*از آدمایی که فقط میخوان یه جوابی بدن: / حتی اگر نفهمن تو چی میگی یا جوابشون ربطی به حرفت نداشته باشه!!
*آدم هایی که حاضر نمیشن چیزای جدید رو امتحان کنند(منظورم کارای غیرعقلانی نیست)
*آدمهای بددهن
*آدمهای بدغذا و لوس
*پسرایی که احساس میکنند اگر به فلان دختری که داره رد میشه متلک نندازن امتیاز این مرحلرو از دست میدن
*ادمهای جلف و هیز و حال بهم زن
*آدمهای بی فرهنگ و بی توجه به قوانین
*آدمهای تازه به دوران رسیده و بیظرفیت
البته فکر نمیکنم اونقدرام عجیب باشه: /
.
عجیب شاید اونی که موهاش از طرف شقیقه ها از زیر مقنعش زده بیرون(وی طاقت نیاورده سریع موهای طرف را میکَنَد)
من از نور و روشنی خیلی بدم میاد طوریکه اصلا نمیتونم تحمل کنم هر جا هم میرم اول برق رو خاموش میکنم ی پرده کلفت هم زدم ک نور نیاد داخل
دکتر هم رفتم گفت خشکی چشم داری
نفرت دارم از اینکه با یه نفر یه جایی قرار داشته باشم و اون دیر کنه
حتی شده یه دو دقیقه دیر کنه من روانی شدم
و از اینکه تنها پاهام خیس بشه بشدت بدم میاد
یا باید کل بدم خیس بشه یا هیچ جای بدنم خیس نشه
خصوصا اگه به لباسم آب بخوره و اون لحظه امکان عوض کردنشو نداشته باشم سکته رو زدم
اینم یادم افتاد
نفرت دارم از اینکه یه شب بدون مسواک زدن خوابم ببره
اگه بدونن مسواک زدن خوابم ببره ساعت سه نصف شبم که باشه
از تخت خواب بلند میشم میرم مسواک میزنم بعدش دوباره میام میخوابم
از تو نور موندن
از کسایی که بغلم میکنن بدون هشدار یا اجازه گرفتن
از رو بوسی هم بیزارم
از راه رفتن تو شنا ی خشک تا رسیدن به دریا و شنای خیسش از اون قسمت متنفرم مخصوصا تو مسیر برگشت که پاهات خیسه و همشون میچسبن به پات