چند عاشق نشديم اما برادر من زندگي زيباست شما حد اقل انشالله تا ٥٠سال ديگه عمر عاديته به اينم فك كن كه تا اون موقه شايد بازم عاشق شدي و اينكه جون انسان ارزش هيچ چيز ماديو نداره
خب همین شاید هم دلیل بسیار کافیه برا زندگی کردنبه نقل از Empty :شما يه دليل درست و حسابي براي ادامه زندگي بده لطفا... تموم حرفتون شده همين شايد فلان و شايد بهمان ....خب اگه اينجوريه شايد هيچ تغييري نكنه يا وضعيت بدتر شه ....همش ميگيد چيزاي مادي نه فلانه بهمانه... من ميگم اصن فرا ماده رو قبول ندارم همش هي همينو ميگن.... اتفاقا من ميگم خودكشي كار ادماي قوي و شجاعه ... كه ميتونن وقتي دنيا اونارو نميخواد خودشونو به دنيا تحميل نميكنن ... خودشونو از دنيا ميگيرن...
این جوری که اگه هر کی بره گوگل کنه بحثی شکل نمیگیرهبه نقل از نـاطـــق :توصیه میکنم چه تو این انجمن چه هر انجمنی از سایت برای اینکه خودمون رشد کنیم هر بحثی خواستیم سرکت کنیم بریم یه سرچ تو گوگل بکنیم...به مرور هم اطلاعاتمون میره بالا هم دیگه علمی صحبت میکنیم
خب اصلا روانشناسی هم مگه مطالعه ناهنجاری های مغز انسان نیست؟؟؟(این تعریفیه که خودم برا روانشناسی دارم و اصلا هم نمیگم درسته)به نقل از نـاطـــق :من نگفتم برید بخونید و کپی پیست کنید
بخونید استدلال کنید و بعد بیاید نظر بدبد==> با آگاهی نظر بدید
اگر هر کی نظری داره بگه درسته ولی این جا نظر سنجی نیست...بحثیه که میخوایم پیش بریم تا به نتیجه برسیم===> محتوا سازی کنیم(فکر میکنم از اعداف سمپادیا هم باشه)
اسم انجمن رو نگاه کنید: روانشناسی
روانشناسی یک علم هست و اگر فکر میکنید این خودکشی ناهنجاریه باید بره تو یه انجمن دیگه
ولی بازم قابل توجه شما خودکشی یک واکنش هست به یک سری کنش های مغزی که هر کدوم از این کنش ها نتیجه یک بیماری یا کلا نتایج یک بیماری هستند و بیماری هم درمان علمی داره
البته قبل از ناهنجاری اصلا باید علمو تعریف کردبه نقل از نـاطـــق :خب برادر گلم برای همینه میگم سرچ کردن خیلی سودمنده
اینجوری شما هر چی دارید میگید بعدش بیان میکنید نظر خودمه...و البته این حس تفکر و جست و جوی شما تحسین بر انگیزه
روانشناسی علمی هست در تعریف ساده که کنش های مغزی انسان رو بررسی میکنه(ناهنجاری یکی از زیر مجموعه هاشه)
اگر میشه ناهنجاری رو تعریف کنید...
من تا این جاش قبول دارم حرفتونو کاملا هم منطقیهبه نقل از نـاطـــق :تقریبا یک صفحه خوندم اما نه هیچ نظریه ای دیدم و نه دیدم کسی بگه بنابر نوع جنسیت و حالات و سن افراد فرق داره
آخه یعنی چی؟
ببینید خود کشی خودش انواع داره: یه خودشگی ناشی از ادراکه ، یه خودکشی ناشی از بن بست هست ، یه خودکشی سهوی هست(نه اینکه تصادفا طرف کلا سهوا مغزش لود نمیشه که با مورد اول فرق داره) ، یه خودکشی به عنوان راه حل هست و حدود 6 یا 7 تا دیگه که زیاد رایج نیست