نفرتاي عجيب و غريب!!!

کامل و بی نقص نبودن بعضی چیزا مثل...
ست نبودن قاشق و چنگالم یا بشقاب های سر میز یا حتی یه کاغذ سفیدی که چروک بشه

مرتب و منظم بودن اتاقم و میز تحریرم

صدای خنده های باب اسفنجی -_-
 
هر نوع مهمونی که وارد خونه میشه
هر کسی که در اتاقم رو میزنه
هرکسی که سر کلاس باهام حرف میزنه
اون پسره که وای وای خونمون رو حک می‌کنه
کسایی که میان بازی و توپشون میوفته تو حیاط
کسایی که توی کار هام فضولی می کنن
کلا هر کسی که مزاحمه
 
صدا خش خش چاقوی فلزی برا خرد کردن مواد در سینی ، یعنی ها انگار چاقو رو کشیدن رو شقیقه هام :| از لواشک و چیزای ترش متنفرم(برخلاف خیلیا که میمیرن براش) ، اما من از گلوم پایین نمیره نمیدونم چرا ها اما ازینکه دو نفر میشینن رو نیمکت یا یه جایی دختر مردم که رد میشه میگن وای چه مصنوعی و عملی یا چه چاقه خیلی متنفرم ، خو مگه پول توعه که مسخره میکنه ، پول خودشه دوست داره بخوره ~X( ~X( پول خودشه دوست داره عمل کنه
 
از اینکه یه وسیله خیلی نزدیک لبه میز(یا هر ارتفاعی که روش هست باشه) تا وقتی از لبه دورش نکنم استرس دارم
 
نوتیفی که باز نشده
وقتی سرعت نت یهو وسط انجام کار مهمی افتضاح میشه
ظرف شستن
گوشی میدی به یکی یه عکس نگاه کنه و طرف کل گالری رو چک میکنه :|
 
هفتاد/هشتاد درصد تین‌ایجرهای اینجا
 
از کسی که دروغ بگه و کارهاشو توجیح کنه
بعدشم تازه طلبکار باشه ^_^
از خوردن فست فود به همراه دوغ متنفرم :))
نوشابه مال فست فوده دوغم مال کبابه ^_^
 
× اون پیرزنایی که آبدار ماچ میکنن آدمو :))
(خودشون گوگولیو دلبرنا ، اما ماچاشون اصلاا :)))
× دبیر داره درسو توضیح میده ، کارشم رو وایت بورد تموم شده ، اما درِ ماژیک رو نمیبنده '~'
× یه شکلیو خیلی خوشگل رنگ میکنن اما به ته رنگ کردن شکله که میرسه ، اندازه یه نقطه ی شکل هنوز رنگ نشده و مونده ! اصن این موقع روانی میشم :))
× جک بگم و نخنده :))
 
از خطوط بین کاشی های خیابون یا خونه
از پودرنارگیل به شدت
از پسته های توی گز(تنهایشو میخورم)
از معلم مردایی که لاس میزنن-_-
وقتی یه چیزی سوراخ سوراخ میشه مثل خاک بارون خورده بدجور متنفرم
و کشیده شدن ناخن روی دیوار
این آخری وحشتناک داغون و سمه
همینا فعلا:D
 
آخرین ویرایش:
خون
مخصوصا خونی که از بدن واسه آزمایش میگیرن :rolleyes:
 
از اتاق پرو (به خصوص مغازه های تنگ و شلوغ که فروشندش آقاس یا یه دختر افاده ای)
 
از اسکرچ و اچ تی ام ال که وقتی مبتدی ها یادش میگیرن یه جوری رفتار می کنن انگار برنامه نویس دنیان
 
اینکه یه لنگ کفش طبقه x جاکفشی باشه و لنگ دیگه‌ش طبقه y -___-
+ روکش جلد کتاب ( هرچند بعضی وقتا واقعا قشنگ تره ولی بازم ازشون بدم میاد و جلد اصلی کتاب رو ترجیح میدم )
 
از کشیده شدن ناخن به یه چیز و هر صدای مشابه مثل کشیده شدن پارچه ی پشمی به سطح شیشه|: عمیقا مورمورم میشه.
گوشتی که آبپز بشه و کلا گوشت تو خورش.
اینکه وسط غذا از دهنم استخوون دربیاد ممکنه عق بزنم. هر وقت ماهی می خورم همشونو از زیر یه فیلتر دقیق رد می کنم.
حس یه چیز لزج از خانواده های گوشت روی زبونم.
مزه ی آبِ گوشت، مزه ی مرغ مزه دار نشده انقدر بدم میاد که نمی تونم توصیف کنم.
رنگای فسفری، مخصوصا سبزش، رنگ لاجوردی هم منزجر کننده ست.
روشن فکر نماهای احمق.
 
از اونایی ک نشستی باهاشون اهنگ گوش بدی؛ تازه سی ثانیه از پخشش گذشته زرتی عوضش میکنن.
نمیزارن یکی دو دیقه درست گوش بدیم:|
______________________________
اونایی که یه فیلمو ده بیست بار نگا میکنن :/
ای کاش حداقل فیلم خفنی بود.
 
Back
بالا