از کشیده شدن ناخن به یه چیز و هر صدای مشابه مثل کشیده شدن پارچه ی پشمی به سطح شیشه|: عمیقا مورمورم میشه.
گوشتی که آبپز بشه و کلا گوشت تو خورش.
اینکه وسط غذا از دهنم استخوون دربیاد ممکنه عق بزنم. هر وقت ماهی می خورم همشونو از زیر یه فیلتر دقیق رد می کنم.
حس یه چیز لزج از خانواده های گوشت روی زبونم.
مزه ی آبِ گوشت، مزه ی مرغ مزه دار نشده انقدر بدم میاد که نمی تونم توصیف کنم.
رنگای فسفری، مخصوصا سبزش، رنگ لاجوردی هم منزجر کننده ست.
روشن فکر نماهای احمق.