پاسخ : فروشندهِ اصغر فرهادی (Le Client)
خب ما فقیر، بیچارهها باید صبر کنیم تا سهشنبهای بشه تا بعد بتونیم فیلم رو نگاه کنیم. فیلم رو رفتم نگاه کردم بالاخره.
فیلم بدی بود حقیقتا. حالا اینکه بدی فیلم چی بود و اینا بعدا میام سراغش ولی یکم حرف بزنم راجع نظر بچهها.
«گرچه باید. آدما باید یاد بگیرن از غرایز حیوانیشون بالاتر بیان.» خیلی بده این عقیده! شما سینما نمیروید که عقاید خودتون و حالا عقائد برتر- احتمالا از دید خودتون برتر- رو ببینید. این سینماگره که با داستانش شما رو پیش میبره و شما موظف هستید که باش پیش برید. واگر این دیدگاه درست باشه، خب طبیعتا ما نباید هیچ بدمنی توی هیچ داستانی ببینیم دیگه. امّا به طور خاص روی پیرمرده و واژه «وسوسه»! باو آخه چقدر انتخاب بازیگر و سن بده. من که به شخصص نتونستم باور کنم این مرد وسوسه، اونم با این سن! و اصلا از کجا معلوم وسوسه شده بود. شاید داشت دروغ میگفت. این رو داشته باشید؛ من سر این حرف خواهم زد. که همه مشکلات فیلم از یکجا نشات میگیره.
یکی دیگه هم اینکه دلسوزی ترانه علیدوستی برای پیرمرده که تقریبا همهتون گفتید. راستش درکتون نمیکنم. خب فضا جوری رغم خورده بود که اینجوری بشه. یعنی قبل ورود به ساختمون قبلیشون و مواجه با پیرمرده که داشت از دستش و خیالش فرار میکرد. ولی وقتی اومد تو خونه و اوضاع پیرمرد رو دید که به چه وضعی افتاده، دلش سوخت. منطقیه. ولی بازم اینجا یه مشکلی وجود داره که پیرمرده تجاوز کرد یا فقط دست تو موهای ترانه علیدوستی فرو برد؟ که فیلم جواب این رو نمیده. اگه تجاوز بود شاید شاید میشد بگیم دلسوزی منطقی نبود ولی اگه یه دست توی مو کردنه که بخشیدن منطقیه حتما.
یه گزاره دیگه که گفتید که چرا شهاب حسینی پیگیرتر بود نسبت به ترانه علیدوستی. این رو اگه کسی بگه من حس میکنم نه تنها توی ایران زندگی نکرده بلکه یه صفحه روزنامهی حوادث هم نخونده. خب این معموله که توی ایران با یه بافت سنتی و مذهبی زنان کمتر پیگیر میشن و سعی میکنن آبروی خودشون رو حفظ کنند. باور کنید خیلی شنیدم و خوندم که دختره بش تجاوز شده و نرفته بگه. ترس از آبرو و داشتن حیا - که حتما الکیه و بیخوده ولی خب هست. و شهاب حسینی هم ایضا برای اینکه آبروش رفته بود؛ مرد همسایه زنش رو لخت توی حموم دیده بود. همکاراش قضیه رو فهمیده بودن. یه جورایی انتقام شخصی میخواست بگیره شهاب حسینی؛ انتقامی نبود که به خاطر ظلم رفته بر همسرش باشه. و اثبات بارز این حرف اونجاست که تو اون خونه قبلیشون ترانه میگه بابا بیخیال ول کن و در نهایت هم از خونه میزنه بیرون ولی باز شهاب حسینی ول کن نبود و در پی انتقام بود.
مرگ فروشنده آتور میلر، جاش از شکسپیر هم تئاتر اجرا میکردن هیچ عیبی توی فیلم نداشت. نه تنها فیلم روایت موازی نداره. بلکه کوچکترین خدمتی این مرگ فروشنده آتور میلر نمیکنه.
امّا اشکال اصلی فیلم. فیلم رو هر کسی دیده و فیلمبین هم بوده، گفته که این اثر فرهادی هیچکاکی هست. ولی فرهادی کجا و ارباب هیچکاک کجا؟! خب همه میدونیم هیچکاک استاد تعلیق بوده. حالا طبق تعریف خیلی از کتابهای سینمایی من جمله هنر سینما تعریف تعلیق اینه:« به عقب انداختن نتیجه عملی.» حالا این فیلم قرار بود تعلیقش کجا باشه؟ صحنه ارتکاب جنایت. چقدر احمقانه است. ما چیزی از این صحنه ندیدم که حالا بخواد نتیجهش برای حس انتظار بیاره و پشت اون تعلیق. چرا وقتی که فیلم روایت خطی داره، یهو این صحنه رو به ما نشون نمیده آخه؟ این کار فرهادی توی تمام فیلمهاش هست و صرف این فیلم نیست. این سبک نیست دوستان، این عین حماقته. این تعلیق روی هیچی هست. تعلیق مختص انسانهاست و نه رویداد و پدیدهها این خیلی اشتباهه که اتفاقات یه فیلم از شخصیتهای یه فیلم مهمتر باشند. حالا این قابل بحثه و کل سینمای فرهادی اینجوری میشه برد زیر سوال.
امّا مشکلات اینکه این صحنه یهو کات میشه چی هست؟ ما هیچ وقت متوجه حس آدمها نمیشویم. ما با شنیدن - که حالا فیلم داده شنیداری هم به ما نمیده- نمیترسیم. اگر ما صحنه قتل رو دیده بودیم. میفهمیدم و خیلی بهتر حس میکردیم که که چه فاجعهای رخ داده. اصلا فاجعه رخ داده بود؟ تجاوز بود یا یه سوتفاهم؟ جواب این سوال مهمه، خیلی هم مهمه ولی نفهمیدم جواب سوال رو.
ببینید من خیلی ارفاق کردم به فیلمها. فیلم ابدا کاگردانی نداره؛ میزانسن نداره، دوربین گیجه، بازیها خوب نیست، تدوین معنایی نداره. فیلم پر از قسمتهای زائده. و بعضی جاها علاوه بر زائد بودن حال بهم زن! آقا معلم میشینه بغل خانوم تو تاکسی و بعدش اون شعار فمینیستی:«لابد قبلا یه مردی باش این کار رو کرده!» اصلا این آقا معلم توی این مدرسه بودنش رو حذف کنیم. چی میشه؟ مینا ساداتی تو فیلم چیکاره است؟ اصلا کل اون تئاتر ها واسه چیه؟ مرگ فروشنده میلر نبود، هملت بود. اتفاقی میافتاد؟ فیلم حقیقتا حال بهم زنی بود.
راستی، فیلمهای امسال تموم شد. کدوم فیلم رو فیلم سال انتخاب میکنید؟

البته یه خشکسالی و دروغ مونده که تئاترش، تائتر خیلی خوبی بود ولی بش امید ندارم؛ چون توش گلزار بازی کرده.
من نظرم روی بارکده.
دایان: اگه اینجا رو دیدی، این پاراگراف آخر رو یه تاپیک بزن براش. مرسی.
